درمان متمرکز بر هیجان (EFT)

درمان متمرکز بر هیجان (EFT) یک رویکرد مبتنی بر تجربی منحصر به فرد است که بر اساس روش هایی طراحی شده است که به افراد کمک می کند تا احساسات را بپذیرند، بیان کنند، تنظیم کنند، معنا پیدا کنند و تغییر دهند. در سال‌های اخیر شاهد رشد EFT در درمان فردی و زوجی بوده‌ایم، هم به دلیل جایگاه آن به عنوان یک درمان مبتنی بر شواهد و هم به دلیل اینکه رویکرد EFT بر توسعه هوش هیجانی و اهمیت روابط ایمن تمرکز دارد. به دلیل این تاکیدات، EFT جایگزینی برای درمان‌های مبتنی بر شواهد فنی‌تر ارائه می‌دهد. با این مطلب از سایت مرکز مشاوره بینش نوین، همراه باشید.

اساساً، احساسات به ما می گویند که در یک موقعیت برای ما چه چیزی مهم است و بنابراین به عنوان راهنمای آنچه نیاز داریم یا می خواهیم عمل می کند. این به نوبه خود به ما کمک می کند تا بفهمیم چه اقداماتی مناسب هستند. احساسات اساساً سازگار هستند و دلبستگی و همچنین تمایل به رشد را هدایت می کنند. EFT بر کمک به افراد برای آگاهی و ابراز احساسات، یادگیری تحمل و تنظیم آنها، تأمل در آنها برای درک آنها و تغییر آنها تمرکز دارد.

یادگیری در مورد احساسات کافی نیست. درعوض، آنچه لازم است این است که مراجعان آن احساسات را در حین ایجاد امنیت در جلسه درمانی تجربه کنند، جایی که می توانند ارزش آگاهی بیشتر و مدیریت انعطاف پذیرتر احساسات را برای خود کشف کنند. درمان متمرکز بر هیجان به طور سیستماتیک اما منعطف به مراجع کمک می کند تا از احساسات خود آگاه شده و از آنها استفاده مؤثری کند.

EFT بر اساس این اصل اساسی کار می کند که برای تغییر، افراد تا زمانی که وارد نشده اند نمی توانند مکانی را ترک کنند. بنابراین، مشتریان قبل از اینکه بتوانند توسط آن تجربه تغییر یابند یا تغییر داده شوند، باید تجربه انکار شده را پس بگیرند. در این فرآیند، این نیست که افراد به سادگی چیزهایی را کشف کنند که نمی‌دانستند، بلکه به این معناست که جنبه‌هایی از خود را که آگاهانه احساس نکرده‌اند یا ممکن است قبلاً انکار، رد یا کنار زده‌اند، آگاه می‌کنند و تجربه می‌کنند.

بر اساس تئوری احساس، دلبستگی و رشد، EFT به افراد کمک می کند تا تشخیص دهند که به کدام یک از احساسات خود می توانند به عنوان راهنمای انطباق اعتماد کنند و به کدام یک از احساسات آنها باقی مانده خاطرات دردناکی است که با شرایط فعلی فرد ناسازگار شده است و باید به آنها اعتماد کنند. تغییر کرد.

با کمک درک همدلانه درمانگر و استفاده از روش های تجربی، مراجع می آموزد که چگونه با احساسات، خاطرات، افکار و احساسات فیزیکی که نادیده گرفته شده یا از آن ها ترسیده و اجتناب شده است، تماس سالم برقرار کنند. با دستیابی به احساسات تطبیقی مانند غم و اندوه سالم، توانمندسازی خشم و شفقت، افراد می توانند از آنها به عنوان منابعی برای تغییر احساسات ناسازگار مانند ترس، غم و اندوه ناشی از رها شدن، و شرم از نارسایی که از یادگیری منفی گذشته یا تجربیات آسیب زا ایجاد شده اند استفاده کنند.

درمان متمرکز بر هیجان برای زوج ها (EFT-C) رویکردی برای زوج درمانی است که در سال ۸۰۲ توسط دکتر Dr. لس گرینبرگ و سو جانسون، بر اساس بیان احساسات زیربنایی برای کمک به گسستن پیوند عاطفی بین افراد. تعاملات زمانی تغییر می کند که شرکا بتوانند احساسات آسیب پذیر اساسی خود را از تهدید به دلبستگی و هویت خود ابراز کنند. گفتن آنچه که واقعاً احساس می‌کنند و به آن نیاز دارند، به تغییر چرخه‌های تعاملی تعقیب/فاصله و حمله/دفاع که در آن گیر کرده‌اند کمک می‌کند. اکنون مجموعه قابل توجهی از تحقیقات که اثربخشی EFT-C را تشریح می‌کند وجود دارد.

تلاش های ناموفق برای کنترل احساسات ممکن است بسیاری از مسائلی را که افراد را به سمت درمان سوق می دهد تشدید کند. برای مثال، افرادی که افسردگی را تجربه می کنند ، ممکن است زمان زیادی را صرف اجتناب از موقعیت هایی کنند که خلق و خوی آنها را کاهش می دهد. افرادی که اضطراب را تجربه می کنند ممکن است اغلب از تلاش های خود برای کاهش ترس و نگرانی احساس ضعف کنند. 

آنها ممکن است سعی کنند تا حد امکان از افراد یا چیزهایی که باعث اضطراب می شوند دور بمانند. درمانگرانی که این روش را انجام می‌دهند، رویکردی دلسوزانه، بدون قضاوت و تأمل در گوش دادن و سؤال کردن دارند تا به بهترین نحو به فرد در درمان کمک کنند تا به درک بهتری از احساسات خود برسد. 

از طریق EFT، افراد ممکن است احساسات خود را به‌عنوان منابع ارزشمند اطلاعات به جای حالت‌های دردناک یا دشوار ببینند. آنها ممکن است یاد بگیرند به جای سرکوب، این احساسات را تجربه کنند. EFT به تنظیم و تأثیر احساسات می پردازد. احساسات بر بسیاری از نگرانی های سلامت روان تأثیر می گذارد. به همین دلیل، EFT ممکن است در درمان بسیاری از مسائل روانی مفید باشد.

این روش ابتدا برای درمان افسردگی استفاده شد. از آن زمان در عمل گسترش یافته است تا برای رسیدگی به موارد زیر استفاده شود:

• سوء استفاده یا بی توجهی در دوران کودکی
• اضطراب
• اختلالات اشتها
• شخصیت مرزی
• مسائل بین فردی

همچنین مشخص شده است که دوره EFT به طور بالقوه در کار با زوج هایی که دچار مشکل هستند مؤثر است.