اصطلاحات رایج و معانی آن در روانشناسی
- نشانه – Sign:
در روانشناسی نشانه وضعیت قابل مشاهده و عینی از یک وضعیت یا پدیده است. علائم میتوانند فیزیکی یا رفتاری باشند و اغلب در فرآیند تشخیص برای شناسایی و درک مسائل مختلف ذهنی و عاطفی استفاده میشوند.
- علائم – Symptoms:
علائم، تجارب ذهنی یا ابراز ناراحتی یا ناراحتی هستند که فرد گزارش میکند. آنها در تشخیص اختلالات روانی بسیار مهم هستند، زیرا بینشی را در مورد وضعیت روانی و عاطفی فرد، از جمله احساسات، افکار و رفتارها فراهم می کنند.
- سندرم – Syndrome:
سندرم به مجموعهای از علائم و نشانههایی اطلاق میشود که تمایل به بروز همزمان دارند و اغلب با یک وضعیت روانی یا پزشکی خاص همراه هستند. سندرمها به پزشکان کمک میکنند تا شرایط پیچیده را شناسایی و درک کنند.
- اندام ذهنی- Mental organ:
این اصطلاح در روانشناسی معاصر زیاد به کار نمیرود. با این حال، میتواند به مناطق یا ساختارهای مختلف مغز که مسئول عملکردها و احساسات شناختی خاص هستند اشاره کند.
- روانزا – Psychogenic:
روانزا به عوامل روانشناختی مربوط میشود که باعث علائم یا اختلالات جسمی میشوند. این ارتباط متقابل ذهن و بدن در درک و درمان شرایط مختلف را برجسته میکند.
- روانرنجوری – Neurosis:
روانرنجور اصطلاحی منسوخ برای توصیف طیفی از اختلالات روانی است که با پریشانی و اضطراب مشخص میشوند اما بدون از دست دادن شدید ارتباط با واقعیت. در حال حاضر کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، با تشخیصهای خاصتر ترجیح داده میشود.
- روانپریشی – Psychosis:
روانپریشی به معنای اختلالات روانی شدید است که در آن فرد ارتباط خود را با واقعیت از دست میدهد. این می تواند شامل توهم، هذیان، و ادراک تحریف شده از جهان باشد که اغلب نیاز به درمان شدید دارد.
- تشخيص – Diagnosis:
تشخيص فرآيند شناسايي و طبقهبندي يك بيماري رواني بر اساس ارزيابي، علائم و نشانههاست. تشخیص دقیق برای برنامهریزی موثر درمان بسیار مهم است.
- تشخیص افتراقی – Differential diagnosis:
این فرآیند تشخیص بین دو یا چند بیماری است که علائم مشابه دارند. رد کردن احتمالات دیگر هنگام تشخیص ضروری است.
- چرخه- Cycle :
چرخه به الگوی تکراری رفتارها، افکار یا احساسات در روانشناسی اطلاق میشود. برای مثال، چرخه اضطراب شامل افکار مضطرب مکرر است که منجر به علائم فیزیکی و رفتارهای اجتنابی میشود.
- اضطراب – Anxiety :
اضطراب یک هیجان طبیعی انسان است اما زمانی که بیش از حد و مزمن باشد به یک اختلال روانی تبدیل میشود. این شامل نگرانی مداوم، ترس و علائم فیزیکی است که بر زندگی روزمره فرد تأثیر میگذارد.
- نگرش – Attitude:
نگرش در روانشناسی به استعداد فرد برای پاسخ مثبت یا منفی به افراد، اشیا یا موقعیتها اشاره دارد. نگرش ها می توانند بر رفتار و تصمیم گیری تأثیر بگذارند.
- سوگیری – Bias:
تعصب به انحراف منظم و پیوسته از قضاوت عقلانی و عینی اطلاق میشود. در روانشناسی، سوگیریها میتوانند بر ادراک، تصمیمگیری و تعامل با دیگران تأثیر بگذارند.
- پنج بزرگ – Big Five:
پنج ویژگی شخصیتی بزرگ که به مدل پنج عاملی نیز معروف است، پنج بعد وسیع شخصیت را شامل میشود: گشودگی، وظیفهشناسی، برونگرایی، توافقپذیری و روانرنجوری. آنها چارچوبی برای درک تفاوتهای فردی فراهم میکنند.
- شناخت – Cognition:
شناخت شامل فرآیندهای ذهنی مانند تفکر، ادراک، حل مسئله، حافظه و زبان است. نقش اساسی در درک رفتار و عملکرد ذهنی انسان دارد.
- شعور – Consciousness:
شعور حالت آگاهی و ادراک از خود است. این شامل افکار، احساسات و ادراک ما از دنیای اطرافمان است. حالات تغییر یافته هوشیاری در روانشناسی مورد توجه خاص است.
- سازه – Construct:
سازه مفهوم یا ایدهای انتزاعی است که برای توضیح پدیدههای روانشناختی به کار می رود. سازهها، مانند عزتنفس یا هوش، به محققان و پزشکان کمک میکند تا ویژگیهای پیچیده انسانی را درک کرده و اندازهگیری کنند.
- مکانیسم مقابله- Coping mechanism:
مکانیسمهای مقابله، راهبردهایی هستند که افراد برای مقابله با استرس، ناملایمات یا چالشهای عاطفی استفاده میکنند. مکانیسمهای مقابله سالم میتوانند تابآوری را تقویت کنند، در حالی که مکانیسمهای ناسازگار میتوانند مضر باشند.
- مکانیسم دفاعی- Defense mechanism:
مکانیسمهای دفاعی راهبردهای روانشناختی ناخودآگاهی هستند که برای محافظت از خود در برابر اضطراب و پریشانی استفاده میشوند. به عنوان مثال می توان به انکار، سرکوب و فرافکنی اشاره کرد.
- ایگو- Ego:
ایگو یکی از اجزای مدل ساختاری روان زیگموند فروید است. بین id (امیال غریزی) و سوپرایگو (وجدان اخلاقی) واسطه میشود و به افراد کمک میکند تا خواستههای واقعیت را دنبال کنند.
- هوش هیجانی- Emotional intelligence :
هوش هیجانی به توانایی شناخت، درک و مدیریت عواطف خود و دیگران اشاره دارد. نقش مهمی در روابط بین فردی و رفاه عاطفی ایفا میکند.
- برون گرا- Extrovert:
برون گراها افرادی هستند که تمایل به برون گرایی، اجتماعی بودن و در تعاملات اجتماعی دارند. این ویژگی شخصیتی بخشی از تداوم درونگرایی- برونگرایی است.
- ضریب هوشی- Intelligence quotient:
ضریب هوشی یک نمره عددی است که تواناییهای شناختی فرد را که در درجه اول مربوط به حل مسئله و استدلال منطقی است، کمی می کند. برای ارزیابی پتانسیل فکری و پیش بینی موفقیت تحصیلی و حرفهای استفاده میشود.
- درونگرا– Introvert:
درونگراها افرادی هستند که محتاط تر، متفکرتر هستند و از فعالیتهای انفرادی یا کم تحریک انرژی میگیرند. درونگرایی یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی در زنجیره درونگرایی – برونگرایی است.
- حافظه بلندمدت –long term memory:
حافظه بلندمدت جزء سیستم حافظه است که وظیفه ذخیرهسازی اطلاعات را در مدت زمان طولانی از روز تا یک عمر بر عهده دارد. برای یادگیری و حفظ دانش ضروری است.
- ذهنآگاهی –Mindfulness :
ذهنآگاهی یک حالت روانی است که مشخصه آن حضور کامل و آگاهی از لحظه، بدون قضاوت است. اغلب در تکنیکهای درمانی برای کاهش استرس و افزایش رفاه استفاده میشود.
- آسیبشناسی- Pathology:
آسیبشناسی در روانشناسی به بررسی علل و آثار اختلالات روانی اطلاق میشود. این شامل درک فرآیندهای زمینهای بیماری روانی است.
- شخصیت- Personality:
شخصیت الگوهای متمایز افکار، عواطف و رفتارهای فرد را در بر می گیرد. این یک مفهوم اساسی در روانشناسی است و نظریههای مختلف سعی در توضیح و طبقهبندی ویژگیهای شخصیتی دارند.
- فرافکنی- Projection:
فرافکنی مکانیزم دفاعی است که در آن افراد افکار، احساسات یا ویژگیهای نامطلوب خود را به دیگران نسبت میدهند. با جابجایی درگیریهای درونی بر روی اشیاء یا افراد خارجی به محافظت از نفس کمک میکند.
- خودشکوفایی- Self-Actualization:
خودشکوفایی، مفهومی که توسط آبراهام مزلو معرفی شد، به انگیزه ذاتی انسان برای دستیابی به پتانسیل کامل و تبدیل شدن به بهترین نسخه از خود اشاره دارد. این شامل پیگیری رشد شخصی، خودشناسی و تحقق استعدادها و آرزوهای فردی است. دستیابی به خودشکوفایی مستلزم احساس استقلال، خلاقیت و اصالت است، زیرا افراد به دنبال برآوردن نیازها و خواسته های منحصر به فرد خود هستند. این یک سیکل مداوم است که رضایت شخصی، آرامش درونی و درک عمیق تر از هدف خود را در زندگی تقویت میکند.
- لکنت زبان- Stuttering:
لکنت یک اختلال گفتاری است که با اختلال در جریان عادی گفتار مشخص میشود، که در آن افراد اغلب تکرارهای غیرارادی، طولانی شدن یا مسدود شدن صداهای گفتاری خود را تجربه میکنند. این میتواند منجر به مشکلات ارتباطی شود و اغلب از دوران کودکی شروع میشود. در حالی که دلایل دقیق لکنت به طور کامل شناخته نشده است، اعتقاد بر این است که ترکیبی از عوامل ژنتیکی، عصبی و محیطی را شامل میشود.
- فوبیا – Phobia:
فوبیا یک ترس شدید و غیرمنطقی از یک شی، موقعیت یا فعالیت خاص است. فوبیا می تواند بسیار ناتوان کننده باشد و می تواند منجر به رفتار اجتنابی شود و باعث ناراحتی و تداخل در زندگی روزمره شود. فوبیاهای رایج عبارتند از ترس از ارتفاع (آکروفوبیا)، عنکبوتها (آراکن هراسی) و سخنرانی در جمع (گلوسوفوبیا). مواجهه درمانی، درمان شناختی-رفتاری و دارو درمانی اغلب برای درمان فوبیا استفاده میشود.
- حافظه کوتاه مدت – Short-Term Memory :
حافظه کوتاه مدت که به عنوان حافظه فعال نیز شناخته میشود، سیستم شناختی است که مسئول نگهداری موقت و دستکاری اطلاعات مورد نیاز برای کارهای فوری است. ظرفیت و مدت زمان محدودی دارد و معمولاً اطلاعات را برای چند ثانیه تا چند دقیقه ذخیره میکند. حافظه کوتاه مدت برای کارهایی مانند محاسبات ذهنی، درک زبان گفتاری و پیروی از دستورالعمل ها بسیار مهم است. با حافظه بلندمدت تعامل نزدیک دارد، جایی که اطلاعات را می توان برای دورههای طولانیتری منتقل و ذخیره کرد.
- خودکارآمدی – Self-Efficacy:
خودکارآمدی عبارت است از باور فرد به توانایی خود برای انجام موفقیت آمیز وظایف خاص و رسیدن به اهداف. پیشنهاد شده توسط آلبرت بندورا، نقشی حیاتی در انگیزه و موفقیت دارد. افراد با خودکارآمدی بالا تمایل دارند با اعتماد به نفس، پشتکار و انعطاف پذیری به چالشها برخورد کنند، در حالی که افراد با خودکارآمدی پایین ممکن است از کارهای دشوار اجتناب کنند و دچار شک و تردید به خود شوند. توسعه خودکارآمدی شامل تجارب تسلط، الگوسازی اجتماعی، متقاعدسازی کلامی و حالات عاطفی و فیزیولوژیکی است.
- سوپرایگو -Superego :
در نظریه روانکاوی زیگموند فروید، سوپرایگو یکی از سه مؤلفه روان انسان به همراه id و ego است. این نشاندهنده استانداردهای اخلاقی و اخلاقی درونی شده، هنجارهای اجتماعی و ارزشهای آموخته شده از جامعه و مراقبین است. سوپرایگو به عنوان یک وجدان عمل میکند و با تحمیل احساس گناه و شرم برای تخلفات اخلاقی، رفتار را هدایت میکند. این به عنوان تعادلی در برابر تمایلات تکانشی id عمل میکند و تعارضات درون ذهن فرد را میانجی میکند.
- اعتیاد -Addiction :
اعتیاد یک اختلال پیچیده و مزمن است که با وجود پیامدهای منفی، با رفتارهای اجباری و مضر مانند سوء مصرف مواد یا درگیری بیش از حد در برخی فعالیتها (مانند قمار یا بازی) مشخص میشود. اغلب شامل وابستگی جسمی و روانی به ماده یا رفتار اعتیاد آور است. عوامل مؤثر در اعتیاد عبارتند از استعداد ژنتیکی، تأثیرات محیطی و تغییرات عصبی شیمیایی در مغز. بسته به نوع اعتیاد، گزینههای درمانی از گروههای درمانی و حمایتی گرفته تا داروها متغیر است.
- پرخوری عصبی – Bulimia Nervosa :
پرخوری عصبی یک اختلال خوردن است که با دورههای مکرر پرخوری مشخص میشود و به دنبال آن رفتارهای جبرانکنندهای مانند استفراغ خودساخته، ورزش بیش از حد یا مصرف ملین ایجاد میشود. افراد مبتلا به پرخوری عصبی اغلب ترس شدیدی از افزایش وزن دارند و نگرانیهای مربوط به تصویر بدن را دارند. چرخه پرخوری و پاکسازی میتواند عواقب جسمی و روانی جدی از جمله عدم تعادل الکترولیت، مشکلات دندانی و ناراحتی عاطفی داشته باشد. درمان معمولاً شامل مشاوره تغذیه و نظارت پزشکی است.
- ناهنجاری شناختی – Cognitive Dissonance:
ناهماهنگی شناختی یک نظریه روانشناختی است که توسط لئون فستینگر ایجاد شده است و به ناراحتیهایی اشاره دارد که افراد دارای باورها، نگرشها یا ارزشهای متضاد هستند. برای کاهش این ناراحتی، افراد ممکن است باورهای خود را اصلاح کنند یا به دنبال اطلاعاتی باشند که با نگرشهای موجود آنها همسو باشد. نظریه ناهماهنگی شناختی توضیح میدهد که چگونه انسانها برای ثبات در افکار و اعمال خود تلاش میکنند و در زمینههایی مانند متقاعدسازی، تصمیمگیری و تغییر نگرش کاربرد دارد.
- ناهماهنگی شناختی- Cognitive dissonance:
به اضطراب و ناراحتی ذهنی شدید گفته میشود. این احساس قوی، زمانی رخ میدهد که فرد با اطلاعاتی برخورد میکند که با باورهای او متناقض است و باعث اختلال شناختی میگردد.
- انتزاع- Abstraction:
فرآیندی ذهنی است که در آن ایدهها یا مفاهیم پیچیده ساده یا تعمیم مییابند تا بر کیفیتهای اساسی تمرکز کنند که اغلب در حل مسئله و خلاقیت استفاده میشود.
- عاطفه -Affect:
به بیان عاطفی فرد یا لحن عاطفی زیربنای رفتار آنها اشاره دارد که شامل احساساتی مانند شادی، غم، خشم یا ترس است.
پرخاشگری -Aggression:
شامل رفتارهایی است که برای آسیب رساندن به دیگران یا اعمال سلطه انجام میشود، که میتواند از خصومت کلامی تا خشونت فیزیکی متغیر باشد.
- بی قراری -Agtaition :
به حالت بیقراری یا عصبی بودن اشاره دارد که اغلب با برانگیختگی عاطفی شدید همراه است که در شرایط مختلف سلامت روان دیده میشود.
- دوسوگرایی – Ambivalence:
بیانگر احساسات یا افکار متضاد نسبت به یک فرد، موقعیت یا تصمیم خاص است که انتخاب واضح را به چالش میکشد.
- فراموشی- Amnesia:
یک اختلال حافظه است که با از دست دادن جزئی یا کامل خاطرات گذشته مشخص میشود که میتواند ناشی از علل مختلفی مانند ضربه یا بیماریهای عصبی باشد.
- آنهدونیا- Anhedonia:
ناتوانی در تجربه لذت یا کسب لذت از فعالیتهای قبلی لذت بخش است که اغلب با افسردگی همراه است.
- اضطراب – Anxiety:
یک احساس دلهره یا ناراحتی است که اغلب با علائم فیزیولوژیکی مانند افزایش ضربان قلب همراه با نگرانی یا ترس بیش از حد همراه است.
- بی علاقگی – Apathy:
فقدان علاقه، انگیزه یا پاسخگویی عاطفی به فعالیتها یا موقعیتها را توصیف میکند که معمولاً در افسردگی یا برخی اختلالات عصبی دیده میشود.
- آفازی – Aphasia:
یک اختلال زبانی است که توانایی درک یا تولید زبان گفتاری یا نوشتاری را مختل میکند که اغلب به دلیل آسیب مغزی است.
- آتاکسی -Ataxia:
یک بیماری عصبی است که با اختلال در هماهنگی، تعادل و کنترل عضلانی مشخص میشود که منجر به حرکات ناپایدار میشود.
- آپراکسی -Apraxia :
یک اختلال حرکتی است که در آن فرد در برنامهریزی و اجرای حرکات هدفمند مشکل دارد، حتی اگر عضلاتش فلج نشده باشند.
- اتوماتیسم – Automatism:
به حرکات، رفتارها یا اعمال غیرارادی، غیرعمدی اشاره دارد که بدون آگاهی خودآگاه رخ میدهد و اغلب در شرایط خاص پزشکی یا روانی دیده میشود.
- مسدود کردن – Blocking:
یک پدیده شناختی است که در آن فرد به طور موقت توانایی به یاد آوردن اطلاعات یا افکار خاص را با وجود دانستن آن از دست میدهد.
- کاتالپسی – Catalepsy:
حالتی از وضعیت سفت و بیحرکت است که اغلب در برخی از اختلالات سلامت روان مانند اسکیزوفرنی دیده میشود.
- کاتاپلکسی – Cataplexy :
یک از دست دادن ناگهانی و موقت عضلانی است که اغلب توسط احساسات قوی ایجاد میشود که معمولاً با نارکولپسی همراه است.
- کاتاتونیا – Catatonia:
حالت بیحرکتی حرکتی یا حرکت بیش از حد و بیهدف است که اغلب در شرایط شدید روانپزشکی دیده میشود.
- شرایط محیطی – Circumstantiality:
یک الگوی گفتاری است که در آن فرد قبل از رسیدن به نقطه اصلی خود جزئیات بیش از حد و بی ربط را ارائه میدهد.
- اجبار -Compulsion:
یک رفتار تکراری و تشریفاتی است که برای کاهش اضطراب یا افکار وسواسی انجام میشود که در اختلال وسواس فکری- جبری دیده میشود.
- خیال پرستی -Confabulation :
ساختن غیرعمدی خاطرات نادرست یا تحریف شده است که اغلب به دلیل آسیب مغزی یا اختلالات عصبی است.
- تعارض -Conflict :
نشان دهنده کشمکش درونی بین خواستهها، نیازها یا ارزشهای متضاد است که اغلب منجر به پریشانی عاطفی میشود.
- کوپرولالیا -Coprolalia:
یک بیماری عصبی است که در آن فرد به طور غیرارادی کلمات یا عبارات نامناسب یا زشت اجتماعی را به زبان میآورد که اغلب در سندرم تورت دیده میشود.
- دژا آنتندو -Deja entendu :
به احساس شنیدن چیزی، شبیه به پدیده رایج تر، دژاوو اشاره دارد.
- دژاووDeja.vu:
دژاوو احساس تجربه یک موقعیت یا رویداد فعلی است، علیرغم اینکه جدید است، اغلب با حافظه یا فرآیندهای شناختی مرتبط است.
- هذیان القایی – Induced delusion:
یک باور نادرست است که توسط شخص دیگری به فرد تحمیل میشود و معمولاً در روابط دستکاری یا سوءاستفاده میشود.
- هذیان آزار و شکنجه – Delusion of persecutry:
یک باور نادرست است مبنی بر اینکه فرد مورد هدف، آزار و اذیت یا آسیب دیگران قرار میگیرد که اغلب در اختلالات پارانوئید دیده میشود.
- مسخ شخصیت- Depersonalization:
یک تجربه تجزیهای است که در آن فرد احساس میکند از بدن یا خود جدا شده است، که اغلب به عنوان احساس ناظر توصیف میشود.
- حواس پرتی – Distractibility:
یک حالت شناختی است که در آن فرد به راحتی توسط محرکهای بیرونی یا درونی از یک کار یا تمرکز منحرف میشود.
- دیسکینزی – Dyskinesia:
یک اختلال حرکتی غیرطبیعی و غیرارادی است که اغلب با شرایطی مانند بیماری پارکینسون یا عوارض جانبی دارو همراه است.
- اکولالیا -Echolalia:
تکرار کلمات یا عبارات دیگران است که گاهی در افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم دیده میشود.
- اکوپراکسی – Echopraxia:
تقلید از ژست ها یا حرکات شخص دیگری است که اغلب به صورت غیر ارادی اتفاق میافتد.
- سرخوشی – Elation:
خلقی شدید و بالاست که با شادی، اشتیاق و افزایش انرژی مشخص میشود.
- نئشگی – Euphoria:
حالتی از شادی یا لذت شدید است که اغلب به مصرف برخی مواد یا شرایط روانی مربوط میشود.
- تعالی – Exaltation:
یک حالت افزایش یافته از شادی، تکریم یا عبادت است که اغلب با تجربیات مذهبی یا معنوی همراه است.
- ترس – Fear:
یک پاسخ احساسی قوی به تهدیدات درک شده است که واکنش جنگ یا گریز بدن را فعال میکند.
- پرش افکار – Flight of ldea:
فرار ایده ها جریان سریع و کنترل نشده افکار است که اغلب با شرایطی مانند اختلال دوقطبی همراه است.
- بزرگبینی – Granducity:
نوعی احساس اغراقآمیز از خود بزرگبینی است که اغلب در اختلال شخصیت خودشیفته دیده میشود.
- توهم – Hallucination:
شامل درک تجربیات حسی، مانند شنیدن صداها یا دیدن چیزهایی است که واقعی نیستند، که معمولا در اسکیزوفرنی یا سوء مصرف مواد دیده میشود.
