پس از انقلاب صنعتی که خیلی از محصولات غیرضروری به تولید انبوه رسیدند و گوشی ها جای صحبتها و تعاملات رودر رو را گرفته بشر دچار یک سری از بیماری های روانی شد، که احساس تنهایی در ایجاد ان موثر بوده است، مانند افسرگی و اضطراب! در این مقاله به شرح بیماری افسرگی و راههای درمان افسردگی پرداخته ایم.
افسردگی چیست؟
این مشکل یک اختلال روانی رایج است که به شکل طولانیمدت احساس غم، از دست دادن علاقه و لذت در فعالیتهای روزمره و کاهش انرژی نمایان میشود. این حالت میتواند بر نحوه تفکر، احساس و عملکرد فرد تاثیر بگذارد و ممکن است باعث مشکلات جسمی و روحی شود. این اختلال فراتر از ناراحتی یا غم زودگذر است و اغلب به درمان و مداخله حرفهای نیاز دارد. در صورتی که درمان نشود، میتواند به مشکلات بیشتری مانند انزوا، اعتیاد یا حتی اقدام به خودکشی منجر شود. از این رو تشخیص بهموقع و درمان مناسب آن بسیار حیاتی است.
انواع افسردگی
این اختلال میتواند به اشکال مختلفی ظاهر شود و بر اساس شدت و طول مدت علائم به دستههای مختلفی تقسیم میشود:
- نوع اساسی (Major Depression): این نوع اختلال شامل احساس غم و ناامیدی شدید است که به طور مداوم حداقل به مدت دو هفته ادامه دارد و میتواند به شدت بر زندگی روزمره تاثیر بگذارد.
- نوع مزمن (Dysthymia): نوع خفیفتر اما طولانیمدت آن که ممکن است فرد را به مدت چند سال درگیر کند. افراد با این نوع اختلال ممکن است روزهای بهتری داشته باشند، اما همچنان احساس دپرس بودن را تجربه میکنند.
- نوع فصلی (SAD): این نوع بیشتر در ماههای پاییز و زمستان، زمانی که نور خورشید کمتر است، رخ میدهد و با تغییر فصل بهبود مییابد.
- افسردگی پس از زایمان: زنان پس از زایمان ممکن است به دلیل تغییرات هورمونی، استرس و مسئولیتهای جدید به این اختلال مبتلا شوند.
هر یک از این انواع ممکن است علائم و نشانههای خاص خود را داشته و به درمانهای متفاوتی نیاز داشته باشند.
علایم شایع افسردگی
- از دست دادن علاقه؛ بیحوصلگی و دلزدگی؛ ناتوانی از لذت بردن
- احساس ناامیدی؛ بیحالی و خستگی
- بیخوابی؛ خواب زیاد یا ناراحت
- گوشهگیری اجتماعی؛ احساس بیارزش بودن ومورد نیاز نبودن
- بیاشتهایی یا پرخوری؛ یبوست
- از دست دادن میل جنسی
- مشکل داشتن در تصمیمگیری؛ مشکل داشتن در تمرکز
- یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص
- احساس گناه شدید به خاطر وقایع بیاهمیت یا خیالی
- تحریکپذیری؛ بیقراری؛ افکار خودکشی
- دردهای مختلف، مثل سردرد، درد قفسه سینه بدون شواهدی از بیماری جسمی
علل افسردگی
برای بیماری افسردگی واقعی هیچ علت یگانه و روشنی نمیتوان متصور بود. بعضی از عوامل زیستشناختی مثل بیماریهای جسمی، اختلالات هورمونی، یا بعضی داروها میتوانند نقش داشته باشند. عوامل اجتماعی و روانی نیز میتوانند نقش داشته باشند. اختلالات ارثی نیز میتوانند مؤثر باشند. بروز این حالت ممکن است با تعداد وقایع ناراحتکننده زندگی فرد ارتباط داشته باشد.
عوامل تشدید کننده
- عصبانیت یا احساس دیگری که فرو خورده شده باشد
- داشتن شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، تکاملگرا، یا شدیداً وابسته
- سابقه خانوادگی افسردگی
- وابستگی به الکل
- شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران
- مرگ یا فقدان یکی از عزیزان
- از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)
- تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید
- انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان
- وجود یک بیماری یا معلولیت عمده
- گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی
- استفاده از بعضی از داروها مثل رزرپین، داروهای مسدودکننده بتا آدرنرژیک، یا بنزودیازپینها
- محرومیت از داروها و مواد محرک مثل کوکائین ، آمفتامینها، یا کافئین
- بعضی از بیماریها مثل دیابت، سرطان لوزالمعده ، و اختلالات هورمونی
پیشگیری از افسردگی
- تغییرات عمده زندگی را پیشبینی و آمادگی لازم برای مواجهه شدن با آنها را کسب کنید
- حتیالامکان از عوامل خطر پرهیز کنید
عواقب مورد انتظار
در بسیاری از موارد، بیماری خود به خود خوب میشود، اما با کمک گرفتن از پزشک میتوان مدت افسردگی را کم کرد و روشهای مقابله با افسردگی را فرا گرفت. عود افسردگی شایع است. درصد بهبودی بالا است، حتی اگر فرد به هنگام افسردگی، نسبت به بهبودی خود دید منفی داشته باشد.
