روان درمانی متمرکز بر هیجان یا EFT با در نظر گرفتن این فرض که هیجانات به تنهایی توانایی ایجاد سازگاری با محیط اطراف خود را دارند، بنا شده است. به بیان سادهتر با ایجاد یک دسترسی سازنده به هیجانات، به مراجع کمک میکنیم تا بتواند هیجان اصلی خود را تجربه کند و در نتیجه به نیاز خود پاسخ دهد. هیجانات ارتباط بسیار عمیقی با اساسیترین نیازهای ما دارند و به بیانی دیگر، این هیجانات هستند که به ما نشان میدهند که چه نیازی باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرید.
بنابراین میتوانیم EFT یا رواندرمانی متمرکز بر هیجان را یک درمان تجربی در نظر بگیریم،
بدین معنا که درمانگران باید در این دوره آموزشی، تجربه دسترسی به هیجانات خود را تجربه کنند. در روز اول کارگاه، مبانی تئوری، تاریخچه و مفاهیم کلی EFT مورد بحث قرار میگیرد. ما در روز اول کار خود را با معرفی دقیق دوستانی که سر کلاس هستند آغاز میکنیم تا سطحی از رابطه صمیمانه بین شرکتکنندگان و مدرس کلاس برقرار شود، هدف از انجام اینکار را با کمک یکی از آموزههای روان درمانی متمرکز بر هیجان، توضیح داد؛ در این رویکرد درمانی، روانشناس تلاش میکند که جایگاه برابر و تنظیمشدهای با مراجع خود داشته باشد. فراموش نکنیم که رابطه درمانی میان درمانگر و مراجع برقرار میشود، مهمترین پارامتر در فرآیند درمان است.
روان درمانی متمرکز بر هیجان از چه نظریه های درمانی کمک می گیرد؟
درمان گشتالت، روان درمانی اگزیستانسیال و درمان انسانگرایانه راجرز، سه بخش اساسی رواندرمانی متمرکز بر هیجان را تشکیلی میدهند. در مورد گشتالت باید بگوییم که تمرین صندلی خالی، یکی از مهمترین تکنیکهای تمرینی در اتاق درمان است که در دوره آموزشی کارگاه به صورت کامل به آن پرداخته خواهد شد. اما در مورد درمان اگزیستانسیال باید بگوییم که EFT با کمک آموزههای آن، به افراد کمک میکند تا روایت جدید و سازندهترین – این بار با تجربه هیجانات اصلی خود – خلق کنند. فراموش نکنیم که یکی از مهمترین گلایههای مراجعین، گیر افتادن در روایتهای تکراری و تلخ است. در نهایت مهمترین کمک را راجرز به ما میکند.
با آموزش همدلی و پذیرش بی قید و شرط مراجع. پروفسور لزلی گرینبرگ میگوید:
EFT، ۳ بخش مهم دارد؛ همدلی، همدلی و همدلی.
در دوره مقدماتی و پیشرفته مبانی همدلی آموزش داده خواهد شد اما برای کار بیشتر بر روی این موضوع مهم، یک دوره آموزشی همدلی به صورت جداگانه پس از پایان دوره پیشرفته برگزار خواهد شد. در روز دوم به سراغ مبانی کلی درمان میرویم.
ابتدا از تفاوت بین احساسات و هیجانات شروع میکنیم.
سپس مفهوم اختلال در EFT مورد بحث قرار میگیرد تا دقیقاً بدانیم که باید به چه چیزی بپردازیم. فراموش نکنیم که روان درمانی متمرکز بر هیجان یک ارزیابی مشخص دارد تا به کمک آن درمانگران بدانند که دقیقاً با چه نوع مراجعینی میتوانند کار کنند و چه افرادی را باید ارجاع دهند. در قسمت بعد صحبت درباره هیجانات آغاز میشود. هیجان چیست؟ کاربرد آن چیست؟ دقیقاً کارکرد سازنده و غیر سازنده آن چیست؟ پاسخ به این سؤالات بخش آغازین کارگاه است. در ادامه مدرس به انواع هیجانات و کارکرد هر کدام میپردازد. دوباره تاکید میکنم؛
در پایان دوره چه تجربی پیدا خواهیم کرد؟
روان درمانی متمرکز بر هیجان یک رویکرد تجربی است، شما باید خود ابتدا این مفاهیم را تجربه کنید تا بتوانید مراجع را در مسیر درست قرار دهید. در قسمت بعد به سراغ چهار دسته کلی هیجانات میرویم که درمانگر در اتاق درمان با آنها سر و کار خواهد داشت؛ هیجان سازگار اولیه، هیجان ناسازگار اولیه، هیجان ثانویه واکنشی و هیجان کاربردی.
هیجانات کاربردی سطحیترین تجربه هیجانی هستند که فرد به کمک آنها از محیط اطراف خود چیزهایی طلب میکند. مثلاً با نشان دادن خشم غیرواقعی اطرافیان را مجبور میکند آن کاری که او میخواهد را انجام دهند.
هیجان واکنشی، نوعی از هیجان است که با توجه به رویدادی که در اطراف انسان اتفاق میافتد تولید میشود و معمولاً واکنشی است به رویدادهای بیرونی. اما دو تجربه هیجانی اولیه مهمترین بخشی است که درمانگران در اتاق درمان با آنها سروکار دارد؛ بخش اول تجربه هیجانی است که با توجه به تاریخچه و رویدادهایی که اتفاق افتاده سازگار به نظر نمیرسد اما فرد برای عدم مواجهه با تجربه دردناک هیجان اولیه سازگار، به سراغ آنها میرود.
به عنوان مثال فردی که عزیزی را از دست داده بجای تجربه اندوه، دائماً خشمگین و عصبانی است. رسیدن به تجربه اولیه و سازگار به فرد کمک میکند تا آن را تنظیم ساخته و به سراغ نیازی که در ورای آن قرار دارد برود. در نهایت در روز سوم چند پرونده درمانی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. علاوه بر تماشای فیلم شرکت کنندگان فرصت تجربه واقعی درمان را خواهند داشت؛ اعضا معمولاً به دو گروه تقسیم میشوند. در اتاق درمان زیر نظر دکتر و همکار ایشان نکاتی را که یاد گرفتهاند، تمرین میکنند.انشن
بیشتر بخوانید:
چگونه میتوانیم به فردی که از اختلال شخصیتی مرزی رنج میبرد،کمک کنیم؟/ بخش دوم