- توهم هیپناگوژیک – Hypnagogic Illusion:
یک تجربه حسی است که هنگام به خواب رفتن رخ میدهد و اغلب مرز بین واقعیت و رویا را محو میکند.
- هیپوکندریازیس – Hypochondriasis:
یک دغدغه ذهنی با داشتن یک بیماری جدی با وجود نداشتن شواهد پزشکی است که اغلب منجر به نگرانی بیش از حد در مورد سلامتی میشود.
- توهم – Illusion:
درک نادرست از یک محرک حسی واقعی است که درک فرد از واقعیت را تحریف میکند.
- قضاوت – Judgment:
به توانایی تصمیمگیری یا ارزیابی منطقی بر اساس اطلاعات موجود و تفکر انتقادی اشاره دارد.
- بی تفاوتی لابلا – Labella indifference:
فقدان کنجکاوی نگرانی عاطفی یا ناراحتی در مورد علائم فیزیکی است که اغلب در اختلال تبدیلی دیده میشود.
- لوگوره – Logorrhea:
گفتار بیش از حد، سریع و اغلب نامنسجم است که معمولاً با دورههای شیدایی در اختلال دوقطبی همراه است.
- تفکر جادویی – Magical thinking:
شامل این باور است که افکار یا اعمال فرد میتواند بر روی رویدادهای نامرتبط تأثیر بگذارد که اغلب در رفتارهای خرافی یا وسواسی-اجباری دیده میشود.
- رفتارگرایی – Mannerism:
رفتار یا رفتار متمایز و اغراق آمیز رفتار یا ژستی است که فرد به طور معمول از خود نشان میدهد و اغلب در برخی از اختلالات سلامت روان دیده میشود.
- خلق و خوی – Mood:
خلق به حالت عاطفی مداومی اطلاق میشود که بر دیدگاه و رفتار کلی فرد مانند غمگینی، شادی یا تحریک پذیری تأثیر میگذارد.
- موتیسم- Mutism :
ناتوانی یا امتناع از صحبت کردن است که اغلب در افراد مبتلا به اضطراب شدید یا اختلالات رشدی خاص رخ میدهد.
- منفی گرایی- Negativism:
تمایل به مقاومت یا مخالفت با پیشنهادات، درخواستها یا دستورالعملها است که اغلب در حالت های کاتاتونیک یا شرایط روانی دیده میشود.
- نئولوژیزم – Neologism:
ایجاد کلمات یا عبارات جدیدی است که برای دیگران قابل درک نیست و اغلب در برخی از اختلالات روانپریشی دیده میشود.
- هراس – Panic:
یک احساس ناگهانی و شدید ترس یا اضطراب است که اغلب با علائم فیزیکی مانند ضربان قلب سریع و تنگی نفس همراه است.
- کاستی گفتار – Paucity of speech:
یا کمبود گفتار به برون ده گفتار محدود یا کاهش یافته اشاره دارد که اغلب در افراد مبتلا به افسردگی یا برخی از بیماری های عصبی دیده می شود.
- تداوم – Perseveration:
عبارت است از تکرار همان پاسخ، کلمه یا رفتار حتی زمانی که دیگر مناسب یا مرتبط نباشد.
- فوبیا – Phobia:
یک ترس غیرمنطقی و شدید از یک شی یا موقعیت خاص است که اغلب منجر به رفتارهای اجتنابی میشود.
- رفتار کلیشهای – Sterotype behavior:
اعمال یا حرکات تکراری و تشریفاتی است که معمولاً در افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم دیده میشود.
- پخش فکری – Thought broad casting:
یک باور هذیانی است مبنی بر اینکه افکار فرد بدون استفاده از کلمات گفتاری به دیگران منتقل میشود که اغلب در اسکیزوفرنی دیده میشود.
یک حرکت ماهیچهای ناگهانی، تکراری و غیرارادی یا صدا دادن است که در شرایطی مانند سندرم تورت دیده میشود.
- افراط گرایی – Verbigerations :
افعال، گفتار یا عبارات بی معنی و تکراری هستند که اغلب در برخی از اختلالات عصبی و روانی دیده میشوند.
- سالاد کلمه – Word salad:
شکلی از گفتار نامنسجم و نامرتب است که در آن کلمات و عبارات به طور تصادفی در کنار هم قرار میگیرند که معمولاً در بیماریهای روانی شدید دیده میشود.
اصطلاحات تشریحی روانشناسی
- احساس – Sensation :
فرآیندی است که در آن اندامهای حسی ما اطلاعاتی را از محیط شناسایی و دریافت میکنند. شامل حواس پنجگانه است: بینایی، شنوایی، چشایی، لامسه و بویایی. احساس پایه و اساس ادراک را تشکیل میدهد و به ما امکان میدهد دنیای اطراف خود را تفسیر و درک کنیم.
- احساسات – Feelings- Sentiments:
پاسخهای عاطفی به محرکها یا موقعیتها هستند. آنها اغلب از افکار، باورها و تجربیات گذشته ما ناشی میشوند و بر رفتار و تصمیمگیری ما تأثیر میگذارند. احساسات میتوانند مثبت باشند، مانند شادی و عشق، یا منفی، مانند خشم و غم.
- احساس حقارت – Inferiority Feeling:
به احساس فراگیر بیکفایتی و کم ارزشی اشاره دارد. این مفهوم با نظریه روان پویشی آلفرد آدلر همراه است، جایی که او پیشنهاد کرد که چنین احساساتی میتواند تلاش افراد را برای شایستگی و موفقیت برانگیزد.
- احساس گناه– Sin Feelings :
با احساس گناه مذهبی یا اخلاقی و پشیمانی از کار اشتباه مرتبط است. آنها با وجدان و ارزشهای اخلاقی فرد گره خوردهاند، که اغلب منجر به احساس گناه، پشیمانی و میل به توبه یا کفاره میشود.
- اختلال اسکیزوفرنی – Schizophrenia Disorder:
اسکیزوفرنی یک اختلال روانی شدید است که با تفکر تحریف شده، هذیان، توهم و احساسات و رفتارهای مختل شده مشخص میشود. معمولاً در اوایل بزرگسالی شروع میشود و میتواند تأثیر عمیقی بر زندگی فرد داشته باشد.
- اختلال اضطرابی – Anxiety disorder :
طیفی از شرایط را در بر میگیرد که با اضطراب بیش از حد و غیرمنطقی مشخص میشوند، مانند اختلال اضطراب فراگیر، اختلال هراس و اختلال اضطراب اجتماعی. آنها میتوانند منجر به ناراحتی و اختلال قابل توجه در زندگی روزمره شوند.
- اختلال اضطراب فراگیر – Generalized anxiety disorder:
با نگرانی مداوم و بیش از حد در مورد جنبههای مختلف زندگی مشخص میشود که اغلب با علائم فیزیکی مانند بیقراری، تنش عضلانی و خستگی همراه است.
- اختلال مزاج – Disorder Temperamental:
شامل ویژگیهای شخصیتی قابلتوجه و پایداری است که ممکن است منجر به مشکلات در روابط و عملکرد روزانه شود.
- اختلال خلقی قطبی – Polar temperamental disorder:
این اصطلاح یک مفهوم روانشناختی شناخته شده نیست. ممکن است به اختلال دوقطبی اشاره داشته باشد، وضعیتی که با نوسانات خلقی شدید مشخص میشود.
- اختلال خلقی دوقطبی – Bipolar Temperament Disorder:
به طور مشابه، این اصطلاح با یک اختلال روانشناختی کاملاً تعریف شده مطابقت ندارد. اختلال دوقطبی از تغییرات مزاجی متمایز است.
- اختلال روانی فیزیولوژیکی – Psychophysiological Disorder:
اختلالات روانی فیزیولوژیکی شامل تأثیر متقابل بین عوامل روانی و علائم یا بیماریهای جسمانی مانند سردردهای مرتبط با استرس یا سندرم روده تحریکپذیر است.
- اختلال شخصیت/اختلال شخصیتی – Personality Disorder/ Personality Disturbance:
الگوهای پایدار رفتار، شناخت و تجربه درونی هستند که از هنجارهای فرهنگی منحرف میشوند. آنها میتوانند بر عملکرد اجتماعی و شغلی فرد تأثیر بگذارند.
- اختلال فوبیک – Phobic disorder :
شامل ترس شدید و غیرمنطقی از اشیا یا موقعیتهای خاص است، مانند آراکنوفوبیا (ترس از عنکبوت) یا آکروفوبیا (ترس از ارتفاع).
- اخلاق – Morality :
به سیستمی از اصول، ارزشها و اخلاقیات اطلاق میشود که رفتار انسان را هدایت میکند و تعیین میکند که چه چیزی در جامعه یا فرهنگ درست یا نادرست تلقی میشود.
- ادراک – Perception :
فرآیند سازماندهی و تفسیر اطلاعات حسی برای ایجاد درک معنادار از جهان است. این شامل پردازش مغز و ادغام ورودیهای حسی است.
- ارزش – Value:
باورها و اصول عمیقی هستند که بر نگرشها، تصمیمات و رفتارهای فرد تأثیر میگذارند. آنها نقش اساسی در شکلگیری شخصیت و قطبنما اخلاقی یک فرد دارند.
- ارزشهای اجتماعی – Social values:
باورها و هنجارهای مشترک در جامعه هستند که تعاملات بینفردی، نهادهای اجتماعی و رفتار جمعی را هدایت میکنند.
- اریک اریکسون – E:
یک روانشناس بانفوذ بود که نظریه رشد روانی – اجتماعی را ارائه کرد. این نظریه هشت مرحله از رشد را از نوزادی تا بزرگسالی ترسیم میکند که هر کدام با یک بحران یا تعارض مرکزی مشخص میشود. پیمایش موفقیتآمیز هر تعارض منجر به قوتهای روانی اجتماعی مثبت میشود. بهعنوانمثال، بحران در اوایل کودکی بین خودمختاری و شرم/ شک یا خودکنترلی یا احساس بیکفایتی برای آینده ایجاد میکند. اریکسون بر تأثیر روابط اجتماعی، فرهنگ و تعامل بر شکلگیری شخصیت در طول زندگی تأکید کرد. تئوری او برای درک این نقش بسیار موردتوجه است. پرورش، جامعه، و رویدادهای زندگی در بلوغ.
- آزمایش – Experiment:
آزمایشها تحقیقات کنترلشدهای هستند که توسط محققان برای مطالعه تأثیر متغیرها و تعیین روابط علی در یک زمینه خاص انجام میشوند.
- آزمون – Test:
آزمونها ارزیابیهای استاندارد شدهای هستند که برای اندازهگیری ویژگیهای روانشناختی مختلف، مانند تواناییهای شناختی (آزمونهای شناختی)، هوش (تستهای هوش)، ویژگیهای شخصیتی (تستهای شخصیت)، عملکرد تحصیلی (آزمونهای پیشرفت تحصیلی) و باقی تست های روانشناسی استفاده میشوند.
- آزمونهای شناختی – Aptitude tests/ Achievement tests :
آزمونهای شناختی عملکردهای شناختی مختلف مانند حافظه، حل مسئله و توجه را برای ارزیابی تواناییهای تفکر فرد ارزیابی میکنند.
- آزمونهای هوش – Intelligence tests:
تستهای هوش تواناییهای عقلانی افراد از جمله استدلال منطقی، حل مسئله و تفکر انتزاعی را اندازهگیری میکنند تا استعداد شناختی افراد مشخص شود.
- آزمونهای شخصیت – Personality tests:
تستهای شخصیت ویژگیهای شخصیتی، رفتارها و ویژگیهای روانشناختی افراد را میسنجید و به روانشناسان کمک میکند ساختار و ویژگیهای شخصیتی فرد را درک کنند.
- آزمونهای پیشرفت تحصیلی – Academic progress tests:
این آزمونها پیشرفت و عملکرد دانشآموز را در یک محیط تحصیلی ارزیابی میکنند و به مربیان کمک میکنند تا زمینههایی را که ممکن است نیاز به بهبود داشته باشند را شناسایی کنند.
- آزمونهای استعداد – Aptitude tests:
تست استعدادیابی، پتانسیل فرد را برای کسب مهارتهای خاص یا برتری در زمینههای خاص مانند موسیقی، ریاضیات یا مکانیک ارزیابی میکند.
- آزمونهای پیشرفت – Progress tests:
آزمونهای پیشرفت، دانش و مهارتهای فرد را در یک حوزه خاص اندازهگیری میکنند که اغلب در محیطهای آموزشی برای ارزیابی نتایج یادگیری استفاده میشود.
- آزمونهای آماری – Statistical tests:
از آزمونهای آماری در تحقیقات برای تجزیه و تحلیل دادهها و تعیین اهمیت یافتهها استفاده میشود و به محققین در نتیجهگیری معتبر کمک میکند.
- آزمون تعادل وزنی – Weights Balancing test:
این اصطلاح در روانشناسی به طور گستردهای شناخته نشده است. این میتواند به نوع خاصی از ارزیابی یا آزمایش مربوط به وزن و تعادل اشاره داشته باشد.
- آزمون غیرکلامی – Nonverbal test / Nonlanguage test:
آزمونهای غیرکلامی تواناییهای شناختی را بدون تکیه بر مهارتهای زبانی ارزیابی میکنند و آنها را برای افرادی با مشکلات زبانی یا تفاوتهای فرهنگی مناسب میسازند.
- استدلال – Reasoning :
شامل فرآیند ذهنی اتخاذ تصمیمات منطقی و منطقی بر اساس اطلاعات و شواهد موجود است.
- استدلال استقرایی – Inductive reasoning:
یک فرآیند شناختی است که در آن فرد از مشاهدات یا مثالهای خاص نتیجهگیری میکند.
- استدلال قیاسی – Deductive reasoning / Syllogistic reasoning :
یک فرآیند شناختی است که در آن نتایج خاص از مقدمات یا اصول کلی استخراج میشود.
شامل نتیجهگیری از دو فرض معین است که اغلب در تمرینات منطقی و تفکر انتقادی استفاده میشود.
- استروژن – Estrogen:
گروهی از هورمونها است که مسئول اصلی توسعه و تنظیم فرآیندهای تولیدمثل زنانه و ویژگیهای جنسی ثانویه هستند.
- استرس – Stress :
پاسخ بدن به چالشها یا خواستههای مختلف اعم از جسمی و روانی است و میتواند به شکلهای عاطفی، فیزیکی و رفتاری ظاهر شود.
- استوانهها و مخروطها – Rods and cones:
سلولهای گیرنده نوری در شبکیه چشم هستند. میلهها مسئول دید محیطی و نور کم هستند، در حالی که مخروطها در دید رنگی و جزئیات نقش دارند.
- آسیب مغزی – آسیبدیدگی مغزی – Brain Damage/ Brain Injury:
به هر آسیب، تروما یا بیماری اطلاق میشود که بر ساختار یا عملکرد مغز تأثیر منفی بگذارد و به طور بالقوه منجر به اختلالات شناختی یا فیزیکی شود.
طیف وسیعی از شرایط ناشی از نیروهای خارجی یا عوامل داخلی، از جمله آسیبهای مغزی، سکته مغزی و بیماریهای دژنراتیو مغز را در بر میگیرد.
- اصل ویژگی رمزگذاری – Encoding specificity principle:
اصل اختصاصیبودن رمزگذاری بیان میکند که یادآوری حافظه زمانی قویتر است که نشانههای بازیابی مطابقت داشته باشند یا نشانههای مشابهی که در طول کدگذاری اولیه یا کسب اطلاعات وجود داشته باشند. نشانه باید حاوی اجزای ردیابی حافظه اصلی باشد تا ردیابی به طور مؤثر فعال و بازیابی شود. برای مثال، انجام یک آزمون در همان اتاق یک مطالب آموخته شده میتواند به یادآوری کمک کند. زیرا محیط اطراف نشانههای بازیابی را ارائه میدهد که با نشانههای رمزگذاری مطابقت دارد. ویژگی رمزگذاری پیامدهایی برای شهادت شاهد عینی دارد، روشهای آموزشی برای بهبود حفظ و طراحی رابطهایی که یادآوری انسان را بهینه میکند. تطبیق شرایط بازیابی و رمزگذاری. عملکرد حافظه را افزایش میدهد.
- اضطراب – Anxiety:
به دلهره، ناراحتی یا تنش در مورد تهدیدات احتمالی آینده اشاره دارد. اضطراب صفت شامل سطوح اضطراب مداوم و پایدار به عنوان بخشی از شخصیت فرد است. اضطراب حالتی در واکنش به موقعیتهای اضطرابانگیز خاص تجربه میشود. اضطراب بدن را بسیج میکند تا به خطرات درک شده پاسخ دهد. اما اضطراب بیش از حد میتواند آسیبشناسی باشد. اختلالات اضطرابی مانند فوبیا، حملات پانیک، OCD و PTSD به شدت عملکرد را مختل میکند. اضطراب غیر آسیبشناختی نیز میتواند با بارگذاری بیش از حد منابع ذهنی، عملکرد را در کارهای پیچیده ذهنی کاهش دهد. درمانهای اضطراب شامل داروها، رواندرمانی، مواجههدرمانی، و تکنیکهای آرامسازی
- اعتبار – Reliability:
پایایی در تحقیقات روانشناختی نشاندهنده سازگاری و دقت یک آزمون یا اندازهگیری است. اقدامات قابلاعتماد زمانی که به طور مکرر اعمال شوند نتایج ثابتی ایجاد میکنند.
- اعتیاد -Narcotism / Addiction :
وابستگی جسمی و روانی به یک رفتار یا ماده است. با وجود پیامدهای منفی، فرد معتاد نمیتواند اعمال خود را کنترل کند. اعتیادها مرکز پاداش مغز را فعال میکنند و آن را با دوپامین پر میکنند و اوج سرخوشی، تسکین یا فراموشی ایجاد میکنند. باگذشت زمان، به طور فزایندهای افزایش مییابد. برای دستیابی به همان اثر، به دوزهای مصرفی نیاز است. تلاش برای کاهش مصرف منجر به علائم ترک دردناک میشود. اعتیادهایی مانند مواد مخدر، الکل، قمار و فناوری، مدار پاداش را بیش از حد تحریک میکنند و باعث تغییرات مغزی پایدار میشوند. هم استعدادهای ژنتیکی و هم عوامل اجتماعی مانند تروما یا انزوا به خطر اعتیاد کمک میکند. درمان هم مستلزم مدیریت کنارهگیری فیزیکی و هم ارائه حمایت روانی اجتماعی برای تغییر رفتار است.
- افلاطون – Plato:
فیلسوفی در یونان باستان بود که بهخاطر مشارکتهایش در زمینههای مختلف فلسفی از جمله اخلاق، معرفتشناسی و سیاست شهرت داشت.
- آکسون – Axone:
یک برآمدگی بلند و باریک از یک نورون است که تکانههای الکتریکی را به دور از بدن سلول هدایت میکند تا اطلاعات را به سلولهای عصبی یا سلولهای دیگر منتقل کند.
- الکتروشوک درمانی – Electroshock Therapy:
الکتروشوک درمانی یا الکتروشوک درمانی (ECT)، یک روش پزشکی است که برای درمان بیماریهای روانی شدید با ایجاد تشنجهای کنترل شده در مغز استفاده میشود.
- آمار – Statistics :
شامل جمعآوری، تجزیه و تحلیل، تفسیر و ارائه دادهها برای به دست آوردن بینش و تصمیمگیری آگاهانه در زمینههای مختلف از جمله روانشناسی است.
- آمار استنباطی – Inferential Statistics:
برای نتیجهگیری یا پیشبینی در مورد یک جامعه بر اساس نمونهای از دادهها استفاده میشود.
- انعطافپذیری/پلاستیسیته – Flexibility / Plasticity:
در علوم اعصاب، انعطافپذیری یا انعطافپذیری به توانایی مغز برای سازگاری، سیمکشی مجدد و تغییر در پاسخ به تجربه، یادگیری یا آسیب اشاره دارد.
- انگیزه – Motivation/ Motive :
به رفتار هدفدار اشاره دارد که توسط انگیزههای درونی و انگیزههای بیرونی تحریک و تداوم مییابد. محرکهای اولیه شامل نیازهای فیزیولوژیکی مانند غذا، آب، استراحت و اجتناب از درد است. تمایلات اجتماعی و عاطفی برای تعلق، موقعیت و هدف نیز انگیزه میدهند. نظریههای انگیزش شامل مدل فروید از محرکهای id، ego و superego، سلسلهمراتب مزلو از نیازهای اساسی تا خودشکوفایی، نظریه دوعاملی هرزبرگ که انگیزه را به عوامل بهداشتی و رشد تقسیم میکند، و نظریههای انتظار – ارزش که تلاشها را با انتظارات نتیجه مرتبط میکند. انگیزه تقویت میشود. افراد باانگیزه بالا ابتکار عمل، پشتکار و تلاش شدید را برای رسیدن به اهداف نشان میدهند.
- آوا – Phone:
هر صوت کلامی شخص که ویژگیهای آن بدون ارتباط با نقش آن صوت در هر زبان قابلاصلاح باشد.
- آواشناسی – Phonetics:
مطالعه تولید اصوات یا تأکید روی رابطه آنها با زبان که شامل روابط روانشناختی، فیزیولوژیک، بدنی دادهها میباشد.
- بازتاب – رفلکس – Reflex:
رفلکسها پاسخهای خودکار و غیرارادی به محرکهای خاص هستند که توسط سیستم عصبی کنترل میشوند.
- بازخوانی – یادآوری – Recall:
بازیابی اطلاعات از حافظه است که اغلب در کارهایی مانند یادآوری آزاد یا یادآوری نشانهای آزمایش میشود.
- بازسازی شناختی – Cognitive Restructuring:
یک تکنیک درمانی است که برای تغییر الگوهای فکری تحریف شده یا منفی بهمنظور بهبود بهزیستی عاطفی و رفتار استفاده میشود.
- باز شناخت Recognition – :
توانایی شناسایی یا تصدیق اطلاعات یا محرکهای قبلی است.
- بازنمایی – Representation:
به رمزگذاری ذهنی و ذخیرهسازی اطلاعات، مانند مفاهیم، تصاویر یا خاطرات اشاره دارد.
- بازیابی – Retrieval:
فرآیند دستیابی و آوردن اطلاعات از حافظه به آگاهی آگاهانه است.
- بازیابی صریح – Eplicit retrieval:
بازیابی آشکار عبارت است از بازیابی آگاهانه و عمدی اطلاعات از حافظه.
- بحران – Crisis:
یک وضعیت چالشبرانگیز و بالقوه بیثباتکننده است که نیاز به توجه و تصمیمگیری فوری دارد.
- برانگیختن – تحریک – Activation – Excitation:
در علوم اعصاب، فعالسازی یا تحریک به افزایش فعالیت عصبی یا آمادگی برای انتقال سیگنالها اشاره دارد.