خودکشی که در زیر علایم هشداردهنده آن عبارتند از:
- گوشهگیری از خانواده و دوستان
- عدم توجه به ظاهر خود
- به زبان آوردن این که فرد میخواهد «همه چیز را تمام کند» یا اینکه «زیادی است و مزاحم دیگران.»
- شواهدی از داشتن نقشه برای خودکشی (مثلاً نوشتن وصیتنامه یا توجه به یک سلاح قتاله)
- خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت
- عدم بهبود افسردگی
تفاوت این اختلال با ناراحتی و غم
ناراحتی و غم احساسات طبیعی هستند که هر فرد در طول زندگی خود تجربه میکند. این احساسات معمولا در پاسخ به موقعیتهای دشوار، مثل از دست دادن عزیزان یا شکستهای شخصی، ظاهر میشوند و اغلب پس از مدت کوتاهی فروکش میکنند.
اما این اختلال یک حالت پایدار و شدیدتر از این احساسات است. برخلاف غم که به مرور زمان کاهش مییابد، این مشکل بدون دلیل مشخص ممکن است بهطور مداوم ادامه یابد و به مرور زمان شدت بیشتری بگیرد. همچنین، این اختلال باعث تغییرات شیمیایی در مغز میشود که ممکن است بدون درمان مناسب، پایدار باقی بماند و حتی بدتر شود. این تمایز مهم است زیرا درمان این اختلال نیاز به مداخله حرفهای دارد، در حالی که غم و ناراحتی معمولا به مرور زمان بهبود خواهند یافت.
راههای درمان این اختلال
یکی از روشهای اصلی درمان این اختلال استفاده از داروهای مخصوص برای آن است. این داروها با تنظیم مواد شیمیایی مغز مانند سروتونین و دوپامین به بهبود علائم کمک میکنند. معمولا پزشک با توجه به نوع و شدت اختلال داروی مناسب را تجویز میکند و مصرف آنها باید تحت نظر پزشک صورت گیرد.
البته تحقیقات نشان داده است که ورزش و فعالیت بدنی منظم میتواند به کاهش علائم موجود برای افسردگی کمک کند. فعالیتهای ورزشی باعث افزایش تولید هورمونهای خوشحالی مانند اندورفین میشوند و استرس را کاهش میدهند.
در این میان داشتن روابط سالم و حمایت از سوی دوستان و خانواده میتواند تاثیر مثبتی بر افراد افسرده داشته باشد. شرکت در گروههای حمایتی نیز به اشتراک گذاشتن تجربیات و احساسات میتواند به بهبود حال روحی افراد کمک کند. البته تغذیه مناسب و خواب منظم نیز از عوامل مهم در بهبود هستند. مصرف غذاهای سالم و پرهیز از مصرف الکل و مواد مخدر میتواند تاثیر مثبتی بر وضعیت روحی افراد داشته باشد.
بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال ممکن است از درخواست کمک خودداری کنند یا علائم خود را نادیده بگیرند، اما مهم است که بدانیم افسردگی مانند هر بیماری دیگری نیاز به درمان دارد و نباید آن را به عنوان ضعف یا ناتوانی شخصی تلقی کرد. تشخیص به موقع و دریافت درمان مناسب، شامل دارودرمانی، رواندرمانی یا ترکیبی از هر دو، میتواند به بهبود قابل توجه علائم و افزایش کیفیت زندگی منجر شود.
سخن پایانی
این مشکل یک اختلال جدی است که میتواند تاثیرات عمیقی بر زندگی فرد داشته باشد، اما با تشخیص بهموقع و درمان مناسب میتوان به بهبود قابل توجهی دست یافت. روشهای مختلفی مانند دارودرمانی، رواندرمانی و تغییر سبک زندگی در درمان آن مؤثر هستند. مهمترین نکته این است که افراد مبتلا به این اختلال باید بدانند که تنها نیستند و حمایتهای لازم از سوی متخصصان و عزیزانشان میتواند نقش مهمی در روند درمان و بهبودی آنها داشته باشد.
اگر این علائم را تجربه میکنید یا در اطراف خود فردی با این مشکل میشناسید، به یک مرکز روانشناسی یا روانپزشک مراجعه کنید تا با استفاده از راهکارهای مناسب، به بهبود حال روحی و جسمی کمک شود. با توجه به اینکه این اختلال قابل درمان است، هیچکس نباید از امید به زندگی و بهبود دور بماند.