- برنامهریزی – Planning:
برنامه ریزی شامل ایجاد یک رویکرد سیستماتیک برای دستیابی به اهداف یا اهداف خاص است. برای داشتن یک برنامه کاربردی میتوانید از سررسیدهای نوتکس استفاده کنید.
- برونداد – Out put:
فعالیت عضلات و غدد، رفتاری (پاسخی) را شکل میدهند که از مجموع پردازش ناشی شده است، در مورد عضلات، فعالیت حرکتی رخ میدهد، در مورد غدد، هورمونها یا ترشحات دیگر ایجاد میشود
- برونگرا – Extravert / Extrovert:
برونگراها افرادی هستند که تمایل دارند برونگرا، اجتماعی و با تعاملات بیرونی پرانرژی شوند.
- بزهکاری – Delinquency:
به درگیر شدن در رفتارهای غیرقانونی یا ضداجتماعی اطلاق میشود که اغلب با نوجوانان یا بزرگسالان جوان همراه است.
- بلوغ – Maturity / Puberty:
بلوغ روانی به دستیابی به پتانسیل رشد عاطفی، اجتماعی و فکری کامل اشاره دارد. بلوغ با نیازهای رشد مرتبه بالاتر مزلو برای عزت و خودشکوفایی همسو است. بالغین دارای بینش نسبت به احساسات، تواناییها و انگیزههای افراد هستند. آنها مسئولیت خود را بر عهده میگیرند. فرد بالغ تصمیمات آگاهانه و همدلی با دیگران دارد و میتواند روابط صمیمانه ایجاد کند. بلوغ رهبری، مشارکت در جامعه و خلاقیت را امکانپذیر میکند. نشانههای عدم بلوغ عبارتند از تکانشگری، خودشیفتگی، طغیان عاطفی، چسبیدن به خیالات کودکانه و اجتناب از مسئولیتهای بزرگسالان. آشکار شدن پتانسیل ذاتی همراه با تأثیرات اجتماعی شدن و انتقال نقش در طول عمر.
بلوغ به انتقال بیولوژیکی از کودکی به بزرگسالی اشاره دارد که با بلوغ اندامهای جنسی و ایجاد ویژگیهای جنسی ثانویه مشخص میشود. بلوغ بین ۸ تا ۱۴ سالگی به دلیل افزایش تولید هورمونهای جنسی شروع میشود. در دختران، بلوغ شامل رشد سینه، بزرگ شدن باسن، موهای ناحیه تناسلی و قاعدگی در پسرها شامل بزرگ شدن بیضهها، موهای ناحیه تناسلی، موهای صورت، عمیق شدن صدا و نطفه میشود. بلوغ باعث علاقه به روابط جنسی و روابط عاشقانه میشود. اما تغییرات سریع جسمی همراه با احساسات و انگیزههای جدید، اوایل نوجوانی را اغلب به یک دوره تبدیل میکند. دوره سازگاری آشفته با هویت یابی، نوسانات خلقی و ریسک پذیری مشخص شده است.
- بلوغ زودرس – Pubertal Praecox:
یک وضعیت پزشکی است که در آن بدن کودک فرآیند بلوغ جنسی را در سنین پایین غیرمعمول آغاز میکند.
- بهت – Stupor:
حالتی از کاهش هوشیاری و پاسخگویی است که اغلب با شرایط پزشکی یا روانپزشکی همراه است.
- بهداشت روان – Mental hygiene Mental health:
شامل حفظ و ارتقای سلامت روان، با تأکید بر پیشگیری و رفاه است.
- بیماری آلزایمر – Alzheimer s ‘Disease:
یک اختلال عصبی پیشرونده است که بر حافظه، عملکرد شناختی و زندگی روزمره، عمدتاً در افراد مسن تأثیر میگذارد.
- بیماری روانی – Mental disease Mental disorder:
یا اختلال روانی به شرایطی اطلاق میشود که به طور قابلتوجهی افکار، احساسات، رفتار یا عملکرد روزانه فرد را مختل میکند.
- بیماری عروق کرونر قلب – Coronary heart disease -C.H.D (C.H.D):
یک بیماری قلبی عروقی شایع است که با تنگ شدن عروق کرونر مشخص میشود که میتواند منجر به حملات قلبی شود.
- پارکینسون/ پارکینسونیسم – Parkinson’s Disease / Parkinsonism:
بیماری پارکینسون یک اختلال عصبی است که بر حرکت تأثیر میگذارد و باعث لرزش، سفتی و برادی کینزی میشود.
- پاسخ – Response:
پاسخ به واکنش، رفتار یا عمل در پاسخ به یک محرک یا موقعیت اشاره دارد.
- پاسخ در برابر استرس – Response against stress:
این اصطلاح بهخوبی تعریف نشده است. ممکن است به راهبردها و رفتارهای مقابلهای اشاره داشته باشد که افراد برای مدیریت استرس اتخاذ میکنند.
- پاسخ روانتنی – Psychosomatics response:
پاسخهای روانتنی علائم یا بیماریهای جسمی هستند که تحتتأثیر عوامل روانشناختی مانند استرس قرار میگیرند یا ایجاد میشوند.
- پایدار – persistent :
اشاره به رفتارهایی دارد که نشاندهنده تمایل فرد برای ادامه آن است. فرایندی که پس از محرک اولیه و ایجادکننده آن در طی زمان ادامه مییابد.
- پدیده نوک زبان دائمی – tip of tongue phenomenon:
به شکست موقتی در بازیابی یک کلمه آشنا از حافظه اشاره دارد، حتی اگر فرد اعتقاد قوی به شناختهشدن کلمه داشته باشد. اطلاعات مربوط به کلمه گریزان مانند حرف اول یا هجاها اغلب هنوز قابلیادآوری است.
- تجارب زبان شامل فعالشدن جزئی ردیابی حافظه، با شکست در بازیابی به دلیل تداخل یا فقدان نشانههای کافی است. آنها نشان میدهند که حافظه واژگانی اطلاعات بیشتری از آنچه ما خودآگاه به آن دسترسی داریم ذخیره میکند. حل یادآوری ناموفق باعث رضایت میشود. TOTها با افزایش سن افزایش مییابد و نشان میدهد که به نظر میرسد فعال ماندن ذهنی، جسمی و اجتماعی فراوانی آنها را کاهش میدهد.
- پرتونگاری – رونتژنوگرافی – Roentgenography:
یا تصویربرداری با اشعه ایکس، یک روش تشخیصی است که از اشعه ایکس برای ایجاد تصاویری از داخل بدن استفاده میکند که معمولاً در پزشکی و رادیولوژی استفاده میشود.
- پرخاشگری – Aggressivity / Aggression, Aggressiveness:
به تمایل یا تمایل به انجام رفتار پرخاشگرانه اشاره دارد که میتواند طیف وسیعی از اعمال را از خصومت کلامی تا خشونت فیزیکی را در برگیرد.
- پردازش – Processing:
عبارت است از عملیات ذهنی درگیر در کسب، رمزگذاری، ذخیره، بازیابی و استفاده از اطلاعات.
- پردازش اطلاعات یا خبر – Information Processing:
یعنی هر گونه داده، اندیشه، تصویر ذهنی، واقعیت، دانش و نظایر آن که جنبه اطلاعرسانی دارد. پردازش نیز، یعنی حرکت بهطرف یک هدف از طریق گذر از مراحل مختلف عمل یا گذر از همه مراحلی که در پیدایش یک عمل طی میشود.
بنابراین، پردازش خبر، یعنی، سازماندادن، تفسیرکردن و پاسخدادن به محرکهای وارده. در مدلهای مختلف پردازش خبر، فکر و عمل، آن دسته از اعمال شناختی و ادراکی موردنظر است که شامل عواملی نظیر درونداد، رمزگردانی، اندوزش، بازیابی، رمزخوانی و برونداد میشود.
- پرسشنامه – Questionnaire:
ابزاری تحقیقی است که از مجموعهای از سؤالات برای جمعآوری اطلاعات یا نظرات شرکتکنندگان استفاده میشود.
- پیاژه ژان (۱۸۹۶-۱۹۸۰) – jean Piaget :
ژان پیاژه روانشناس سوئیسی نظریه بسیار تأثیرگذار رشد شناختی را مطرح کرد. او پیشنهاد کرد که کودکان از طریق اکتشاف فعال محیط خود، هوش و قابلیتهای استدلالی را توسعه میدهند. همانطور که از طریق تجربه یاد میگیرند، از طریق یک توالی ثابت از مراحل شناختی پیشرفت میکنند: حسی – حرکتی، پیش عملیاتی، ملموس. عملیاتی و رسمی عملیاتی. هر مرحله نشانه نقاط عطف و تواناییهای فکری جدیدی است. پیاژه گفت که کودکان طرحوارهها یا نقشههای ذهنی را هنگام تعامل با اشیا و موقعیتها میسازند. همسانسازی اطلاعات جدید در طرحوارههای موجود و تطبیق طرحوارهها با اطلاعات جدید باعث رشد شناختی میشود. برخی از انتقادات وجود دارد، مدل رشد شناختی پیاژه در روانشناسی کودک بنیادی باقی میماند.
- پیشگیری – Prevention:
در روانشناسی و بهداشت عمومی به راهبردها و مداخلاتی با هدف کاهش وقوع یا تأثیر مسائل مربوط به سلامت روان یا بیماریهای جسمی اطلاق میشود.
- پیشگیری اولیه/پیشگیری اول – Prime prevention / First prevention:
بر پیشگیری از ایجاد یک بیماری قبل از وقوع با توجه به عوامل خطر و ارتقای سلامت تمرکز دارد.
- پیشگیری سوم (پیشگیری سوم) – 3rd (third) prevention:
شامل راهبردهایی برای کاهش تأثیر یک وضعیت موجود، مانند توانبخشی و حمایت از افراد مبتلا به بیماری روانی است.
- پیشگیری ثانویه – Secondary prevention:
بر تشخیص زودهنگام و مداخله برای جلوگیری از پیشرفت یک بیماری، مانند غربالگری سرطان یا ارزیابی سلامت روان تمرکز دارد.
- تالاموس – Thalamus:
یک ساختار کلیدی مغز است که مسئول انتقال اطلاعات حسی به قشر مغز و تنظیم هوشیاری و هوشیاری است.
- تثبیت – Fixation:
مفهومی روانکاوانه است که نشان میدهد افراد ممکن است در مرحله خاصی از رشد روانی – جنسی گیر کنند که منجر به مسائل شخصیتی شود.
- تجربه / تأثیر -Experience :
بهمواجهه فرد با موقعیتها، رویدادها یا افراد اشاره دارد که تأثیری ماندگار بر حافظه و درک او میگذارد.
- تجربه – Impression /Experience:
تجربه، برداشت کسب و تحصیل معرفت، نظرات یا مهارتهایی از طریق فعالیت فردی، بهویژه ادراک حسی، معرفت، نظرات و مهارتهایی را گویند که از این راه کسب میشوند. تا ثیر متقابل میان فرد و محیط هر چیزی است که در مجال احساس و ادراک و شعور فرد قرار میگیرد و این مفهوم به مجموع حوادثی گفته میشود که شخص مستقیماً آنها را در مییابد. تجارب روزانهای که شخص برای بهتر ساختن زندگی خود بدست میآورد
- تحریکپذیر / تحریکپذیری – Irritable / Excitable :
واکنش ارگانیسم به محرکها را توصیف میکند، با تحریکپذیری نشاندهنده آمادگی برای پاسخ و تحریکپذیری نشاندهنده واکنش منفی به محرکها است.
- تحقیقات کاربردی – Applied research:
هدف تحقیق کاربردی پرداختن به مسائل یا سؤالات کاربردی خاص است که اغلب به راهحلها و برنامههای کاربردی در دنیای واقعی منجر میشود.
- تحقیقات محض – Pure research:
تحقیقات خالص که بهعنوان تحقیقات پایه نیز شناخته میشود، بر گسترش دانش و درک در یک زمینه خاص متمرکز است، اغلب بدون کاربردهای عملی فوری.
- تداخل – Interference:
در حافظه زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات به دلیل وجود اطلاعات دیگر مختل یا اشتباه گرفته میشود و بر یادآوری یا تشخیص تأثیر میگذارد.
- ترس/فوبیا – Fear :
ترس یک پاسخ طبیعی به تهدیدات درک شده است، در حالی که فوبیا یک ترس غیرمنطقی و شدید از یک شی یا موقعیت خاص است.
- ترس و هراس -Phobia
- تستوسترون – Testosterone:
اولین هورمون جنسی مردانه است که مسئول تنظیم خصوصیات جنسی ثانویه و تأثیرگذاری بر خلقوخو و رفتار است.
- تعارض – Conflict:
شامل اختلافنظرها، منافع متضاد یا تنش بین افراد یا گروهها است و میتواند به انواع مختلفی از جمله تضاد اجتناب – اجتناب، رویکرد – اجتناب و تعارض رویکرد – رویکرد طبقهبندی شود.
- تعارض اجتناب – اجتناب – Avoidance –avoidance Conflict:
این نوع تعارض زمانی رخ میدهد که فرد باید بین دو گزینه نامطلوب یا نامطلوب یکی را انتخاب کند.
- تعارض رویکرد – اجتناب – Approach –Avoidance conflict:
تعارض رویکرد – اجتناب زمانی به وجود میآید که یک گزینه یا موقعیت واحد دارای ویژگیهای جذاب و غیرجذاب باشد.
- تعارض رویکرد – رویکرد – Approach – approach conflict:
تعارض رویکرد – رویکرد شامل انتخاب بین دو گزینه مطلوب اما متقابل منحصربهفرد است.
- تفسیر – Interpretation:
فرآیند معنا بخشیدن به اطلاعات، نمادها یا رویدادها است که اغلب تحتتأثیر دیدگاه و باورهای فرد است.
- تعمیم -Generalization :
در روانشناسی به تمایل به اعمال رفتارها یا مفاهیم آموخته شده در محدوده وسیعتری از موقعیتها یا محرکها نسبت به آنچه در ابتدا با آن مواجه شدهاند، اشاره دارد.
- تفکر – مغز – Thinking – cerebration:
فرآیند تفکر است، یک فعالیت شناختی که شامل فرآیندهای ذهنی مانند استدلال، حل مسئله و تصمیمگیری است. جنبههای مختلف شناخت از جمله خلاقیت، تحلیل منطقی و تفکر انتزاعی را در بر میگیرد.
- تفکر انتزاعی – Abstract thinking:
به توانایی تفکر فراتر از مفاهیم ملموس و ملموس و درک و دستکاری ایدهها یا اصول انتزاعی اشاره دارد. برای کارهایی که نیاز به تخیل، مفهومسازی و درک نظریههای پیچیده دارند ضروری است.
- تفکر انتقادی – Critical thinking:
شامل توانایی تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ترکیب اطلاعات یا استدلال است که منجر به قضاوتهای آگاهانه و مستدل میشود. نقش مهمی در تصمیمگیری و حل مسئله دارد.
- تقویت – Reinforcement:
در روانشناسی فرآیندی است که یک رفتار یا پاسخ خاص را با اعمال یک محرک یا پیامد مثبت یا منفی تقویت میکند. این مفهوم در درک چگونگی یادگیری و حفظ رفتارها اساسی است.
- تکانه – Herve impulse:
که اغلب بهعنوان “hervéimpulse” شناخته میشود، مربوط به امیال یا تمایلات ناگهانی و غریزی است. این اقدامات تکانشی میتواند هم خودکار و هم احساسی باشد که گاهی منجر به رفتارهای غیرمنطقی و برنامهریزینشده میشود.
- تکلم/گفتار/کلام/تفکر – Conversation/station/speech/speaking/taking:
این اصطلاحات بههمپیوستهاند و جنبههای مختلف ارتباط انسانی را نشان میدهند. مکالمه شامل مبادلات کلامی بین افراد است، در حالی که گفتار و گفتار به عمل بیان افکار و ایدهها اشاره دارد. تفکر مقدم بر صحبتکردن است و فرآیندهای ذهنی درونی را در بر میگیرد.
- تمرکز – Concentration:
توانایی متمرکزکردن توجه و منابع ذهنی خود بر روی یک کار یا محرک خاص در حالی که عوامل حواسپرتی را فیلتر میکند. برای بهرهوری و پردازش شناختی کارآمد بسیار مهم است.
- تبعیض/تمایز – Discrimination/Differentiation:
شامل توانایی تمایز بین اشیا، محرکها یا مفاهیم مختلف است. تبعیض معمولاً بر شناخت تفاوتها متمرکز است، درحالیکه تمایز بر عمل تمایز یا طبقهبندی تأکید دارد.
- تنش – Tension:
حالتی از فشار روانی یا عاطفی است که اغلب ناشی از استرس، اضطراب یا تعارض است. میتواند اثرات فیزیولوژیکی و روانی مختلفی بر روی فرد داشته باشد.
- توجه – Attention:
فرآیند شناختی تمرکز انتخابی بر اطلاعات خاص درحالیکه سایر محرکها را نادیده میگیرد. نقش حیاتی در ادراک، حافظه و عملکرد کلی شناختی دارد.
- توجه انتخابی -Selective attention:
به ظرفیت تمرکز بر یک جنبه خاص از محیط یا یک محرک خاص درحالیکه سایر محرکهای رقیب را نادیده میگیرد، اشاره دارد. این یک عنصر اساسی تنظیم توجه است.
- توزیع طبیعی – Natural distribution:
مفهومی در آمار و روانشناسی است که نحوه توزیع دادهها در یک جمعیت یا نمونه را بدون دستکاری یا تداخل توصیف میکند.
- توهم – Hallucination:
یک تجربه ادراکی است که در آن فرد محرکهای حسی را که وجود ندارند درک میکند. این ادراکات نادرست میتوانند در حالتهای حسی مختلف مانند شنوایی، دیداری یا لامسه رخ دهند.
- تیپ – نوع – Type:
در روانشناسی، اصطلاح «تیپ» میتواند به دستهبندی افراد بر اساس ویژگیها یا ویژگیهای خاص که اغلب در تایپ شخصیتی دیده میشود، اشاره داشته باشد.
- شخصیت – Character:
مجموعه پیچیدهای از ویژگیها و ویژگیهای روانی پایدار است که رفتار، افکار و احساسات فرد را شکل میدهد. این شامل جنبههایی مانند گشودگی، برونگرایی، وظیفهشناسی، موافقبودن و روانرنجوری (پنج ویژگی شخصیتی بزرگ) است.
- تیپ شخصیتی A – Type(A):
با ویژگیهایی مانند رقابتپذیری، جاهطلبی بالا، اضطرار زمانی و تمایل به استرس مشخص میشود. افرادی که دارای شخصیت نوع A هستند، تمایل به راندهشدن دارند و ممکن است بیشتر مستعد مشکلات سلامتی مرتبط با استرس باشند.
- تیپ شخصیتی B – Type(B):
با رویکردی آرامتر و آرامتر به زندگی مشخص میشود. افراد باشخصیت تیپ B تمایل کمتری به رقابت دارند و با استرس راحتتر هستند.
- ثبات شی – Object constancy:
ثبات اشیا یک مفهوم روانشناختی است که شامل توانایی حفظ ادراک ثابت و ثابت از اشیا یا افراد، بدون توجه به تغییرات یا اختلالات است.
- ثبتنام، ثبت – Registration, record:
در روانشناسی به فرآیند رمزگذاری و ذخیره اطلاعات در حافظه اشاره دارد. رکورد یک گزارش مستند از دادهها یا رویدادها است که اغلب در تحقیق یا درمان استفاده میشود.
- جابهجاشده پرخاشگری – جابهجاشده پرخاشگری انتقال – Displaced aggression Displacement, shift, transposition:
زمانی رخ میدهد که یک فرد خشم، ناامیدی یا خصومت خود را به سمت هدفی غیر از هدفی که مسئول پریشانی عاطفی اوست هدایت کند.
فرآیندهای شناختی هستند که شامل انتقال اطلاعات از یک وضعیت ذهنی یا زمینه به حالت دیگر است که اغلب بر حافظه و ادراک تأثیر میگذارد.
- جاندار پنداری – آنیمیسم – Animism:
به نسبتدادن زندگی، انگیزههای انسانی، آگاهی و تواناییهای ماورای طبیعی به اشیای بیجان اشاره دارد. به گفته پیاژه، جانگرایی نشاندهنده ناتوانی کودکان قبل از عملیات در تشخیص دنیای روانی از دنیای فیزیکی است. وقتی کودک خردسال میگوید ابرها زنده هستند یا خورشید میداند که اینها زنده هستند. به همین ترتیب، حیوانات عروسکی دارای احساسات هستند یا تواناییهایی مانند پرواز یا گفتار را به اشیا اعطا میکنند، نشاندهنده تفکر جانوری است. همانطور که هوش عملیاتی توسعه مییابد، این دیدگاههای انسان شکل محو میشوند. آنیمیسم بهعنوان طرحی از سرزندگی و هوشیاری خود کودکان در نظر گرفته میشود. به دنیای بیرونی نشان میدهد که شناخت نابالغی دارد.
- جسم پینهای – Corpus callosum:
مجموعهای از رشتههای عصبی است که نیمکره چپ و راست مغز را به هم متصل میکند و ارتباط و هماهنگی بین آنها را تسهیل میکند.
- حافظه – Memory:
به توانایی رمزگذاری، ذخیره و بازیابی اطلاعات برای استفاده بعدی اشاره دارد. این یک عملکرد شناختی حیاتی است که زیربنای یادگیری، هوش و هویت است. سه مرحله اصلی حافظه عبارتند از رمزگذاری ورودی در کدهای عصبی، حفظ آن در طول زمان و یادآوری در صورت نیاز. حافظه را میتوان بر اساس مدتزمان و ظرفیت ذخیرهسازی به دودسته حسی، کوتاهمدت و بلندمدت طبقهبندی کرد. همچنین این حافظه بهعنوان بیانی برای حقایق و رویدادها در مقابل مهارتهای رویهای و دانش ناخودآگاه دستهبندی میشود. هیپوکامپ و آمیگدال نقش اصلی را در پردازش حافظه دارند استراتژیهای مختلف و هدف از تکنیکها بهبود ظرفیت حافظه، دقت و بازیابی است. کاهش حافظه نشانه اولیه بیماری آلزایمر است.
- حافظه اولیه – Primary memory:
که بهعنوان حافظه کوتاهمدت نیز شناخته میشود، شامل نگهداری و دستکاری موقت اطلاعات برای پردازش شناختی فوری است.
- حافظه بلندمدت – Long – term memory :
حافظه بلندمدت مخزن نگهداری و بازیابی اطلاعات در دورههای طولانی است که به طور بالقوه در طول عمر میباشد.
- حافظه ثانویه – Memory Secondary:
به انتقال اطلاعات از حافظه کوتاهمدت به حافظه بلندمدت اشاره دارد، جایی که میتوان آنها را برای یادآوری در آینده ذخیره کرد.
- حافظه حسی – Sensory memory:
مرحله اولیه پردازش حافظه است که به طور خلاصه اطلاعات حسی (بصری، شنیداری و…) را برای مدت بسیار کوتاهی در خود نگه میدارد.
- حافظه اپیزودیک – Episodic memory:
شامل توانایی یادآوری تجربیات و رویدادهای شخصی، معمولاً با جزئیات مربوط به زمان و مکان است.
- حافظه رویهای – Procedural memory:
شامل دانش نحوه انجام کارها یا اعمال است که اغلب از طریق تکرار و تمرین به دست میآید.
- حافظه کاری – Working memory :
یک سیستم شناختی است که امکان ذخیره موقت و دستکاری اطلاعات لازم برای کارهای پیچیده را فراهم میکند. این حافظه بهعنوان فضای کاری ذهنی یا تختهسیاه با استفاده از توجه انتخابی عمل میکند. حافظه کاری در تضاد با حافظه طولانیمدت ذخیرهسازی گسترده؛ اما توانایی پردازش محدود است. اما برای ایجاد آن بسیار مهم است. شامل ارتباطات ذهنی، استدلال، و تصمیمگیری هدایتکننده. محدودیتهای سختی در مدتزمان و تعداد مواردی که قبل از دستدادن اطلاعات حفظ میشوند دارد. ظرفیت حافظه فعال کودکان با بلوغ رشد میکند. استرس، حواسپرتی، و اضافهبار میتواند عملکرد حافظه کاری را تضعیف کند. یک مهارت شناختی اساسی که زیربنای تواناییهای فکری گسترده است.
- حافظه معنایی – Semantic memory:
شامل دانش، مفاهیم و حقایق کلی درباره جهان است که فاقد زمینه شخصی است.
- حرکت تثبیت – Fixation movement:
یک حرکت چشم است که به طور موقت نگاه را روی نقطه خاصی از میدان بینایی نگه میدارد.
- حرکت ساکادی – Saccadic movement:
حرکت ساکادیک به حرکات سریع و تند چشم اشاره دارد که نگاه را به نقاط مختلف موردعلاقه در میدان بینایی هدایت میکند.
- حساسیتزدایی سیستماتیک – Systematic desensitization:
یک تکنیک درمانی است که برای کاهش فوبیا و اضطراب با قراردادن تدریجی افراد در معرض محرکهای ترسآور و درعینحال انجام تمرینات آرامشبخش استفاده میشود.
- حقارت – Inferiority:
در چارچوب نظریه آلفرد آدلر، حقارت به احساس بیکفایتی یا احساس کم کفایتی نسبت به دیگران مربوط میشود که میتواند بر رفتار و انگیزه فرد تأثیر بگذارد.
- حل مسئله – Problem solving:
حل مساله یک فرآیند شناختی است که در آن افراد راهحلهایی برای موقعیتهای پیچیده یا چالشبرانگیز پیدا میکنند. اغلب شامل تعریف یک مشکل، ایجاد جایگزینها و ارزیابی اثربخشی آنها میشود.
- خصوصیات و ویژگیهای جنسی اولیه – Primary sex – characteristic:
ویژگیهای بیولوژیکی هستند که مستقیماً به دستگاه تناسلی فرد، از جمله اندامهای تناسلی و اندامهای داخلی مربوط میشوند.
- خصوصیات و ویژگیهای جنسی ثانویه – Secondary sex – characteristic:
ویژگیهای فیزیکی هستند که در دوران بلوغ ایجاد میشوند و بین نر و ماده تفاوت قائل میشوند، اما مستقیماً با تولیدمثل مرتبط نیستند. اینها شامل ویژگیهایی مانند رشد سینه و رشد موهای صورت است.
- خطر ریسکپذیری – Risk – Taking:
به تمایل به درگیرشدن در فعالیتها یا تصمیمهایی با پیامدهای نامشخص یا بالقوه منفی اشاره دارد که اغلب توسط عواملی مانند کنجکاوی، هیجانجویی یا تکانشگری هدایت میشود.
- خلاقیت – Creativity:
ظرفیت تولید ایدهها، راهحلها یا محصولات جدید و ارزشمند است. این شامل تفکر واگرا، اصالت، و توانایی پیوند مفاهیم بهظاهر نامرتبط است.
- خود – Self:
آگاهی و ادراک آگاهانه فرد از هویت خود است که افکار، عواطف و خودپنداره او را در بر میگیرد.
- خود ایدهآل – Ideal self / ego – ideal:
نمایانگر بینش یک فرد از خود کامل خود یا ویژگیها و ویژگیهایی است که آرزوی داشتن آنها را دارند.
- خود انتقادی – انتقاد از خود – Self – criticism:
شامل ارزیابی افکار، اعمال و رفتارهای خود با نگاه انتقادی است. بسته به ماهیت آن میتواند سازنده و آسیبزا باشد.
- خودانگاره – تصویر از خود – Self – image:
بازنمایی ذهنی و ادراک یک فرد از خود است که شامل ظاهر فیزیکی، ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای خود میشود.
- خودشکوفایی – Self – actualization:
فرآیندی است که فرد با تمام توان خود، به رشد شخصی دست مییابد و به بهترین نسخه از خود تبدیل میشود.
- داروی ضداضطراب – Antianxiety drug:
که بهعنوان ضداضطراب نیز شناخته میشوند، داروهایی هستند که برای کاهش علائم اختلالات اضطرابی تجویز میشوند و باعث تسکین نگرانی و ترس بیش از حد میشوند.
- داروی ضدافسردگی – Antidepressant , Ant depressive:
داروهایی هستند که برای کاهش علائم افسردگی از طریق متعادلکردن سطوح انتقالدهندههای عصبی در مغز، کمک به بهبود خلقوخو و بهزیستی عاطفی استفاده میشوند.
- درمانگر – Therapist:
یک متخصص بهداشت روان است که آموزشدیده برای ارائه مشاوره و رواندرمانی به افراد، کمک به آنها برای رسیدگی به مسائل روانی و عاطفی است.
- درمانهای بیولوژیکی – Biological therapies:
درمانهای بیولوژیکی شیمی و فیزیولوژی مغز را برای درمان اختلالات روانی تغییر میدهند. آنها مبتنی بر تجربی هستند، مکانیسمهای بیولوژیکی را هدف قرار میدهند و بر مدلهای پزشکی پریشانی روانی تأکید دارند. انواع درمانهای بیولوژیکی شامل داروهای روانپزشکی مانند داروهای ضدافسردگی، ضد روانپریشی و داروهای ضداضطراب است که بر سطوح انتقالدهندههای عصبی تأثیر میگذارد. درمان تشنج الکتریکی باعث ایجاد تشنج برای تأثیرگذاری بر عملکرد مغز میشود. تحریک عمیق مغز الکترودهایی را برای تعدیل فعالیت عصبی کاشت. تحریک عصب واگ از تکانههای الکتریکی برای تأثیرگذاری بر خلقوخو استفاده میکند. منتقدان استدلال میکنند که عوارض جانبی دارو مستلزم احتیاط است و خدمات نیز باید به عوامل روانی – اجتماعی اختلالات توجه کنند. مدلهای زیست روانی اجتماعی یکپارچه اغلب توصیه میشود.
- درمان مشتریمحور – Client – Center Therapy:
توسط روانشناس کارل راجرز ایجاد شد. این رویکرد انسانگرایانه بر ظرفیت مشتریان برای رشد و خود هدایتی تأکید میکند. درمانگران جوی بدون قضاوت از همدلی، گشودگی و توجه مثبت بیقیدوشرط ایجاد میکنند تا تمایلات درونی مراجع را بهسوی خودشکوفایی ارتقا دهند. درمانگر احساسات و معانی مراجع را منعکس میکند تا تفکر و مقاصد را روشن کند. درمان مشتریمحور از مشاورهدادن اجتناب میکند، و از راهنمایی مراجعان به بینش خود حمایت میکند. منتقدان معتقدند که انفعال و فقدان ساختار آن مشکلساز است. بااینحال، روشهای مشتریمحور احترام به تجارب مراجع را افزایش داده و با تمرکز روانشناسی مثبت بر پرورش بهزیستی در مقابل فقط رفع نقاط ضعف همسو میشوند.
- درونداد – ورودی/خروجی – (I/O) Input / output (I/o):
در روانشناسی به جریان اطلاعات به داخل و خارج از سیستم شناختی فرد یا سیستم رایانهای اشاره دارد. نقش مهمی در پردازش اطلاعات دارد.
- درونسازی – جذب و تطبیق – Assimilation -Accommodation:
مفاهیمی در نظریه رشد شناختی ژان پیاژه هستند که شامل انطباق ساختارهای ذهنی موجود با اطلاعات جدید (انطباق) و ادغام اطلاعات جدید در ساختارهای موجود (همگونسازی) است.
- درونگرا – Introvert:
فردی است که تمایل بیشتری به درونگرایی دارد و از فعالیتهای انفرادی انرژی میگیرد، در مقابل افراد برونگرا که در محیطهای اجتماعی شکوفا میشوند.
- دستگاه سیستم عصبی – Nervous system:
شبکه پیچیدهای از سلولهاست که اطلاعات را در بدن منتقل و پردازش میکند. این شامل سیستم عصبی مرکزی (CNS) و سیستم عصبی محیطی (PNS) است.
- دوران کودکی – Babyhood:
به مرحله اولیه نوزادی اشاره دارد که شامل دوره از تولد تا کودکی میشود. زمان رشد سریع جسمی و شناختی است.
- دندریتها – Dendrites:
امتداد شاخهای نورونها هستند که سیگنالهای الکتریکی را از سایر سلولهای عصبی دریافت و منتقل میکنند و ارتباط در سیستم عصبی را تسهیل میکنند.
- دوسوگرایی – Ambivalence:
حالتی از داشتن احساسات مختلط یا متضاد در مورد یک فرد، موقعیت یا تصمیم خاص است که اغلب منجر به عدماطمینان و تردید میشود.
دوقلوهای برادر / دوقلوهای هتروزیگوت / دوقلوهای دو تخمکی – Fraternal twins/ Hetero zygotic twins /Dizygotic twins:
دوقلوهای برادر که دوقلوهای هتروزیگوت یا دو تخمکی نیز نامیده میشوند، از لقاح همزمان دو تخمک مجزا توسط دو سلول اسپرم مجزا حاصل میشوند که منجر به ایجاد خواهر و برادرهایی میشود که حدود ۵۰ درصد از مواد ژنتیکی خود را به اشتراک میگذارند.
- دوقلوهای هموزیگوت – Homozygotic twins /Monaural twins:
که بهعنوان دوقلوهای همسان نیز شناخته میشوند، از یک تخمک بارور شده منشأ میگیرند که به دو جنین تقسیم میشود. آنها تقریباً ۱۰۰٪ از مواد ژنتیکی خود را به اشتراک میگذارند و از نظر ژنتیکی یکسان هستند.
- دوقلوهای تک تخمی / دوقلوهای آنزیگوتیک – Monozygotic twins / Zygotic twins:
دوقلوهای تک تخمی که معمولاً به دوقلوهای همسان یا آنزیگوتیک گفته میشود، از یک تخمک بارور شده رشد میکنند که بعداً به دو جنین تقسیم میشود. آنها مواد ژنتیکی یکسانی دارند.
- دوره جنینی – Fetal period:
دوره جنینی از ۹ هفته پس از لقاح تا زمان تولد است. در ۹ هفتگی، جنین اندامها و ساختارهای بدنی اصلی را توسعه داده است، بنابراین جنین محسوب میشود. رشد مغز تسریع میشود و بدن به سرعت در رحم به اندازه و وزن اضافه میکند. جنین در ۱۲ هفتگی شروع به حرکت میکند و پاسخ به محرکها قابلمشاهده است. در هفته ۳۷، جنین کامل با سیستمهای اندامی آماده برای زایمان و زندگی مستقل نوزاد در نظر گرفته میشود. دوره جنینی با تغذیه، سطح استرس مادر، سموم و سایر شرایط محیطی مؤثر بر رشد، آسیب پذیری شدید را نشان میدهد. حمایت از سلامت مادران باردار برای بلوغ مثبت جنین حیاتی است.
- دوره رویان – Embryonic period:
دوره جنینی مرحله اولیه رشد قبل از تولد است که از هفته دوم تا پایان هفته هشتم پس از لقاح ادامه مییابد و در طی آن اندامها و ساختارهای اصلی شروع به شکلگیری میکنند.
- دوره زیگوت – Zygote period:
نشاندهنده مرحله اولیه رشد قبل از تولد است که از زمان لقاح شروع میشود و با لانهگزینی تخمک بارور شده در دیواره رحم به پایان میرسد.
- داروهای ضداضطراب – Antianxiety Drugs:
داروهایی که برای کاهش علائم اختلالات اضطرابی، ترویج آرامش و کاهش نگرانی یا ترس بیش از حد استفاده میشوند.
- ذهن / ذهنیت – mind / mentality:
فرآیندهای ذهنی، افکار، احساسات و آگاهی فرد را در بر میگیرد. این مرکز تمرکز روانشناسی و علومشناختی است.
- رسش – بلوغ – maturation:
به فرآیند طبیعی و ژنتیکی تعیین شده رشد و تکامل اشاره دارد که منجر به تغییرات فیزیکی، شناختی و عاطفی در یک ارگانیسم میشود.
- رشد – Development:
در روانشناسی، فرآیند رشد و تغییر فیزیکی، شناختی، عاطفی و اجتماعی مادامالعمر است که در افراد رخ میدهد.
- رشد ادراکی – Perceptual development:
شامل بلوغ فرآیندهای حسی و شناختی فرد است که منجر به افزایش درک و درک جهان میشود.
- رشد مستمر – Continuous Development:
رشد مستمر دیدگاهی در روانشناسی رشد است که رشد را بهعنوان یک فرآیند تدریجی و مداوم، بهجای مجموعهای از مراحل یا نقاط عطف متمایز میبیند.
- رشد جنسی – Sexual development:
شامل تغییرات فیزیکی، روانی و اجتماعی مربوط به بلوغ جنسی و باروری فرد میشود.
- رشد روانی اجتماعی – psychosocial development:
رشد روانی اجتماعی به شخصیت و رشد اجتماعی اشاره دارد که از طریق تعامل مداوم بین ظرفیتهای روانی و محیط اجتماعی تعیین میشود. نظریهپردازانی مانند اریکسون مراحل رشد روانی اجتماعی را در طول زندگی بر اساس مدیریت بحرانها و ایجاد نقاط قوت نفس پیشنهاد کردند. برای نوجوانان، وظایف کلیدی توسعه هویت و گذار به استقلال است. بزرگسالان باید صمیمیت در مقابل انزوا، مولد بودن در مقابل رکود، و یکپارچگی نفس در مقابل ناامیدی را مدیریت کنند. تسلط موفقیتآمیز بر هر مرحله منجر به نتایج شخصیتی سالم میشود که برای وظایف و نقشهای جدید زندگی مناسب است. شکستها میتوانند باعث ناسازگاری شوند. زمینههایی مانند خانواده، همسالان، کار و فرهنگ همگی رشد روانی اجتماعی را شکل میدهند.
- رشد شناختی – cognitive development:
پیشرفت تواناییهای فکری از جمله یادگیری، حافظه، استدلال و حل مسئله در طول عمر است. ژان پیاژه نظریه داد که عملکرد شناختی از طریق ساخت فعال نقشههای ذهنی یا طرحوارهها رشد میکند. همانطور که اطلاعات جدید جذب میشود و طرحوارهها جا میگیرند، ظرفیتها در مراحلی مانند ماندگاری شی، تفکر نمادین و عملیات انتزاعی گسترش مییابد. لو ویگوتسکی پیشنهاد کرد رشد شناختی ابتدا بهصورت اجتماعی و سپس بهصورت فردی از طریق داربست مهارتها رخ میدهد. دیدگاههای پردازش اطلاعات و علوم اعصاب تغییرات مغزی را بررسی میکنند که دستاوردهای شناختی را ممکن میسازد. هم طبیعت و هم تربیت مسیرهایی را شکل میدهند که در بزرگسالی به اوج خود میرسند و سپس با افزایش سن بهتدریج کاهش مییابند.
- رفتار اجتماعی – Social behavior:
به اعمال و تعاملات افراد در یک زمینه اجتماعی اشاره دارد که بر نحوه واکنش آنها به دیگران و محیطشان تأثیر میگذارد.
- رفتار اخلاقی – Moral behavior:
شامل پایبندی به اصول، هنجارها و ارزشهای اخلاقی هنگام تصمیمگیری و انجام اقدامات است.
- رفتاردرمانی – Behavior Therapy:
یک رویکرد درمانی است که هدف آن تغییر و اصلاح رفتار با استفاده از تکنیکهایی مانند تقویت، تنبیه و شرطیسازی است.
- رشد رفتاری – Behavioral cooping:
شامل کارکردن افراد با هم و همکاری برای دستیابی به اهداف یا اهداف مشترک است که اغلب در محیطهای اجتماعی و سازمانی دیده میشود.
- رفتار ناسازگار – Behavioral maladaptive:
به اعمال یا رفتارهایی اطلاق میشود که به رفاه فرد کمک نمیکند یا مانع انطباق او با محیط میشود.
- رقابت – competition:
یک تعامل اجتماعی و اقتصادی است که در آن افراد یا گروهها برای منابع محدود، شناخت یا موفقیت رقابت میکنند که به طور بالقوه منجر به بهبود عملکرد یا استرس میشود.
- روانپزشک – psychiatrist:
پزشکی است که در تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی و اختلالات عاطفی تخصص دارد و اغلب در صورت لزوم دارو تجویز میکند.
- رواندرمانی – psychotherapy:
شکلی از درمان است که شامل صحبت با یک درمانگر یا مشاور آموزشدیده برای رسیدگی به مسائل عاطفی و روانی است که هدف آن ارتقای رفاه و رشد شخصی است.
- روانشناسی – psychology:
مطالعه علمی رفتار، افکار و احساسات است که به دنبال درک و توضیح فرآیندها و رفتارهای ذهنی انسان و حیوان است.
- روانشناسی مدرسه – school psychology:
یکرشته تخصصی در روانشناسی است که بر ارزیابی و رسیدگی به نیازهای روانشناختی و آموزشی دانشآموزان، اغلب در محیط مدرسه تمرکز دارد.
- روانشناس بالینی – clinical psychologist:
متخصصانی هستند که برای افرادی که مشکلات سلامت روان یا چالشهای عاطفی را تجربه میکنند، مداخلات درمانی را تشخیص داده و ارائه میکنند.
- روانشناسان مدرسه – School psychologists:
در محیطهای آموزشی کار میکنند و از دانشآموزان، والدین و مربیان حمایت میکنند تا به نگرانیهای تحصیلی، اجتماعی و عاطفی رسیدگی کنند.
- روانشناسان مشاوره – Consulting psychologists / Counseling psychologists :
به افرادی که با مشکلات شخصی، اجتماعی یا عاطفی سروکار دارند راهنمایی و حمایت میکنند و به آنها کمک میکند تا با این مشکلات کنار بیایند و تغییرات مثبت ایجاد کنند.
- روانشناسی آموزشی – Educational psychology:
روانشناسی تربیتی بر درک فرآیندهای یادگیری و تدریس، مطالعه چگونگی کسب دانش و مهارتهای دانشآموزان در محیطهای آموزشی متمرکز است.
- روانشناسی سلامت – Health psychology:
به بررسی عوامل روانشناختی میپردازد که بر سلامت جسمانی و بهزیستی تأثیر میگذارند، از جمله رفتار، احساسات و مدیریت استرس.
- روانشناسی سازمانی – organizational psychology:
که بهعنوان روانشناسی صنعتی – سازمانی نیز شناخته میشود، بر مطالعه رفتار انسان در محیط کار تمرکز دارد. موضوعاتی مانند رضایت شغلی، انگیزه کارکنان، رهبری و فرهنگسازمانی را بررسی میکند.
- روانشناسی فیزیولوژیکی – Physiological psychology:
ارتباط بین مغز و رفتار را بررسی میکند و چگونگی تأثیر فرآیندهای عصبی بر اعمال، احساسات و ادراک را بررسی میکند.
- روایی – Validity:
معیاری برای سنجش دقت و صحت یک ابزار ارزیابی یا تحقیق است. ارزیابی میکند که آیا ابزار آنچه را که قصد اندازهگیری آن را دارد اندازهگیری میکند یا خیر.
- روش تجربی – Experimental Method:
یک رویکرد پژوهشی است که شامل آزمایشهای کنترلشده برای بررسی روابط علت و معلولی در روانشناسی است.
- روش نظرسنجی – Survey method:
روش پیمایش دادهها را از طریق پرسشنامه یا مصاحبه از افراد جمعآوری میکند و بینشی در مورد نگرشها، نظرات و رفتارها ارائه میدهد.
- روش مشاهده – Observation method:
مشاهده شامل مشاهده و ثبت رفتار در یک محیط طبیعی یا کنترل شده است که به محققان امکان میدهد اطلاعات ارزشمندی در مورد اعمال انسان جمعآوری کنند.
- روش همبستگی – Correlation method:
روابط آماری بین متغیرها را بررسی میکند و تعیین میکند که آیا آنها مرتبط هستند، اگرچه لزوماً نشاندهنده علیت نیستند.
- رؤیا – Dream:
رؤیاها قلمروی اسرارآمیز آگاهی هستند که در آن ذهن ما تجارب واضح و اغلب نمادین را در طول خواب با تعابیر متفاوت ایجاد میکند.
- رویکرد پدیدارشناسی – Phenomenological approach:
رویکرد پدیدارشناختی با تأکید بر ادراک و آگاهی شخصی به دنبال درک تجربیات انسانی از دیدگاه فرد است.
- رویکرد رفتارگرایی – Behaviorist approach:
رویکرد رفتارگرایانه رفتار را بهعنوان پاسخی به محرکها موردمطالعه قرار میدهد و بر اعمال قابلمشاهده و نقش شرطیسازی در شکلدادن به رفتار تأکید میکند.
- رویکرد رفتاری – Behavioral approach:
بر تأثیر محیط بر رفتار متمرکز است و بر یادگیری از طریق تقویت و تنبیه تأکید دارد.
- روانکاوی – Psychoanalysis:
که توسط زیگموند فروید پایهگذاری شده است، به ضمیر ناخودآگاه میپردازد و چگونگی تأثیر امیال و تعارضات سرکوب شده بر رفتار و سلامت روان را بررسی میکند.
- رویکرد شناختی – Cognitive approach:
فرآیندهای ذهنی مانند ادراک، حافظه، حل مسئله و تصمیمگیری را برای درک رفتار انسان بررسی میکند.
- رهبری – Leadership:
شامل هدایت و تأثیرگذاری بر افراد یا گروهها برای دستیابی به اهدافی است که اغلب با سبکها و کیفیتهای مختلف رهبری مشخص میشود.
- زیگموند فروید – Sigmund Freud:
از پیشگامان روانکاوی بود که ضمیر ناخودآگاه را کاوش کرد و نظریههایی را در مورد نقش تمایلات ناخودآگاه و مکانیسمهای دفاعی توسعه داد.
- زیگوت – Zygote:
سلول اولیهای است که از ادغام یک اسپرم و یک تخمک در طی لقاح تشکیل میشود و روند رشد جنینی را آغاز میکند.
- زبان – Language:
یک سیستم پیچیده ارتباطی با استفاده از نمادها و قوانین است که به انسان اجازه میدهد افکار، ایدهها و احساسات را منتقل کند.
- زمینهیابی – نظرسنجی – Survey:
نظرسنجیها ابزار تحقیقی هستند که دادهها را از افراد از طریق پرسشنامه یا مصاحبه جمعآوری میکنند و به درک نگرشها، نظرات و رفتارها کمک میکنند.
- ژنوتیپ – Genotype:
به ترکیب ژنتیکی یک فرد اشاره دارد که شامل ژنهای خاصی است که از والدینش به ارث رسیده است.
- ژن – gene:
بخشی از DNA است که اطلاعاتی را برای صفات یا عملکردهای خاص در رشد و عملکرد ارگانیسم رمزگذاری میکند.
- سازگاری اجتماعی – Adjustment:
توانایی سازگاری و عملکرد مؤثر در محیطهای اجتماعی، حفظ روابط و رفتارهای مثبت است.
- سازمان مفهومی – Conceptual organize:
شامل ساختاردهی اطلاعات و ایدهها در دستهها و چارچوبهای معنادار برای درک و بازیابی آسانتر است.
- سطح پست متعارف – Postconventional level:
در نظریه رشد اخلاقی کولبرگ، سطح پساقراردادی بالاترین مرحله را نشان میدهد، جایی که افراد تصمیمات اخلاقی را بر اساس اصول اخلاقی جهانی قرار میدهند.
- سطح پیش متعارف – Preconventional Level:
طبق گفته روانشناس لارنس کولبرگ، سطح پیشقراردادی، ابتداییترین مرحله در رشد استدلال اخلاقی است. در این مرحله خودخواهانه، کودکان خردسال هنوز نمیتوانند قوانین اجتماعی را درک کنند یا از آنها پیروی کنند. در عوض، آنها اخلاق را بر اساس اطاعت، منفعت شخصی و اجتناب از مجازات قضاوت میکنند. حتی اعمال اجتماعی به دنبال پاداش شخصی است. تفکر پیش متعارف در کودکان زیر ۹ سال رایج است، اما بزرگسالان نیز میتوانند در این سطح ساده از قضاوت اخلاقی باقی بمانند. رشد به سطح متعارف بعدی، آغاز درک هنجارهای اجتماعی مشترک درست و غلط است. برخی از افراد به سمت استدلال اخلاقی انتزاعی پسا متعارف پیش میروند.
- سطح متعارف – Conventional level:
در مدل کولبرگ، سطح مرسوم بیانگر تصمیمات اخلاقی است که توسط هنجارهای اجتماعی و تمایل به تأیید دیگران هدایت میشوند.
- سطوح پردازش – Levels of processing:
سطوح تئوریپردازش بیان میکند که عمق پردازش شناختی بر اثربخشی رمزگذاری و بازیابی حافظه تأثیر میگذارد.
- سلامت روان – Mental health:
سلامت روان به رفاه عاطفی، روانی و اجتماعی مربوط میشود که شامل جنبههایی مانند خلقوخو، استرس و مقابله میشود.
- سلول – Cell:
واحد ساختاری و عملکردی همه موجودات زنده، سلولها برای فرآیندهای زندگی ضروری هستند و در انواع مختلفی وجود دارند.
- سلول بدن – Body cell:
سلولهای بدن بلوکهای سازنده بدن انسان هستند که بافتها و اندامها را تشکیل میدهند و وظایف خاصی را انجام میدهند.
- سلول زاینده – Germ cell:
سلولهای زاینده سلولهای تخصصی هستند که گامتها (اسپرم و تخمک) را ایجاد میکنند که مسئول انتقال اطلاعات ژنتیکی به فرزندان هستند.
- سوگیری – Orientation:
جهتگیری به آگاهی فرد از محیط، زمان و مکان اشاره دارد که برای درک زمینهاش حیاتی است.
- سامانهٔ عصبی خودمختار – Autonomic nervous system:
سیستم عصبی خودمختار عملکردهای غیرارادی بدن مانند ضربان قلب، هضم و تنفس را تنظیم میکند.
- سیستم عصبی مرکزی – Central nervous system:
از مغز و نخاع تشکیل شده است که بر اکثر عملکردهای حسی و حرکتی بدن نظارت دارد.
- سیستم هورمونی – Hormeney system:
ترشح هورمونها را کنترل میکند که بهعنوان پیامرسان برای تنظیم فرآیندهای مختلف بدن عمل میکنند.
- سیلاب -Syllable :
واحدی از گفتار است که معمولاً از یک یا چند واج تشکیل شده و اساس زبان را تشکیل میدهد.
- شاخه پاراسمپاتیک – Parasympathetic Branch:
سیستم عصبی خودمختار باعث استراحت و آرامش، کاهش ضربان قلب و کمک به هضم غذا میشود.
- شاخه دلسوزی – Sympathetic Branch:
شاخه سمپاتیک سیستم عصبی خودمختار پاسخ “جنگ یا گریز” را فعال میکند و بدن را برای موقعیتهای استرسزا آماده میکند.
- شبکیه چشم – Retina:
شبکیه یک لایه حساس به نور در پشت چشم است که حاوی سلولهای گیرنده نوری است که مسئول ادراک بصری هستند.
- شخصیت – Personality:
مجموعهای منحصربهفرد از صفات، رفتارها و ویژگیهای یک فرد را در بر میگیرد که هویت او را مشخص میکند.
- شناخت – Cognition:
به فرآیندهای ذهنی مربوط به کسب، پردازش و استفاده از اطلاعات از جمله ادراک، حافظه و حل مسئله مربوط میشود.
- شناختی درمانی – Cognition therapy:
یک درمان روانشناختی است که هدف آن اصلاح الگوهای افکار و باورهای منفی برای کاهش پریشانی عاطفی است.
- شیدایی – Mania:
یک اختلال خلقی است که با هیجان بیش از حد، تکانشگری و سطح انرژی بالا مشخص میشود که اغلب با اختلال دوقطبی همراه است.
- شیوه فرزندپروری والدینی – Parental style:
به رویکردی اطلاق میشود که والدین در تربیت فرزندان خود به کار میبرند که میتواند مقتدرانه، سهلگیرانه یا مستبدانه باشد.
- ضداجتماعی – Antisocial:
رفتار ضداجتماعی شامل نادیدهگرفتن حقوق دیگران و هنجارهای اجتماعی است که به طور بالقوه منجر به اقدامات مجرمانه میشود.
- ضریب همبستگی – Correlation coefficient/Coefficient of correlation:
آماری است که قدرت و جهت رابطه بین دو متغیر را کمیت میکند و به ارزیابی ارتباط آنها در تحقیق و آمار کمک میکند.
- طراحی تجربی – Experimental design:
به طرح روشمند و ساختارمندی اطلاق میشود که در آزمایشهای علمی برای بررسی سؤالات خاص مورداستفاده قرار میگیرد. این نشان میدهد که چگونه متغیرها دستکاری و اندازهگیری میشوند و نتایج معتبر و قابلاعتماد را تضمین میکند.
- طفولیت – دوران نوزادی – Infancy:
اولین مرحله رشد انسان است که معمولاً دو سال اول زندگی را در بر میگیرد. این یک دوره بحرانی است که با رشد سریع فیزیکی، شناختی و عاطفی مشخص میشود.
- عادت – Habit:
به رفتارها یا روالهای تکراری و خودکار اشاره دارد. عادات میتوانند هم مفید و هم مضر باشند و به زندگی روزمره و نتایج بلندمدت فرد شکل دهند.
- عزتنفس – Self esteem:
درک فرد از ارزش و ارزش خود است. تا حد زیادی بر اعتمادبهنفس، روابط و سلامت روان تأثیر میگذارد.
- عقدههای پایه – Basal ganglia:
گروهی از ساختارهای مغز هستند که در کنترل حرکتی و یادگیری نقش دارند. آنها نقش کلیدی در تنظیم حرکت دارند و با اختلالاتی مانند بیماری پارکینسون مرتبط هستند.
- علاقه – Interest :
به کنجکاوی یا تمایل فرد برای درگیرشدن با یک موضوع، فعالیت یا سرگرمی خاص مربوط میشود. میتواند یک عامل انگیزشی در یادگیری و اکتشاف باشد.
- علامت – Symptom:
نشانگر ذهنی یک بیماری یا بیماری است. این یک جزء مهم در تشخیص پزشکی است.
- علل خودکشی – Suicide Causes:
شامل تعامل پیچیدهای از عوامل روانی، اجتماعی و محیطی است که ممکن است فرد را به فکر یا خودکشی سوق دهد. خودکشی دلایل پیچیده متعددی دارد که معمولاً ترکیبی از عوامل را شامل میشود. عوامل خطر عبارتند از بیماریهای روانی مانند افسردگی و دوقطبی. سوءمصرف الکل یا مواد مخدر؛ بیماریهای فیزیکی مزمن و دردهای مزمن. عوامل خطر روانی اجتماعی عبارتند از: انزوای اجتماعی، رویدادهای آسیبزای زندگی مانند ازدستدادن شغل یا طلاق، سابقه خانوادگی خودکشی، فقر و سرکوب. تکانشگری عمل بر روی افکار خودکشی را که به دلیل این شرایط مستعد وجود دارد، تسهیل میکند. خودکشی اغلب شامل احساس ناامیدی است که در آن مرگ تنها تسکین به نظر میرسد. دسترسی به وسایل کشنده مانند سلاح گرم خطر را تشدید میکند. عوامل پیشگیرانه عبارتند از حمایت اجتماعی، دینداری، مهارتهای مقابلهای مثبت و دسترسی به مراقبتهای روانی؛ بنابراین خودکشی از تعامل آسیبپذیریهای ژنتیکی، روانی، اجتماعی و محیطی ناشی میشود.
- علومانسانی – Human sciences:
شامل رشتههایی مانند روانشناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی است که رفتار، جامعه و فرهنگ انسان را از منظر علمی مطالعه میکنند.
- عملکرد – Performance:
به معنای اجرای وظایف، اقدامات یا رفتارهایی است که اغلب از نظر کیفیت و کارایی ارزیابی میشوند. در حوزههای مختلف، از ورزش گرفته تا دانشگاه، بسیار مهم است.
- غدد درونریز – Endocrine glands:
هورمونهایی تولید میکنند که عملکردهای بدن را تنظیم میکنند. غده هیپوفیز یک غده درونریز حیاتی است که در مغز قرار دارد و ترشح هورمونها را کنترل میکند.
- غده هیپوفیز – Pituitary:
روانشناسی مطالعه علمی ذهن و رفتار انسان است. طیف وسیعی از موضوعات از جمله احساسات، شناخت، ادراک و تعاملات اجتماعی را در بر میگیرد. درک روانشناسی به ما کمک میکند تا بینشی در مورد رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان به دست آوریم و در زمینههایی مانند درمان، آموزش و بازاریابی مشارکت کنیم. از سوی دیگر، غده هیپوفیز که در پایه مغز قرار دارد، اغلب بهعنوان “غده اصلی” شناخته میشود؛ زیرا نقش مهمی در تنظیم هورمونهای مختلف دارد که رشد، متابولیسم و سایر عملکردهای بدن را کنترل میکنند.
- فرار – Escape:
عمل جستجوی تسکین یا اجتناب از ناراحتی، استرس، یا موقعیتهای چالشبرانگیز را توصیف میکند.
- فراشناخت – Metacognition:
شامل آگاهی و کنترل فرآیندهای شناختی خود از جمله تفکر، یادگیری و حل مسئله است. فراشناخت به تفکر در مورد فرآیندهای فکری خود اشاره دارد. این شامل خوداندیشی در مورد چگونگی یادگیری و نظارت بر شناخت است. تواناییهای فراشناختی کلیدی شامل هدایت توجه، ارزیابی دانش فعلی، برنامهریزی نحوه نزدیکشدن به یک کار، ارزیابی پیشرفت و تنظیم استراتژیها است. این مهارتها به یادگیری معنادار، مطالعه کارآمد و غلبه بر نارساییهای درک مطلب از طریق عیبیابی اجازه میدهد. کودکان کوچکتر فراشناخت محدودی دارند و به راهنمایی بیرونی وابسته هستند. ظرفیت فراشناختی تا حد زیادی در نوجوانی و اوایل بزرگسالی با بالغشدن قشر جلوی مغز گسترش مییابد. یادگیرندگان خبره کنترل فراشناختی گستردهای را بر تفکر و ادغام اطلاعات جدید در چارچوبهای دانش موجود نشان میدهند.
- فراموشی – Forgetting:
ناتوانی در بهخاطرآوردن اطلاعات آموخته شده قبلی است که میتواند به دلیل عوامل مختلفی مانند تداخل، پوسیدگی یا شکست در بازیابی رخ دهد.
- فرآیندهای شناختی – Cognitive processes:
به فعالیتهای ذهنی مانند ادراک، حافظه، حل مسئله و تصمیمگیری اشاره دارد که زیربنای تفکر و یادگیری انسان است.
- فرآیندهای ناخودآگاه – Unconscious processes:
فعالیتهای ذهنی هستند که بدون آگاهی آگاهانه رخ میدهند و اغلب در روانکاوی و روانشناسی مورد بررسی قرار میگیرند.
- فرضیه – Hypothesis:
یک گزاره قابل آزمایش یا حدس تحصیل شده در مورد یک پدیده است که اساس تحقیق علمی را تشکیل میدهد.
- فرضیه علمی – Scientific hypothesis:
عبارتی است که بهخوبی فرمولبندی شده و قابل ابطال است که برای هدایت تحقیق و آزمایش تجربی استفاده میشود.
- فشار – Push:
به معنای اعمال نیرو یا فشار است که اغلب بهصورت استعاری برای توصیف انگیزه یا تأثیر خارجی استفاده میشود.
- فشار روانی – Stress:
واکنش بدن به موقعیتهای چالشبرانگیز است که واکنشهای فیزیولوژیکی و روانشناختی را تحریک میکند که میتواند سازگار یا مضر باشد.
- فنوتیپ – Phenotype:
به صفات و ویژگیهای قابلمشاهده یک فرد اشاره دارد که از تعامل ژنتیک و محیط حاصل میشود.
- قضاوت اخلاقی – Moral judgment:
شامل تصمیمگیریهای اخلاقی و ارزیابی درستی یا نادرستی اعمال بر اساس ارزشهای شخصی یا اجتماعی است.
- کروموزوم – Chromosome:
یک ساختار نخ مانند درون سلولها است که حامل اطلاعات ژنتیکی است. انسان در هر هسته سلولی دارای ۴۶ کروموزوم (۲۳ جفت) است.
- کفایت – Adequency:
نشاندهنده کفایت یا مناسببودن برای یک هدف یا استاندارد خاص است.
- کولبرگ – Kohlberg:
یک روانشناس بود که بهخاطر مراحل رشد اخلاقیاش که چگونگی تکامل استدلال اخلاقی افراد در طول زمان را توصیف میکند، شهرت داشت.
- کلگرایی – Holism:
رویکردی فلسفی است که بر درک سیستمها یا پدیدهها بهعنوان یک کل تأکید میکند، نه اینکه آنها را به بخشهای مجزا تقسیم کند.
- کوشش و خطا – Trail and error:
یک استراتژی حل مسئله است که شامل تلاشهای مکرر و یادگیری از اشتباهات است.
- گروه آزمایش – Experiment group:
شامل شرکتکنندگان در یک آزمایش است که در معرض متغیر موردمطالعه قرار گرفتهاند و مقایسه با گروه کنترل را تسهیل میکند.
- گروهدرمانی – Group therapy:
گروه درمانی یک رویکرد درمانی است که در آن افراد با مسائل یا نگرانیهای مشابه در یک محیط گروهی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و دریافت حمایت ملاقات میکنند.
- گروه کنترل – Control group:
بهعنوان یک خط پایه در آزمایشها عمل میکند، نه در معرض درمان تجربی، و امکان مقایسه برای ارزیابی اثرات درمان را فراهم میکند.
- گیرنده – Receptor:
یک ساختار تخصصی در سلولها یا اندامها است که محرکهای خاصی مانند انتقالدهندههای عصبی یا هورمونها را شناسایی کرده و به آنها پاسخ میدهد. در روانشناسی، گیرنده به نورونی اطلاق میشود که محرکهای حسی را از درون بدن یا محیط بیرونی دریافت میکند و به آن پاسخ میدهد. گیرندهها انرژی محرک فیزیکی را به سیگنالهای الکتروشیمیایی منتقل میکنند تا بهعنوان احساسات، عواطف یا حالتهای فیزیولوژیکی تفسیر شوند. انواع اصلی گیرندههای حسی شامل گیرندههای نوری برای نور، گیرندههای مکانیکی برای فشار و لمس، گیرندههای شیمیایی برای مواد شیمیایی، گیرندههای حرارتی برای دما، و گیرندههای درد برای درد هستند. گیرندههای درونی در سراسر بدن گرسنگی، برانگیختگی، فشارخون و سایر شرایط فیزیولوژیکی را کنترل میکنند. گیرندهها با سطوح محرک ثابت سازگار میشوند؛ اما به تغییر حساس میمانند. تراکم گیرندهها در ساختارها متفاوت است و بر حدت در نواحی مختلف تأثیر میگذارد.
- گیرندههای شبکیه – Receptors in retina:
سلولهایی در شبکیه هستند که نور را به سیگنالهای عصبی تبدیل میکنند و بینایی را قادر میسازند.
- لقاح / لقاح تلفیقی – Fertilization /Fecundation:
یک تخمک و یک سلول اسپرم است که شروع به توسعه یک ارگانیسم جدید میکند.
- لکه زرد – ماکولا لوتئا – Macula lutea:
ماکولا لوتئا، همچنین بهعنوان ماکولا یا لکه زرد شناخته میشود، ساختاری در شبکیه چشم است که حاوی غلظت بالایی از گیرندههای نوری است که دید مرکزی و دقیق را امکانپذیر میکند. فووئا مرکز ماکولا را تشکیل میدهد و بیشترین حدت بینایی شبکیه را با تراکم ۲۰۰۰۰۰ مخروط در میلیمتر فراهم میکند. این ناحیه نور را از میدان بینایی مرکزی دریافت میکند و به ما امکان میدهد اجسام را مستقیماً جلوتر ببینیم. در مقابل، دید محیطی به میلههایی بافاصله زیاد متکی است که برای تشخیص حرکت و دید در شب تنظیم شدهاند. دژنراسیون ماکولا مرتبط با افزایش سن که به ماکولا آسیب میرساند، یکی از دلایل اصلی نابینایی است. بدون ماکولا، تصاویر فاقد جزئیات دقیق هستند و تار یا پیکسلی به نظر میرسند.
- لوب جداری – Parietal lobe:
اکسیپیتال، پیشانی و گیجگاهی چهار ناحیه اصلی مغز هستند که هر کدام مسئول عملکردهای شناختی مختلف و پردازش اطلاعات حسی هستند.
- لوب اکسیپیتال – Occipital lobe:
ناحیهای از مغز که مسئول پردازش اطلاعات بصری است.
- لوب فرونتال – Frontal lobe:
با عملکردهای اجرایی، تصمیمگیری و شخصیت مرتبط است.
- لوب پیشانی – Temporal lobe:
بر مهارتهای حرکتی و عملکردهای شناختی بالاتر نظارت میکند.
- مزلو، آبراهام – Maslow Abraham :
یک روانشناس بود که به دلیل سلسلهمراتب نیازها که انگیزههای انسان را در یک هرم ترسیم میکند، از نیازهای اولیه فیزیولوژیکی تا خودشکوفایی، شناخته میشود.
- متغیر عنصر – Variable:
یا عاملی است که میتواند در یک مطالعه پژوهشی تغییر کند یا تغییر کند.
- متغیر مستقل – Independent variable:
متغیری است که محقق در یک آزمایش برای آزمایش تأثیر آن بر متغیر وابسته دستکاری میکند.
- متغیر وابسته – Dependent Variable:
نتیجه یا معیاری است که تحتتأثیر تغییرات متغیر مستقل است.
- محرک (تحریککننده)– Excitant/ Stimulus:
یک رویداد یا ورودی است که پاسخی را در یک موجود زنده ایجاد میکند.
- محیط – Environment :
شامل محیط بیرونی و شرایطی است که بر یک ارگانیسم یا سیستم تأثیر میگذارد.
- محیطهای پس از تولد – Environment:
- محیط خانه:
خانه محیط اولیه کودک پس از تولد است. پایه و اساس احساس امنیت، دلبستگی و رفاه کودک را ایجاد میکند. محیط خانه حمایتی و پرورشی برای توسعه سالم حیاتی است.
جنبههای محیط خانه شامل کیفیت فرزندپروری، ایمنی، حضور مراقبین و دردسترسبودن حمایت عاطفی و مادی است.
- محیط خانواده:
واحد خانواده متشکل از والدین، خواهر و برادر و اعضای خانواده گسترده است. به طور قابلتوجهی بر اجتماعی شدن، ارزشها و هویت فرهنگی کودک تأثیر میگذارد.
یک محیط خانوادگی پرورشدهنده، ثبات عاطفی، مهارتهای اجتماعی و احساس تعلق را تقویت میکند.
- محیط مدرسه:
با رشد کودکان، مدرسه به محیطی برجسته تبدیل میشود. آنها را با آموزش رسمی، تعاملات اجتماعی با همسالان و یکروال منظم آشنا میکند.
محیط مدرسه رشد شناختی، مهارتهای اجتماعی را شکل میدهد و فرصتهایی را برای یادگیری و رشد شخصی فراهم میکند.
- محیط همتا:
تعامل با همسالان در دوران کودکی و نوجوانی تأثیرگذار است. روابط همسالان میتواند به رشد مهارتهای اجتماعی، عزتنفس و شکلگیری هویت فرد کمک کند.
محیطهای مثبت همسالان، دوستی سالم و توسعه اجتماعی را ترویج میکند.
- محیط جامعه:
جامعه از جمله محله، منابع محلی و فعالیتهای فوقبرنامه در رشد کودک نقش دارد.
دسترسی به منابع اجتماعی، ایمنی و فرصتهای مشارکت خارج از برنامه به رشد کامل کودک کمک میکند.
- محیط فرهنگی:
پیشینه فرهنگی کودک عمیقاً بر ارزشها، باورها، سنتها و زبان آنها تأثیر میگذارد. محیطهای فرهنگی هویت را شکل میدهند و به احساس تعلق کمک میکنند.
پذیرش و احترام به محیطهای فرهنگی متنوع برای ارتقای فراگیر بودن و احساس شهروندی جهانی بسیار مهم است.
- محیط دیجیتال:
در عصر مدرن، محیط دیجیتال اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. قرارگرفتن در معرض رسانههای دیجیتال، فناوری و اینترنت بر رشد شناختی و دسترسی به اطلاعات کودک تأثیر میگذارد.
راهنمایی دقیق برای اطمینان از تعاملات ایمن و سودمند در محیط دیجیتال ضروری است.
- محیط طبیعی:
دسترسی به محیطهای طبیعی، پارکها و فعالیتهای بیرون از خانه برای سلامت جسمی و عاطفی کودک حیاتی است. طبیعت سلامت فیزیکی، خلاقیت و ارتباط با محیط را تقویت میکند.
یک محیط طبیعی پرورشدهنده، بازی در فضای باز، اکتشاف، و احساس سرپرستی برای سیاره را تشویق میکند.
- فضای آموزشی:
بهغیراز مدارس، محیط آموزشی کودک شامل فرصتهایی برای یادگیری خارج از برنامه درسی رسمی است. این محیطها را میتوان در کتابخانهها، موزهها و برنامههای بعد از مدرسه یافت.
این تنظیمات تجارب یادگیری تکمیلی را ارائه میدهند که دانش و مهارتهای کودک را افزایش میدهد.
- محیط مذهبی و معنوی:
برای خانوادههایی که دارای اعتقادات مذهبی یا معنوی هستند، محیط مذهبی میتواند نقش بسزایی در رشد اخلاقی و اخلاقی کودک داشته باشد.
آموزهها و مناسک دینی به ارزشها، احساس هدف و مشارکت جامعه کمک میکند.
- محیط بهداشت و درمان:
دسترسی به مراقبتهای بهداشتی باکیفیت، پزشکان اطفال و امکانات پزشکی برای سلامت جسمانی کودک ضروری است.
محیطهای مراقبتهای بهداشتی به پیشگیری و درمان بیماری کمک میکند و از سلامت کلی کودک حمایت میکند.
- محیط تغذیه:
محیط تغذیه کودک شامل دسترسی به غذای سالم، انتخابهای غذایی و عادات غذایی خانواده است.
یک محیط مغذی از رشد فیزیکی و رشد مغز کودک حمایت میکند.
- محیط عاطفی و روانی:
محیط عاطفی و روانی درون خانواده عمیقاً بر رشد عاطفی و رفاه کودک تأثیر میگذارد.
یک محیط پرورشی و حمایتکننده عاطفی، انعطافپذیری عاطفی و یک خودپنداره سالم را ارتقا میدهد.
- محیط اقتصادی:
ثبات مالی و منابع در دسترس خانواده بر دسترسی کودک به آموزش، مراقبتهای بهداشتی و فعالیتهای فوقبرنامه تأثیر میگذارد.
یک محیط اقتصادی امن به فرصتهای کودک برای رشد و توسعه کمک میکند.
- محیط جنینی – Embryonic Environment:
به شرایط و عوامل مؤثر بر رشد جنین در دوران بارداری اشاره دارد.
- مخچه – Cerebellum:
ناحیهای از مغز است که نقش مهمی در هماهنگی، تعادل و مهارتهای حرکتی ظریف دارد.
- مددکاری اجتماعی – Social work:
حرفهای است که به افراد و جوامع کمک میکند تا با چالشهای مختلف کنار بیایند و رفاه خود را بهبود بخشند.
- مراحل و توالی رشد – Stages and sequences of development:
پیشرفتها و الگوهای معمولی در رشد فیزیکی، شناختی و عاطفی را در طول عمر توصیف میکند.
- مرحله تفکر قبل از عملیات – Preparational thinking stage:
مرحلهای از نظریه رشد شناختی ژان پیاژه است که با استفاده از نمادها و زبان مشخص میشود؛ اما مهارتهای تفکر منطقی محدود در کودکان ۲ تا ۷ ساله است.
- مرحله حسی – حرکتی در نظریه رشد شناختی ژان پیاژه – Sensory – motor stage:
مرحله حسی – حرکتی مرحله اولیه از تولد تا حدود ۲ سالگی است. کودکان در این مرحله جهان را عمدتاً از طریق حواس و اعمال خود کاوش میکنند و بهتدریج ماندگاری اشیای و کارکردهای شناختی اساسی را توسعه میدهند.
- مرحله عملیات رسمی همچنین در نظریه پیاژه – Formal operations stage:
مرحله عملیات رسمی معمولاً در دوران نوجوانی و به بعد رخ میدهد. در این مرحله افراد میتوانند انتزاعی فکر کنند، استدلال منطقی داشته باشند و به تفکر فرضی و قیاسی بپردازند.
- مرحله عملیات عینی قبل از مرحله عملیات رسمی – Concrete operations stage:
این مرحله (حدود ۷-۱۱ سالگی) با تفکر منطقی و سازماندهی شده مشخص میشود، اما هنوز به مفاهیم ملموس و ملموس محدود میشود.
- مشاهده – Observation:
عمل مشاهده، ادراک و ثبت وقایع، رفتارها یا پدیدهها به طور سیستماتیک برای جمعآوری اطلاعات و درک یک موضوع یا پدیده.
- مصاحبه – Interview:
یک مکالمه ساختاریافته یا بدون ساختار که در آن یک نفر (مصاحبهکننده) اطلاعات، نظرات یا پاسخهایی را از شخص دیگر (مصاحبهشونده) دررابطهبا موضوع یا موضوعی خاص جستجو میکند.
- مغز/انسفالون – Brain/ Encephalon:
اندام مرکزی سیستم عصبی مسئول پردازش اطلاعات حسی، افکار، احساسات و کنترل عملکردهای بدن است.
- مغز عقبی – Rhombencephalon/ Hind brain:
ناحیهای از مغز است که شامل مدولا، پونز و مخچه میشود. عملکردهای ضروری مانند تنفس، ضربان قلب و تعادل را کنترل میکند.
- مغز پیشین – Telencephalon / Fore brain:
پیشرفتهترین قسمت مغز است و شامل قشر مغز میشود. مسئول عملکردهای شناختی؛ مانند تفکر، حل مسئله و احساسات است.
- مفهوم – Concept / Notion/ Conception:
سازههای ذهنی نشاندهنده ایدههای کلی، مقولهها یا درک چیزی، اغلب بر اساس ویژگیهای مشترک. مفهوم یک مقوله یا بازنمایی ذهنی است که جوهر مشترک مجموعهای از موارد را در بر میگیرد. مفاهیم، جزئیات متمایز را تحت یک معنای مشترک گروهبندی میکنند تا بتوان آنها را بهصورت شناختی به طور مؤثر پردازش کرد. آنها شباهتهای کلیدی را بهدوراز جزئیات سطح مورد خاص انتزاع میکنند. برخی از مفاهیم مانند مثلث، اشیای محسوس عینی را توصیف میکنند درحالیکه مفاهیم انتزاعی مانند عدالت فاقد ارجاع فیزیکی هستند. مفاهیم، بلوکهای اساسی سازنده دانش و اندیشه پیشرفته هستند. یادگیری مفهومی از طریق نمایش، آموزش و استنتاج الگوها اتفاق میافتد. مفاهیم در وضوح تعریف، درجه عضویت، متمایز بودن از سایر مفاهیم و ارتباط شخصی متفاوت است. ایجاد سیستمهای مفهومی قوی و درعینحال انعطافپذیر، هوش و حل مسئله را تسهیل میکند.
- مفهوم خودپنداره – Self concept:
ادراک شخص از خود که شامل باورها، صفات و عزتنفس اوست. نقش حیاتی در شکلدادن به هویت و رفتار فرد دارد.
- مهارت حرکتی – Motor skill:
توانایی انجام اعمال یا حرکات فیزیکی، مانند دویدن، پریدن، یا دست خط.
- مهارتهای حرکتی درشت – Gross motor skill:
شامل استفاده از گروههای عضلانی بزرگتر برای انجام اقداماتی مانند راهرفتن، دویدن و پریدن است.
- مهارتهای حرکتی ظریف – Fine motor skills:
استفاده از گروههای عضلانی کوچکتر برای فعالیتهای دقیق مانند نوشتن، بستن دکمههای پیراهن یا نواختن یک آلت موسیقی.
- مهارت دستی – Manual skill :
به توانایی استفاده از دست یا دستکاری اشیا بامهارت و دقت اشاره دارد.
- ناحیه بروکا – Broca’s Area:
ناحیهای در مغز که معمولاً در لوب پیشانی چپ قرار دارد و در تولید زبان و گفتار نقش دارد.
- ناحیه ورنیکه – Wernicke’s Area:
ناحیه دیگری از مغز که بهطورکلی در لوب گیجگاهی چپ قرار دارد و مسئول درک و درک زبان است.
- نارساخوانی – Dyslexia:
اختلال یادگیری که با وجودداشتن هوش متوسط یا بالاتر از حد متوسط، با مشکل در خواندن، املا و نوشتن مشخص میشود.
- ناکامیهای یادگیری خاص – Specific learning failures:
به مشکلاتی در یادگیری یا تسلط بر مهارتها یا موضوعات خاص اشاره دارد که اغلب به ناتوانیهای یادگیری مربوط میشود.
- ناسازگاری – Mal adaptation/ Mal adjustment:
ناتوانی در کنارآمدن مؤثر با خواستهها و چالشهای محیطی که اغلب منجر به مسائل عاطفی یا رفتاری میشود.
- ناکامی سرخوردگی – Frustration:
احساس ناامیدی یا آزردگی که زمانی ایجاد میشود که نیازها، اهداف یا خواستههای فرد برآورده نشود.
- ناکامی سرخوردگی بیرونی – External frustration:
سرخوردگی ناشی از عوامل یا شرایط بیرونی که مانع پیشرفت یا رضایت فرد میشود.
- ناامیدی شخصی/سرخوردگی از خود – Personal Despair/Self-Frustration:
سرخوردگی ناشی از عوامل درونی، اغلب مربوط به خود شک و تردید، محدودیتهای شخصی، یا اهداف شخصی برآورده نشده است.
- نظام ارزشی – Value system:
مجموعهای از اصول، باورها و معیارهای اخلاقی که تصمیمات، رفتارها و قضاوتهای فرد را هدایت میکند.
- نظام شناختی – Cognitive system:
شبکهای از فرآیندها و عملکردهای ذهنی درگیر در ادراک، تفکر، یادگیری و حافظه.
- نظریه چامسکی – Chomsky . n . theory:
نظریه نوام چامسکی در مورد فراگیری زبان نشان میدهد که انسانها توانایی ذاتی برای یادگیری زبان دارند و یک دستور زبان جهانی در زیربنای همه زبانها وجود دارد. نظریه نوام چامسکی پیشنهاد میکند که انسانها دارای یک دستگاه اکتساب زبان ذاتی (LAD) هستند که برای کسب سریع مهارتهای زبانی در دوران کودکی تخصص دارد. LAD به کودکان اجازه میدهد تا با محدودکردن این یادگیری به پارامترهای ساختاری مشترک در همه زبانها، اصول دستور زبان را به طور ضمنی از قرارگرفتن در معرض استنباط کنند. چامسکی علیه رفتارگرایی استدلال میکرد و ادعا میکرد که زبان از استعداد ناشی میشود نه فقط تقویت، زیرا کودکان جملاتی را تولید میکنند که قبلاً شنیده نشده بودند. مفهوم چامسکی از دستور زبان جهانی تأثیرگذار باقی میماند، حتی اگر پیشنهاد LAD خاص کمتر مورد پذیرش قرار گیرد. تحقیقات در مورد چگونگی تعامل ظرفیتهای شناختی درونی با محیط در کسب زبان ادامه دارد.
- نورون – Neuron:
واحد ساختمانی اساسی سیستم عصبی، مسئول انتقال و پردازش اطلاعات از طریق سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی.
- نورون – Neuron:
نورونها بلوکهای ساختمانی اساسی سیستم عصبی هستند که اطلاعات را از طریق سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی منتقل میکنند.
- نقش – Role:
الگوی رفتارها، انتظارات و کارکردهای مرتبط با موقعیت یا موقعیت خاص در جامعه یا گروه.
- نگرش – Attitude:
ارزیابی کلی یا احساسات یک فرد در مورد یک شیء، شخص، گروه یا مفهوم خاص که اغلب بر رفتارها و نظرات او تأثیر میگذارد.
- نماد – Symbol:
بازنمایی بصری، شنیداری یا مفهومی که چیزی فراتر از معنای تحتاللفظی آن را نشان میدهد یا نشان میدهد.
- نوجوانی – Adolescence:
مرحله انتقالی رشد بین کودکی و بزرگسالی که با تغییرات فیزیکی، شناختی و اجتماعی مشخص میشود.
- نیازهای ضروری – Essential needs:
الزامات اساسی برای بقا و رفاه، از جمله غذا، آب، سرپناه و ایمنی. بر اساس روانشناسی انسانگرا، نیازهای روانشناختی ضروری به مواد مغذی اساسی موردنیاز برای بهزیستی، رشد و یکپارچگی کلی اشاره دارد. آبراهام مزلو نیازها را به نیازهای کمبودی مانند غذا، ایمنی و تعلق دستهبندی کرد که در صورت برآوردهنشدن، انگیزه رفتار میکنند. خودشکوفایی در اوج مستلزم رشد مداوم است. کارل راجرز بر توجه مثبت بیقیدوشرط، همدلی و اصالت بهعنوان موارد ضروری تأکید کرد. تئوری خود تعیین نیازهای اساسی برای استقلال، شایستگی و ارتباط را مطرح میکند. فقدان اینها باعث ناراحتی میشود. هنگامی که نیازهای ضروری برآورده میشود، افراد نشاط و هماهنگی درونی را تجربه میکنند. تئوریهای عمده موافق هستند که پرورش نیازهای روانی اصلی باعث ایجاد عاملیت و رفتار انسانی میشود، درحالیکه محرومیت منجر به اختلال در عملکرد میشود. نیازهای اساسی نظریههای زمینهای که باعث شکوفایی انسان میشود.
- واجها – Phonemes:
کوچکترین واحدهای صوت در زبان که میتوانند معنای یک کلمه را تغییر دهند.
- واژک – تکواژها – Morphemes:
کوچکترین واحدهای معنی در یکزبان که ممکن است کل کلمات یا قطعاتی از کلمات (پیشوندها، پسوندها) باشند.
- واکنشهای رفتاری و عاطفی – Behavioral and emotional reactions:
پاسخهایی به محرکهای درونی یا بیرونی که شامل کنشهای قابلمشاهده و واکنشهای احساسی میشود.
- وجدان – Conscience:
سیستم هدایت اخلاقی و اخلاقی درونی فرد، تأثیرگذار بر تصمیمات و رفتارهای مبتنی بر درست و نادرست.
- وراثت – Heredity:
انتقال صفات ژنتیکی از نسلی به نسل دیگر.
- وسواس اجباری – Obsessive – compulsive:
وضعیت سلامت روانی که با افکار مداوم و مزاحم (وسواس) و رفتارهای تکراری (اجبار) مشخص میشود. اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) یک وضعیت اضطرابی مزمن است که با افکار مزاحم (وسواس) مشخص میشود که باعث ایجاد اضطراب شدید میشود که با رفتارهای تشریفاتی (اجبار) تسکین مییابد. وسواس فکری، تصاویر یا تکانههای مزاحم مداوم مانند ترس آلودگی، افکار تهاجمی، یا نگرانی بیش از حد با نظم و تقارن است. اجبارها رفتارهای تکراری مانند شستن، شمردن، چککردن و تشریفات ذهنی هستند که برای کاهش ناراحتی انجام میشوند. OCD مبنای عصبی زیستی دارد؛ اما مدلسازی خانواده نیز در این امر نقش دارد. درمان شناختی – رفتاری با استفاده از مواجهه و پیشگیری از پاسخ بسیار مؤثر است. به همان اندازه که OCD ناتوانکننده است، نشان میدهد که چگونه فرآیندهای اضطرابی که برای محافظت ایجاد شدهاند میتوانند در افراطهای پاتولوژیک ناسازگار شوند.
- ویگوتسکی – Levsemenovich Vygotsky:
لو ویگوتسکی یک روانشناس بانفوذ روسی بود که نظریه اجتماعی – فرهنگی رشد شناختی را مطرح کرد. ویگوتسکی تأکید کرد که چگونه تواناییهای شناختی از طریق فرآیندهای اجتماعی و ابزارهای فرهنگی مانند زبان پدیدار میشوند. منطقه مفهوم توسعه نزدیک او نشان میدهد که چگونه حل مسئله توسط بزرگسالان یا همسالان به کودکان امکان میدهد تا ظرفیتهایی فراتر از تلاشهای مستقل کسب کنند. ویگوتسکی استدلال کرد که توسعه را نمیتوان از بافت اجتماعی جدا کرد. نظریه او هر دو سطح بینفردی و فردی از عملکرد را ادغام میکند. اصول ویگوتسکی مانند یادگیری مشارکتی با آموزش ساختگرایانه با تأکید بر کشف فعال همسو میشوند. اگرچه ویگوتسکی در جوانی مرد، ایدههای او هنوز بر روانشناسی کودک و روشهای آموزشی که استدلال انتزاعی را از طریق کشف جمعی ترویج میکنند، تأثیر میگذارد.
- ویلیام جیمز – Games .W.:
- روانشناس و فیلسوف پیشگام آمریکایی، اصطلاح «نهس» را برای توصیف «علم کوچک خود» ابداع کرد. جیمز کارکردهای درونی آگاهی و مطالعه تجربه شخصی را بررسی کرد. «نهس» نشاندهنده تلاشی بازیگوش برای بازنمایی بررسی درونی افکار، عواطف و آگاهی خود است.
هانس سلیه – Hans selye:
پیشگام در مطالعه استرس که به دلیل کارش در مورد “سندرم سازگاری عمومی” (GAS) و نحوه واکنش بدن به عوامل استرسزا شناخته شده است.
- هذیان – Delusion:
یک باور نادرست و غیرمنطقی که در برابر عقل مقاوم است یا بر خلاف واقعیت است که اغلب در اختلالات روانپزشکی رخ میدهد. هذیان یک باور ثابت و نادرست است که علیرغم شواهد متناقض همچنان ادامه دارد. هذیانها هنجارهای فرهنگی را نقض میکنند، تفکر آشفته را منعکس میکنند و فرد را به خود مشغول میکنند. آنها اغلب شامل پارانویایی مانند توهمات آزار و اذیت، ارجاع، درج افکار یا کنترل هستند. هذیانهای عجیبوغریب با واقعیت در تضاد است، مانند بیگانگانی که معتقدند اندامهای فرد را از بدن خارج کردهاند. هذیان در اختلالات روانپریشی مانند اسکیزوفرنی و همچنین شرایطی مانند افسردگی شدید با ویژگیهای روانپریشی رخ میدهد. شرایط ارگانیک مانند زوال عقل نیز میتواند باعث ایجاد تفکر هذیانی شود. هذیانها در مقابل تغییر مقاومت میکنند، حتی زمانی که با اثبات ارائه میشوند، زیرا شخص حقایقی را که با توهم مطابقت دارد تحریف یا رد میکند. ترکیب دارو با رواندرمانی متمرکز بر آزمایش واقعیت، امیدی را برای به دست آوردن بینش در مورد ماهیت اشتباه باورهای هذیانی ایجاد میکند.
- هذیان بزرگپنداری – Grandiose delusions :
توهم خودبزرگبینی در روانشناسی به یک سوگیری شناختی اشاره دارد که در آن افراد درک متورمی از اهمیت، تواناییها یا دستاوردهای خود دارند. این سوگیری میتواند منجر به دستکم گرفتن تواناییهای خود و کمارزششدن کمکهای دیگران شود که به طور بالقوه منجر به تکبر یا احساس برتری غیرواقعی میشود. - هراس – Phobia:
ترس یا بیزاری شدید و غیرمنطقی از یک شی، موقعیت یا فعالیت خاص.
- هوشیار و ناهوشیار – خودآگاه و ناخودآگاه – Conscious and Unconscious:
به حالات آگاهی و فرآیندهای ذهنی که در درون آگاهی فرد (آگاهانه) و خارج از آگاهی فوری (ناخودآگاه) هستند، اشاره دارد که اغلب در زمینه روانکاوی و روانشناسی شناختی موردمطالعه قرار میگیرند.
- همبستگی – Correlation:
یک معیار آماری است که قدرت و جهت رابطه بین دو متغیر را کمی میکند. همبستگی به رابطه آماری بین دو متغیر اشاره دارد بهطوریکه تغییرات در یکی با تغییرات سیستماتیک در دیگری همراه است، یا در جهت یکسان (همبستگی مثبت) یا جهت مخالف (همبستگی منفی). ضرایب همبستگی کمیت میکنند
- همبستگی منفی – Negative correlation:
زمانی رخ میدهد که یک متغیر با کاهش متغیر دیگر افزایش مییابد که نشاندهنده یک رابطه معکوس است.
- همبستگی مثبت – Positive correlation:
زمانی مشاهده میشود که هر دو متغیر با همافزایش یا کاهش مییابند که نشاندهنده یک رابطه مستقیم است.
- همکاری – Cooperation:
همکاری افراد را شامل میشود که برای دستیابی به اهداف مشترک با همکار میکنند و نیاز به همکاری، ارتباط و تلاش مشترک دارند.
- هنجار اجتماعی – Social norm:
هنجارهای اجتماعی قوانین نانوشتهای هستند که بر رفتار قابلقبول در یک گروه یا فرهنگ خاص حاکم هستند.
- هورمونها – Hormones:
پیامرسانهای شیمیایی هستند که توسط غدد تولید میشوند و عملکردهای بدن را تنظیم میکنند و بر رشد، خلقوخو و متابولیسم تأثیر میگذارند.
- هوش – Intelligence:
ظرفیت کسب، درک و بهکارگیری دانش است که امکان حل مسئله و سازگاری با موقعیتهای جدید را فراهم میکند.
- هوش در نظریه ژان پیاژه – Intelligence according to Jean Piaget:
روانشناس پیشرو در رشد کودک، هوش را فرآیندی پویا از سازگاری میدانست. وی تأکید کرد که هوش صرفاً بر اساس ویژگیهای ذاتی نیست؛ بلکه از طریق تعامل با محیط تکامل مییابد. نظریه پیاژه بر اهمیت رشد شناختی و نقش طرحوارهها، جذب و سازگاری در شکلدادن به هوش تأکید میکند.
- ضریب هوش IQ – intelligence quotient:
یک معیار عددی از تواناییهای شناختی و مهارتهای حل مسئله است که معمولاً از طریق آزمونهای استاندارد تعیین میشود.
- هویت – Identity:
احساس شخص از خود است که شامل ارزشها، باورها، نقشها و ویژگیهایی است که شخصیت او را مشخص میکند.
- هویت جنسی – Gender identity:
به احساس درونی یک فرد از جنسیت خود اشاره دارد که ممکن است با جنسیت تعیین شده در بدو تولد مطابقت داشته باشد یا نباشد.
- هیپوتالاموس – Hypothalamus:
یک ساختار مغزی است که در تنظیم بسیاری از عملکردهای بدن از جمله گرسنگی، تشنگی و دمای بدن نقش دارد.
- هیپوکامپ – Hippocampus :
نقش مهمی در شکلگیری حافظه و جهتیابی فضایی در مغز دارد.
- هیجان – Emotion:
احساسات حالتهای پیچیده و ذهنی هستند که شامل احساسات و پاسخهای فیزیولوژیکی میشوند که بر رفتار و تصمیمگیری تأثیر میگذارند.
- یاخته عصبی – نورون – Neuron:
بلوکهای ساختمانی اساسی سیستم عصبی هستند که اطلاعات را از طریق سیگنالهای الکتریکی و شیمیایی منتقل میکنند.
- یادآوری – Recall:
بازیابی اطلاعات ذخیره شده از حافظه است که به ما امکان میدهد تجربیات و دانش گذشته را به آگاهی آگاهانه بیاوریم.
- یادآوری رایگان – Free recall:
توانایی بهخاطر سپردن اطلاعات بدون سرنخ یا اعلان خاص است.
- یادآوری نشانهای – Clued recall:
شامل بهخاطر سپردن اطلاعات با کمک نشانهها یا نکات است.
- یاد زدودگی – Amnesia:
یک اختلال حافظه است که با ازدستدادن جزئی یا کلی حافظه، اغلب به دلیل آسیب مغزی یا آسیب روانی مشخص میشود.
- یادگیری – Learning:
فرآیند کسب دانش یا مهارت از طریق تجربه، مطالعه یا آموزش است.
- یادگیری معنادار – Meaningful learning:
زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات جدید با دانش موجود یکپارچه شده و در ارتباط باشد و حفظ و درک را افزایش دهد.
اصطلاحات و معرفی اختلالات روانی
اختلالات روانی، همانطور که در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) طبقهبندیشده است، نگاهی اجمالی به شبکه پیچیده ذهن انسان ارائه میدهد. هر تشخیص یک فصل منحصربهفرد در داستان سلامت روان را نشان میدهد که منعکسکننده تنوع شگفتانگیز تجربیات و چالشهای انسانی است.
یکی از این اختلالات که در DSM-5 خودنمایی میکند، اختلال هویت تجزیهای (DID) است که قبلاً بهعنوان اختلال چندشخصیتی شناخته میشد. DID یک وضعیت روانی مرموز و فریبنده است که در آن افراد دو یا چند هویت یا حالت شخصیتی متمایز را ایجاد میکنند که هر کدام ویژگیها، خاطرات و رفتارهای منحصربهفرد خود را دارند. ذهن، در تلاش خود برای مقابله با تروما، میتواند تجربیات خود را تقسیمبندی کند و سیستمی از «تغییرها» ایجاد کند که در زمانهای مختلف ظاهر میشوند.
در چارچوب DID، شما با یک کالیدوسکوپ از شخصیتها مواجه میشوید. این هویتها میتوانند از معصومیت کودکانه تا خرد رواقی متغیر باشند، و گویی ذهن مجموعه پیچیدهای را میسازد تا سفر پرفرازونشیب زندگی را طی کند.
چیزی که DID را جذابتر میکند این است که هر حالت شخصیتی میتواند مجموعهای از ویژگیهای فیزیکی خاص خود را داشته باشد. آلرژیها، دستروی، و حتی پاسخهای داروهای تجویزی میتوانند در بین این تغییرات متفاوت باشند. گویی بدن تبدیل به بوم میشود که با ضربات قلمموی شخصیتهای مختلف شکل میگیرد.
علیرغم ماهیت فریبنده آن، DID وضعیتی است که ناشی از ضربه و پریشانی بسیار زیاد است. این بهعنوان یادآوری تکاندهنده از ظرفیت انسان برای سازگاری با چالشهای بهظاهر غیرقابلحل است. وجود DID در DSM-5 بر اهمیت درک اعماق روان انسان و ارائه حمایت دلسوزانه برای افراد آسیبدیده تأکید میکند.
در چشمانداز وسیع اختلالات روانی، DSM-5 نیز وجود علائم جسمی و اختلالات مرتبط را تصدیق میکند. این شرایط تأثیر متقابل باورنکردنی بین ذهن و بدن را برجسته میکند. افراد مبتلا به این اختلالات علائم فیزیکی شدیدی مانند درد، ضعف یا اختلالات حسی را تجربه میکنند که اغلب ریشه در پریشانی روانی دارد.
یکی از اختلالات خاص در این دسته، اختلال تبدیلی است که در آن آشفتگی عاطفی به علائم فیزیکی تبدیل میشود. بیماران ممکن است توانایی راهرفتن، صحبتکردن یا دیدن را از دست بدهند و بااینحال هیچ علت ارگانیکی پیدا نمیشود. این امر بر ارتباطات پیچیده بین رفاه عاطفی و سلامت جسمانی ما تأکید میکند.
DSM-5 پنجرهای به دنیای چندوجهی اختلالات روانی است. درحالیکه این شرایط را برای اهداف تشخیصی و درمانی طبقهبندی میکند، پیچیدگی قابلتوجه ذهن انسان را نیز به ما یادآوری میکند. در درک این اختلالات، دری را به روی همدلی و شفقت میگشاییم و قدرت کسانی را که این بارها را به دوش میکشند و انعطافپذیری روح انسانی در برابر ناملایمات را میدانیم. هر ورودی در DSM-5 فصلی از داستان سلامت روان است که ما را ترغیب میکند تا در سفر مشترک خود در هزارتوی ذهن انسان، یکدیگر را کشف، درک و حمایت کنیم.
- اختلالات شخصیت – Personality Disorders:
اختلالات شخصیت گروهی از شرایط سلامت روان هستند که با الگوهای پایدار رفتار، شناخت و تجربه درونی مشخص میشوند که به طور قابلتوجهی از انتظارات فرهنگی منحرف میشوند. این الگوها اغلب منجر به پریشانی یا اختلال قابلتوجه در حوزههای مختلف زندگی، از جمله روابط، کار و عملکرد اجتماعی میشود. انواع مختلفی از اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال شخصیت ضداجتماعی وجود دارد که هر کدام مجموعهای از ویژگیهای تعیینکننده خود را دارند. علل اختلالات شخصیتی چندوجهی است و ممکن است عوامل ژنتیکی، محیطی و رشدی را در برگیرد. درمان معمولاً شامل رواندرمانی برای رسیدگی به الگوهای ناکارآمد تفکر و رفتار مرتبط با این اختلالات است.
- اختلالات شخصیت و انواع آن:
اختلالات شخصیت الگوهای پایدار رفتار، شناخت و تجربه درونی هستند که از هنجارهای فرهنگی منحرف شده و باعث ناراحتی قابلتوجهی میشوند. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) ده اختلال شخصیت را شناسایی میکند که به سه دسته تقسیم میشوند:
- خوشه A: اختلالات شخصیت عجیبوغریب
- اختلال شخصیت پارانوئید
- اختلال شخصیت اسکیزوئید
- اختلال شخصیت اسکیزوتایپی
- خوشه B: اختلالات شخصیتی دراماتیک
- اختلال شخصیت ضداجتماعی
- اختلال شخصیت مرزی
- اختلال شخصیت هیستریونیک
- اختلال شخصیتی خودشیفتگی
- خوشه C: اختلالات شخصیت مضطرب
- اختلال شخصیت اجتنابی
- اختلال شخصیت وابسته
- اختلال شخصیت وسواسی اجباری
- خوشه A: اختلالات شخصیت عجیبوغریب
- اختلالات اضطرابی و انواع آن:
اختلالات اضطرابی طیفی از شرایط را در بر میگیرد که با ترس یا نگرانی بیش از حد و غیرمنطقی مشخص میشود. این اختلالات میتوانند بسیار ناراحتکننده باشند و اغلب در زندگی روزمره اختلال ایجاد میکنند. انواع اصلی اختلالات اضطرابی عبارتند از:
- اختلال اضطراب فراگیر – GAD :با نگرانی بیش از حد و غیرقابلکنترل در مورد جنبههای مختلف زندگی، از جمله سلامت، کار و روابط مشخص میشود.
- اختلال پانیک: اختلال هراس با حملات پانیک مکرر و غیرمنتظره مشخص میشود که دورههای شدید ترس و علائم فیزیکی مانند ضربان قلب سریع و تنگی نفس هستند.
- اختلال اضطراب اجتماعی: اختلال اضطراب اجتماعی شامل ترس شدید از موقعیتهای اجتماعی و نگرانی مداوم در مورد قضاوت منفی یا تحقیرشدن است.
- فوبیای خاص: فوبیای خاص با ترس شدید و غیرمنطقی از اشیا یا موقعیتهای خاص مانند ارتفاع، عنکبوت یا پرواز مشخص میشود. ترسهای خاص ترسهای شدید و غیرمنطقی از اشیا یا موقعیتهای خاص مانند ارتفاع یا پرواز هستند.
- اختلال وسواس اجباری – OCD :شامل افکار مزاحم، تکراری (وسواس) و رفتارهای اجباری (اجبار) باهدف کاهش اضطراب یا جلوگیری از آسیب است.
- اختلال استرس پس از سانحه – PTSD :میتواند پس از قرارگرفتن در معرض یک رویداد آسیبزا ایجاد شود و شامل علائمی مانند فلاشبک، کابوس و برانگیختگی شدید است.
- اختلال اضطراب جدایی: این اختلال معمولاً در کودکان رخ میدهد و با اضطراب شدید در مورد جدایی از مراقبین مشخص میشود.
درک انواع مختلف اختلالات اضطرابی برای تشخیص دقیق و درمان مناسب ضروری است که اغلب شامل رواندرمانی، دارودرمانی یا ترکیبی از هر دو است. مداخله زودهنگام برای کمک به افراد برای مدیریت اضطراب و بهبود کیفیت زندگی بسیار مهم است.
- اختلال شخصیت ضداجتماعی – Antisocial personality disorder:
اختلال شخصیت ضداجتماعی (ASPD) یک وضعیت سلامت روان پیچیده و جدی است که با الگوی بیتوجهی به حقوق دیگران و عدم همدلی مشخص میشود. افراد مبتلا به ASPD اغلب رفتارهایی را انجام میدهند که هنجارها و قوانین اجتماعی را نقض میکند، مانند دروغ گفتن، دستکاری، تکانشگری و فعالیتهای مجرمانه. آنها ممکن است از اعمال خود پشیمانی کمی نشان دهند و ممکن است برای حفظ روابط پایدار تلاش کنند. ASPD معمولاً در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ایجاد میشود و درمان آن چالشبرانگیز است. علل دقیق این اختلال بهخوبی شناخته نشده است، اما ممکن است عوامل ژنتیکی، محیطی و عصبی را شامل شود. درمان مؤثر اغلب شامل درمانی است که باهدف کمک به افراد در ایجاد همدلی، کنترل تکانه و رفتارهای طرفدار اجتماعی انجام میشود.
- اختلال شخصیت مرزی – Borderline:
اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت پیچیده سلامت روان است که با خلقوخوی ناپایدار، خودانگاره و روابط بینفردی مشخص میشود. افراد مبتلا به BPD ممکن است احساسات شدید، تکانشگری و ترس از رهاشدن را تجربه کنند. آنها اغلب درگیر رفتارهای خود ویرانگر هستند، مانند آسیب رساندن به خود یا روابط پرخطر. تصور میشود که BPD از ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و نوروبیولوژیکی ناشی میشود. درمان مؤثر معمولاً شامل رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) و داروها برای مدیریت علائم خلقی است. با درمان و حمایت، افراد مبتلا به BPD میتوانند به سمت زندگی پایدارتر و رضایتبخشتر کار کنند.
- اختلالات خلقی – Mood disorders:
اختلالات خلقی دستهای از بیماریهای روانی هستند که در درجه اول بر وضعیت عاطفی و تنظیم خلقوخوی فرد تأثیر میگذارند. اختلالات خلقی رایج عبارتند از افسردگی، اختلال دوقطبی و اختلال سیکلوتیمیک. افسردگی بااحساس مداوم غم و ناامیدی مشخص میشود، درحالیکه اختلال دوقطبی شامل دورههای متناوب دورههای افسردگی و شیدایی است. اختلالات خلقی میتواند به طور قابلتوجهی زندگی روزمره افراد را مختل کند و بر توانایی آنها برای عملکرد، کار و حفظ روابط تأثیر بگذارد. علل اختلالات خلقی چندوجهی است که شامل استعداد ژنتیکی، شیمی مغز و عوامل محیطی است. درمان اغلب شامل رواندرمانی و دارو برای تثبیت خلقوخو و مدیریت علائم است.
- اختلال شخصیتی خودشیفتگی – Narcissistic personality disorder:
اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یک اختلال شخصیتی است که با الگوی فراگیر بزرگنمایی، نیاز به تحسین و عدم همدلی با دیگران مشخص میشود. افراد مبتلا به NPD اغلب دارای یک احساس اغراقآمیز از اهمیت و استحقاق خود هستند و میل شدید به توجه و تحسین دارند. آنها ممکن است از دیگران برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده و برای حفظ روابط سالم تلاش کنند. علل دقیق NPD به طور کامل شناخته نشده است، اما ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و روانی احتمالاً دخیل هستند. درمان NPD میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در برابر درمان مقاوم باشند. رواندرمانی ممکن است برای رسیدگی به مسائل اساسی و تشویق رفتارهای سازگارتر توصیه شود.
- اختلال وسواس فکری عملی – Obsessive-compulsive disorder:
اختلال وسواس فکری – اجباری (OCD) یک اختلال اضطرابی است که با وجود وسواس و اجبار مشخص میشود. وسواس، افکار، تصاویر یا اصرارهای مزاحم، ناراحتکنندهای هستند که افراد نمیتوانند آنها را کنترل کنند. اجبارها رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی هستند که در پاسخ به وسواس باهدف کاهش پریشانی یا جلوگیری از یک رویداد ترسناک انجام میشوند. وسواسهای رایج شامل ترس از آلودگی یا آسیب است، درحالیکه اجبار ممکن است شامل شستن بیش از حد دستها یا بررسی تشریفات باشد. OCD میتواند به طور قابلتوجهی زندگی روزمره فرد را مختل کند و باعث ناراحتی شود. علت دقیق OCD بهخوبی شناخته نشده است، اما احتمالاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی را شامل میشود. درمان اغلب شامل درمان شناختی – رفتاری (CBT) و دارو برای مدیریت علائم و بهبود عملکرد روزانه است.
- اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی:
طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی گروهی از بیماریهای روانی را در بر میگیرد که با اختلالات قابلتوجه در فکر، ادراک و رفتار مشخص میشود. این اختلالات اغلب منجر به جدایی از واقعیت میشود. برخی از انواع اصلی اختلالات روانپریشی عبارتند از:
- اسکیزوفرنی: این شناختهشدهترین اختلال روانپریشی است که با توهم، هذیان، تفکر آشفته و بینظمی عاطفی مشخص میشود. افراد ممکن است هم علائم مثبت (توهم و هذیان) و هم علائم منفی (صافی عاطفی و کنارهگیری اجتماعی) را تجربه کنند.
- اختلال اسکیزوافکتیو: اختلال اسکیزوافکتیو ویژگیهای اسکیزوفرنی و اختلالات خلقی، مانند اختلال دوقطبی یا اختلال افسردگی اساسی را ترکیب میکند. افراد مبتلا به این اختلال اپیزودهای روانپریشی همراه با اختلالات خلقی را تجربه میکنند.
- اختلال اسکیزوفرنیفرم: این اختلال شبیه اسکیزوفرنی است، اما طول مدت علائم کمتری دارد و معمولاً بین یک تا شش ماه طول میکشد. اگر علائم بیش از این دوره باقی بماند، ممکن است بهعنوان اسکیزوفرنی طبقهبندی شود.
- اختلال روانپریشی مختصر: این وضعیت با شروع ناگهانی علائم روانپریشی همراه است که اغلب به یک عامل استرسزا یا رویداد آسیبزا مربوط میشود و معمولاً ظرف یک ماه برطرف میشود.
- اختلال دوقطبی و انواع مرتبط:
اختلال دوقطبی یک اختلال خلقی است که با نوسانات خلقی شدید بین دورههای شیدایی یا هیپومانیک و دورههای افسردگی مشخص میشود. انواع اولیه عبارتند از:
- اختلال دوقطبی I:در این نوع، افراد دورههای جنون کامل را تجربه میکنند که اغلب با دورههای افسردگی همراه است. شیدایی شامل خلقوخوی بالا، انرژی بیش از حد، و اختلال در قضاوت است.
- اختلال دوقطبی Bipolar II :شامل دورههای افسردگی مکرر و دورههای هیپومانیک است که شدت آنها کمتر از شیدایی کامل است. هیپومانیا را میتوان با افزایش خلاقیت و بهرهوری مشخص کرد.
- اختلال سیکلوتیمیک: سیکلوتیمیا شکل خفیفتری از اختلال دوقطبی است که با نوسانات خلقی مکرر مشخص میشود، اما علائم شیدایی و افسردگی با شدت کمتری دارد. علائم حداقل تا دو سال باقی میماند.
- اختلالات افسردگی و انواع آن:
اختلالات افسردگی بااحساس مداوم غم، ناامیدی و ازدستدادن علاقه یا لذت در فعالیتهای روزانه مشخص میشود. انواع کلیدی عبارتند از:
- اختلال افسردگی اساسی:افسردگی اساسی شامل دورههای شدید و طولانی غمگینی است که اغلب با علائم فیزیکی مانند تغییر در خواب، اشتها و سطح انرژی همراه است.
- اختلال افسردگی مداوم – Dysthymia :این وضعیت مستلزم افسردگی مزمن و طولانیمدت در سطح پایین است که دو سال یا بیشتر طول میکشد.
- اختلال تنظیم خلقی – DMDD :به طور معمول در کودکان و نوجوانان رخ میدهد و با طغیان شدید خلقوخوی نامتناسب با موقعیت مشخص میشود.
- اختلال نارسایی پیش از قاعدگی – PMDD :شامل اختلالات خلقی شدید در هفتههای منتهی به قاعدگی است.
- اختلال عاطفی فصلی – SAD :با تغییر فصول مرتبط است و علائم افسردگی معمولاً در طول ماههای پاییز و زمستان رخ میدهد.
- اختلال وسواس جبری (OCD) و انواع آن:
OCD یک اختلال اضطرابی است که با افکار مزاحم و تکراری (وسواس) و نیاز به انجام رفتارهای تکراری (اجبار) مشخص میشود. انواع اختلالات مرتبط با OCD عبارتند از:
- اختلال بدشکلی بدن: این شامل وسواس در مورد نقصهای درک شده در ظاهر فیزیکی است که منجر به رفتارهای اجباری مانند نظافت بیش از حد یا دنبال جراحی پلاستیک میشود.
- اختلال احتکار: اختلال احتکار مستلزم ناتوانی در جدایی از دارایی است که در نتیجه بههمریختگی و پریشانی شدید منجر میشود.
- تریکوتیلومانیا (اختلال در کشیدن مو) و اختلال در برداشتن پوست – Skin Picking:
این اختلالات شامل رفتارهای اجباری مرتبط با کشیدن مو یا برداشتن پوست است که منجر به ریزش مو یا آسیب پوست میشود.
درک این دستهها و انواع اختلالات روانی برای تشخیص دقیق و درمان مؤثر بسیار مهم است. مداخله زودهنگام و درمان مناسب میتواند به افراد کمک کند علائم خود را مدیریت کنند و زندگی سالمتر و رضایتبخشی داشته باشند
- عقبماندگی ذهنی (ناتوانی ذهنی):
عقبماندگی ذهنی که امروزه بهعنوان ناتوانی ذهنی از آن یاد میشود، یک اختلال عصبی رشدی است که با محدودیت در عملکرد فکری و رفتار سازگارانه مشخص میشود. چهار سطح از ناتوانی ذهنی شامل خفیف، متوسط، شدید و عمیق بسته به درجه نقص وجود دارد.
- تاخیر رشد عمومی:
تأخیر رشد عمومی یک دسته وسیع است که تأخیر در جنبههای مختلف رشد کودک از جمله مهارتهای شناختی، حرکتی، اجتماعی و زبانی را در بر میگیرد. ممکن است نشاندهنده یک اختلال رشد عصبی زمینهای یا عوامل محیطی باشد. انواع تاخیر رشد شامل تاخیر گفتار و زبان، تاخیر حرکتی ظریف و درشت و تاخیر اجتماعی – عاطفی است.
- اختلالات ارتباطی:
اختلالات ارتباطی شامل مشکلات در گفتار، زبان و مهارتهای ارتباطی است. آنها را میتوان به چند نوع دستهبندی کرد:
- اختلالات صدای گفتار: این اختلالات شامل مشکل در تلفظ صداها یا بیان صحیح کلمات مانند لکنتزبان یا زبان زدن است.
- اختلالات زبانی: اختلالات زبانی بر توانایی فرد در درک یا استفاده مؤثر از کلمات، از جمله اختلال زبان بیانی و اختلال زبان دریافتی تأثیر میگذارد.
- اختلالات عملگرایانه ارتباطی: این اختلالات توانایی فرد را برای استفاده مناسب از زبان در زمینههای اجتماعی، مانند اختلال طیف اوتیسم یا اختلال ارتباط اجتماعی، مختل میکند.
- اختلال طیف اوتیسم – ASD:
اختلال طیف اوتیسم (ASD) یک اختلال پیچیده عصبی رشدی است که با مشکلات در ارتباطات اجتماعی و رفتارهای تکراری مشخص میشود. انواع مختلفی در طیف اوتیسم وجود دارد، از جمله سندرم آسپرگر و اختلال تجزیهکننده دوران کودکی، اگرچه این تمایزات در یک تشخیص واحد در DSM-5 ادغام شدهاند.
- اختلال کمبود توجه و بیشفعالی -Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD):
اختلال کمبود توجه بیشفعالی (ADHD) یک اختلال عصبی رشدی است که هم کودکان و هم بزرگسالان را تحتتأثیر قرار میدهد. با علائم بیتوجهی، بیشفعالی و تکانشگری مشخص میشود. افراد مبتلا به ADHD ممکن است در تمرکز، پیروی از دستورالعملها و سازماندهی با مشکل مواجه شوند. آنها همچنین ممکن است رفتارهای بیقرار یا تکانشی نشان دهند. علت دقیق ADHD به طور کامل شناخته نشده است، اما احتمالاً شامل ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و عصبی است. تشخیص و مدیریت بهموقع ضروری است، زیرا ADHD درمان نشده میتواند منجر به چالشهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی شود. درمان ممکن است شامل رفتاردرمانی، دارو و تنظیم سبک زندگی باشد تا به افراد کمک کند علائم خود را بهتر کنترل کنند و عملکرد روزانه خود را بهبود بخشند.
- اختلال کمبود توجه و بیشفعالی (ADHD):
دارای سه نوع فرعی است:
- ارائه عمدتاً بیتوجه: افراد با این نوع فرعی با حفظ تمرکز و سازماندهی وظایف مبارزه میکنند.
- ارائه عمدتاً بیشفعال – تکانشی: این زیرگروه با بیشفعالی و تکانشگری مشخص میشود.
- ارائه ترکیبی: این زیرگروه هم علائم بیتوجهی و هم بیشفعالی – تکانشگری را نشان میدهد.
- اختلالات یادگیری خاص:
اختلالات یادگیری خاص شامل مشکلاتی در کسب مهارتهای تحصیلی خاص است. انواع آن عبارتند از نارساخوانی (مشکل در خواندن)، دیسکالکولیا (مشکل در ریاضیات) و دیسگرافی (مشکل در نوشتن).
- اختلالات رشد عصبی عملکرد حرکتی:
این اختلالات بر مهارتهای حرکتی و هماهنگی فرد تأثیر میگذارد. بهعنوانمثال میتوان به اختلال هماهنگی رشدی (که قبلاً به نام دیسپراکسی شناخته میشد) و اختلال حرکتی کلیشهای اشاره کرد.
در نتیجه، اختلالات عصبی رشدی و روانی طیف وسیعی از شرایط را در بر میگیرد که هر کدام دارای ویژگیها و معیارهای تشخیصی منحصربهفرد خود هستند. این اختلالات میتوانند بر جنبههای مختلف رشد فرد از جمله عملکرد فکری، ارتباطی و مهارتهای حرکتی تأثیر بگذارند. تشخیص زودهنگام و مداخله مناسب برای ارائه پشتیبانی لازم برای افراد برای داشتن زندگی کامل و غلبه بر چالشهای مرتبط با این اختلالات ضروری است.
- تروما و اختلالات مرتبط با استرس:
تروما و اختلالات مرتبط با استرس گروهی از شرایط روانپزشکی هستند که در اثر قرارگرفتن در معرض رویدادهای آسیبزا یا استرسزا ایجاد میشوند. این اختلالات با علائم مختلف عاطفی، شناختی و رفتاری مشخص میشوند. در اینجا برخی از انواع کلیدی ذکر شده است:
- اختلال استرس حاد –ASD:
ASD یک وضعیت کوتاهمدت است که در پاسخ به یک رویداد آسیبزا رخ میدهد. علائم معمولاً در عرض سه روز تا یک ماه پس از ضربه ایجاد میشود. این اختلال را میتوان بر اساس ماهیت رویداد محرک به انواع مختلفی طبقهبندی کرد.
- انواع اختلال استرس حاد:
- حمله شخصی: ناشی از تجاوز مستقیم فیزیکی یا جنسی به یک فرد.
- تصادف: مرتبط با حوادث یا حوادثی که باعث آسیب فیزیکی یا موقعیتهای تهدیدکننده زندگی میشود.
- فاجعه: پس از بلایای طبیعی یا انسانی مانند زلزله یا حملات تروریستی رخ میدهد.
- شاهد یک رویداد خشونتآمیز: بروز علائم پس از مشاهده خشونت یا آسیب وارد شده به دیگران.
- اختلال استرس پس از سانحه -PTSD:
- انواع اختلال استرس حاد:
PTSD یک بیماری مزمن است که در آن علائم حداقل یک ماه پس از قرارگرفتن در معرض یک رویداد آسیبزا باقی میماند. میتوان آن را به انواع زیر دستهبندی کرد:
انواع اختلال استرس پس از سانحه:
- PTSD پیچیده: اغلب زمانی اتفاق میافتد که افراد آسیبهای طولانیمدت و مکرر مانند سوءاستفاده مداوم یا اسارت را تجربه کرده باشند.
- PTSD تجزیهای: با علائم تجزیهای قابلتوجهی مشخص میشود که شامل جدایی از واقعیت یا خود است.
- PTSD تأخیری: علائم حداقل شش ماه پس از رویداد آسیبزا ظاهر میشوند.
- اختلال دلبستگی واکنشی – RAD:
RAD یک بیماری نادر است که معمولاً کودکانی را تحتتأثیر قرار میدهد که در سالهای اولیه خود بیتوجهی یا عدم مراقبت مناسب را تجربه کردهاند. منجر به مشکلاتی در ایجاد پیوندهای عاطفی با مراقبان میشود. دو نوع RAD وجود دارد:
انواع اختلال دلبستگی واکنشی:
- نوع بازدارنده: کودکان مبتلا به این نوع اغلب از آسایش مراقبان اجتناب میکنند یا در برابر آن مقاومت میکنند و در جستجوی توجه یا محبت یا پاسخ به آن شکست میخورند.
- نوع مهار نشده: کودکان مبتلا به RAD مهار نشده رفتار بسیار آشنا با افراد ناآشنا نشان میدهند و ممکن است احتیاط یا مرزهای دلبستگی مناسبی از خود نشان ندهند.
- اختلالات تجزیهای:
اختلالات تجزیهای شامل اختلالاتی در هوشیاری، حافظه، هویت و ادراک است. انواع اختلالات تجزیهای عبارتند از:
- فراموشی تجزیهای: این اختلال شامل ناتوانی در یادآوری اطلاعات شخصی مهم است که معمولاً به تجربیات آسیبزا مربوط میشود. این میتواند بهصورت فراموشی موضعی، انتخابی، عمومی یا سیستماتیک ظاهر شود.
- مسخ شخصیت/اختلال غیرواقعی سازی: این اختلال منجر به احساس انفصال مداوم یا مکرر از بدن (مسخ شخصیت) یا محیط اطراف (غیرواقعی) میشود. این احساسات میتوانند ناراحتکننده باشند و عملکرد را مختل کنند.
- اختلال هویت تجزیهای –DID: قبلاً بهعنوان اختلال شخصیت چندگانه شناخته میشد، DID با وجود دو یا چند حالت هویتی متمایز یا «تغییرهای شخصیتی» مشخص میشود که هر کدام حافظه و الگوهای رفتاری خاص خود را دارند.
- اختلال علائم فیزیکی و انواع آن:
اختلال علائم جسمانی که قبلاً بهعنوان اختلال علائم جسمی شناخته میشد، یک وضعیت سلامت روانی است که با وجودداشتن شواهد پزشکی کم یا عدم وجود شواهد پزشکی برای توضیح علائم جسمی، با نگرانی بیش از حد و اشتغال به علائم فیزیکی مشخص میشود. این میتواند ناتوانکننده باشد و اغلب به طور قابلتوجهی بر زندگی روزمره فرد تأثیر میگذارد. این اختلال انواع مختلفی دارد از جمله:
- اختلال تبدیلی: اختلال تبدیلی با وجود علائم عصبی مانند فلج، نابینایی یا تشنج مشخص میشود که نمیتوان آنها را به هیچ بیماری زمینهای نسبت داد. تصور میشود که این علائم نتیجه پریشانی و تعارض روانی است که اغلب به یک رویداد آسیبزا مربوط میشود.
- اختلال اضطراب بیماری: افراد مبتلا به اختلال اضطراب بیماری، اضطراب مداوم و طاقتفرسایی را در مورد ابتلا به یک بیماری جدی تجربه میکنند، حتی زمانی که آزمایشهای پزشکی مکرراً هیچ شواهدی از چنین بیماری را نشان نمیدهند. آنها اغلب با وسواس در مورد شرایط پزشکی تحقیق میکنند و اغلب به دنبال اطمینان از متخصصان مراقبتهای بهداشتی هستند.
- اختلال ساختگی: اختلال ساختگی وضعیتی است که در آن فرد عمداً تظاهر میکند، اغراق میکند یا علائم جسمی یا روانی را القا میکند. دو نوع اصلی وجود دارد:
- اختلال ساختگی تحمیل شده به خود: در این نوع، فرد علائم را جعل یا اغراق میکند و ممکن است عمداً به خود آسیب برساند تا توجه پزشکی را جلب کند.
- اختلال ساختگی تحمیل شده به دیگری (سندرم مونچاوزن سابق توسط نیابت): در این نوع، فرد برای جلبتوجه یا ایفای نقش یک مراقب، علائمی را در فرد دیگری، اغلب کودک یا فرد آسیبپذیر، ایجاد یا اغراق میکند.
- اختلال جسمانیسازی: این یک زیرگروه از اختلال علائم فیزیکی است که باسابقه چندین شکایت فیزیکی غیرقابلتوضیح در سیستمهای مختلف اندام مشخص میشود. این شکایات معمولاً قبل از ۳۰ سالگی شروع میشوند و برای چندین سال ادامه مییابند.
- اختلال درد: افراد مبتلا به اختلال درد، درد مداوم و شدیدی را تجربه میکنند که قابلانتساب به یک وضعیت پزشکی نیست. این وضعیت اغلب با عوامل روانی همراه است که درد را تشدید میکند.
درک این نوع اختلالات علائم فیزیکی برای تشخیص و درمان دقیق بسیار مهم است که اغلب شامل ترکیبی از درمان روانشناختی و ارزیابیهای پزشکی برای رد هر گونه مسائل فیزیکی اساسی است.
- روانگسیختگی – Schizophrenia:
اسکیزوفرنی یک اختلال روانی شدید و مزمن است که با اختلال در تفکر، احساسات و ادراک مشخص میشود. علائم شایع عبارتند از توهم، هذیان، تفکر آشفته، و اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی. علت دقیق اسکیزوفرنی مشخص نیست، اما احتمالاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و عصبی بیولوژیکی را شامل میشود. اسکیزوفرنی معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر میشود و نیاز به مدیریت مادامالعمر دارد. درمان شامل داروهای ضد روانپریشی، رواندرمانی و خدمات پشتیبانی برای کمک به افراد برای مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی است. مداخله زودهنگام در کاهش اثرات درازمدت این اختلال و جلوگیری از عود بسیار مهم است.
- اختلال هراس -Panic disorder:
اختلال پانیک نوعی اختلال اضطرابی است که با حملات پانیک مکرر و غیرمنتظره مشخص میشود. این حملات شدید هستند و اغلب با علائمی مانند ضربان قلب سریع، تنگی نفس، درد قفسه سینه و احساس عذاب مرگ الوقوع همراه هستند. حملات پانیک میتواند به طور ناگهانی و بدون محرک آشکار رخ دهد و منجر به تشدید اضطراب در مورد حملات آینده شود. این اختلال میتواند به طور قابلتوجهی بر کیفیت زندگی فرد تأثیر بگذارد و به رفتارهای اجتنابی در تلاش برای جلوگیری از حملات پانیک منجر شود. علت دقیق اختلال هراس به طور کامل شناخته نشده است، اما احتمالاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و عصبی را شامل میشود. درمان معمولاً شامل درمان شناختی – رفتاری (CBT) برای کمک به افراد برای مدیریت حملات پانیک و کاهش اضطراب کلی است.
- روانتنی – Psychosomatic:
روانتنی به تعامل بین وضعیت روانی یا عاطفی فرد و سلامت جسمانی او اشاره دارد. در شرایط روانتنی، عوامل عاطفی و روانی میتوانند بر علائم جسمی تأثیر بگذارند یا آنها را تشدید کنند. این تعامل میتواند به طرق مختلف، از سردردهای ناشی از استرس و مشکلات گوارشی گرفته تا اختلالات درد روانی بروز کند. ارتباط ذهن و بدن پیچیده است و مکانیسمهای دقیق پشت شرایط روانتنی به طور کامل درک نشده است. درمان اغلب شامل پرداختن به علائم فیزیکی و مسائل عاطفی یا روانی اساسی است که ممکن است شامل درمان، مدیریت استرس و تغییر سبک زندگی باشد.
لطفاً توجه داشته باشید که رشته روانپزشکی و روانشناسی تغییراتی در طبقهبندی و اصطلاحات این اختلالات داشته است و ممکن است در دستورالعملهای تشخیصی جدیدتر به آنها اشاره شود.
- اختلال پیکا و انواع آن:
اختلال پیکا با مصرف مداوم مواد غیرمغذی و غیر غذایی مانند خاک، کاغذ، گچ یا حتی اشیای فلزی مشخص میشود. این رفتار معمولاً حداقل برای یک ماه اتفاق میافتد و از نظر فرهنگی پشتیبانی نمیشود یا از لحاظ اجتماعی هنجاری نیست. انواع مختلفی از اختلال پیکا بر اساس مواد مصرف شده وجود دارد:
- Geophagia : نوعی اختلال پیکا است که در آن افراد خاک، خاک رس یا خاک مصرف میکنند. این رفتار اغلب با کمبود مواد معدنی یا اقدامات فرهنگی در برخی از نقاط جهان مرتبط است.
- Pagophagia : شامل مصرف اجباری یخ است. در بین افراد مبتلا به کمخونی فقر آهن شایعتر است و جویدن یخ ممکن است بهعنوان روشی برای کاهش ناراحتی دهان دیده شود.
- تریکوفاژی: تریکوفاژی که گاهی به آن “سندرم راپونزل” نیز گفته میشود، با مصرف مو مشخص میشود. این رفتار میتواند منجر به تریکوبزوآرها شود که تودههای مو در معده هستند.
- آمیلوفاژی: آمیلوفاژی شامل مصرف نشاسته خام، مانند برنج نپخته یا نشاسته ذرت است. این نوع پیکا اغلب به کمبودهای تغذیهای مربوط میشود.
- اختلال پرخوری و انواع آن:
اختلال پرخوری (BED) یک اختلال خوردن است که با دورههای مکرر مصرف مقادیر زیاد غذا درحالیکه احساس ازدستدادن کنترل را تجربه میکند، مشخص میشود. نوع خاصی از BED وجود ندارد، اما شدت این اختلال میتواند متفاوت باشد و ممکن است با سایر اختلالات خوردن مانند پرخوری عصبی همراه باشد.
- اختلالات مدفوع و انواع آن:
اختلالات مدفوع شامل اشکال در حرکات روده است. انواع اختلالات مدفوع عبارتند از:
- یبوست: یبوست با حرکات روده نادر، دشوار یا دردناک مشخص میشود. این میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله انتخابهای غذایی، عدم فعالیت بدنی، یا شرایط پزشکی زمینهای.
- سندرم روده تحریکپذیر غالب اسهال – IBS-D : یک اختلال عملکردی دستگاه گوارش است که با دورههای مکرر اسهال، درد شکم و فوریت مشخص میشود.
- Encopresis : به طور معمول در کودکان رخ میدهد و شامل کثیفشدن غیرارادی لباس زیر است. ممکن است ناشی از یبوست مزمن و نهفتگی مدفوع باشد.
- اختلالات خواب و بیداری و انواع آن:
اختلالات خواب و بیداری طیفی از شرایط را در بر میگیرد که بر کمیت و کیفیت خواب تأثیر میگذارد. انواع این اختلالات عبارتند از:
- نارکولپسی (حمله خواب): نارکولپسی با دورههای ناگهانی و غیرقابلکنترل خوابآلودگی در طول روز مشخص میشود. هیچ نوع مشخصی از نارکولپسی وجود ندارد، اما میتواند با کاتاپلکسی (ازدستدادن توان عضلانی)، توهمات هیپناگوژیک و فلج خواب همراه باشد.
- اختلال بیخوابی: اختلال بیخوابی با مشکلات در به خوابرفتن، به خواب ماندن یا تجربه خواب غیر ترمیمکننده مشخص میشود. انواع بیخوابی شامل بیخوابی حاد، مزمن و همراه است.
- اختلالات پرخوابی: این اختلالات شامل خوابآلودگی بیش از حد در طول روز، با زیرگروههایی مانند پرخوابی ایدیوپاتیک، پرخوابی مکرر و پرخوابی مرتبط با سایر شرایط پزشکی است.
- اختلالات خواب مرتبط با تنفس و انواع آنها: اختلالات خواب مربوط به تنفس شامل شرایطی میشود که بر عملکرد تنفسی در طول خواب تأثیر میگذارد. انواع این اختلالات عبارتند از:
- آپنه انسدادی خواب – OSA : با دورههای مکرر انسداد جزئی یا کامل راه هوایی فوقانی در طول خواب مشخص میشود. این شایعترین نوع آپنه خواب است.
- آپنه خواب مرکزی – CSA : شامل مکث در تنفس در طول خواب به دلیل کمبود تلاش تنفسی توسط مغز است. اغلب با نارسایی قلبی یا برخی بیماریهای عصبی همراه است.
- پاراسومنیا و انواع آن:
پاراسومنیا رفتارها یا تجربیات غیرعادی است که در طول خواب رخ میدهد. انواع پاراسومنیا عبارتند از:
- راهرفتن در خواب – Somnambulism: راهرفتن در خواب شامل انجام فعالیتهایی در هنگام خواب، مانند راهرفتن یا حتی رانندگی، بدون آگاهی از آن است.
- کابوس: کابوسها رؤیاهای شدید و ترسناکی هستند که اغلب خوابیده را بیدار میکنند.
- وحشتهای خواب (ترورهای شبانه): وحشتهای خواب دورههایی از ترس شدید، جیغ و گیجی هستند که در هنگام خواب رخ میدهند. آنها اغلب منجر به بیداری ناگهانی میشوند.
- سندرم پای بیقرار و انواع آن:
سندرم پاهای بیقرار (RLS) با تمایل غیرقابلمقاومت برای حرکتدادن پاها مشخص میشود که اغلب با احساسات ناراحتکننده همراه است. هیچ نوع مشخصی از RLS وجود ندارد، اما میتواند اولیه (ایدیوپاتیک) یا ثانویه به سایر شرایط پزشکی باشد.
این اختلالات مختلف مربوط به پیکا، غذاخوردن، مدفوع، خواب و بیداری میتواند به طور قابلتوجهی بر سلامت جسمی و روانی فرد تأثیر بگذارد. تشخیص دقیق و درمان مناسب برای مدیریت این شرایط و بهبود کیفیت زندگی ضروری است.
- اختلالات جنسی و انواع آن:
اختلالات جنسی طیفی از شرایط مرتبط با عملکرد و رفتار جنسی را در بر میگیرد. این اختلالات میتوانند هم مردان و هم زنان را تحتتأثیر قرار دهند و انواع مختلفی دارند، از جمله:
- اختلال نعوظ (ناتوانی جنسی): اختلال نعوظ با ناتوانی در دستیابی یا حفظ نعوظ کافی برای مقاربت جنسی مشخص میشود. میتواند دلایل فیزیکی، روانی یا ترکیبی داشته باشد.
- انزال زودرس: انزال زودرس زمانی اتفاق میافتد که مرد در حین فعالیت جنسی خیلی سریع انزال میکند، اغلب قبل از اینکه او یا شریک زندگیاش بخواهد.
- اختلال علاقه جنسی/برانگیختگی زنان: این اختلال شامل عدم علاقه یا کاهش برانگیختگی در طول فعالیت جنسی است که منجر به پریشانی یا اختلال در روابط میشود.
- اختلالات ارگاسم: اینها شامل شرایطی مانند اختلال ارگاسم زنانه و اختلال ارگاسم مردانه است که در آن افراد برای رسیدن به ارگاسم مشکل دارند یا ارگاسم تأخیری را تجربه میکنند.
- درد تناسلی – لگنی/اختلال دخول: این اختلال با درد یا مشکل در حین مقاربت مشخص میشود که دخول و فعالیت جنسی را دردناک میکند.
- اختلالات مخرب، کنترل تکانه و رفتار و انواع آنها:
اختلالات مخرب و اختلالات کنترل تکانه شامل مشکلاتی در مدیریت احساسات است که منجر به رفتارهای تکانشی و گاهی مضر میشود. انواع این اختلالات عبارتند از:
- کلپتومانیا: کلپتومانیا با سرقت مکرر و تکانشی اقلامی مشخص میشود که موردنیاز نیستند و اغلب ارزش پولی کمی دارند یا اصلاً ارزش پولی ندارند.
- Pyromania : شامل آتشزدن مکرر و عمدی برای لذت یا تسکین است. این رفتار ناشی از انگیزههای بیرونی یا تمایل به سود مالی نیست.
- اختلال انفجاری متناوب: این اختلال منجر به طغیانهای مکرر رفتار پرخاشگرانه یا خشونتآمیز میشود که با تحریک نامتناسب است. این طغیانها میتواند منجر به آسیب فیزیکی یا آسیب به اموال شود.
- اختلالات رفتاری و انواع آن:
اختلالات رفتاری اغلب در دوران کودکی ظاهر میشوند و با الگوهای مداوم رفتارهای مخرب، مخالف و سرکشی مشخص میشوند. انواع اختلالات رفتاری عبارتند از:
- اختلال نافرمانی مخالف – ODD: شامل الگویی از رفتار خشمگین، سرکش و کینهتوزانه نسبت به شخصیتهای اقتدار است.
- اختلال سلوک: اختلال سلوک با نقض مداوم هنجارها و قوانین اجتماعی، از جمله پرخاشگری، فریب، و تخریب اموال مشخص میشود.
- اختلالات مرتبط با مواد روانگردان و رفتارهای اعتیادآور و انواع آنها:
این اختلالات شامل مشکلات مربوط به استفاده از مواد روانگردان یا رفتارهای اعتیادآور است. انواع عبارتند از:
- اختلال مصرف مواد: اختلال مصرف مواد شامل مسائل مربوط به الکل، مواد مخدر و سایر مواد میشود. انواع اختلالات مصرف مواد به ماده خاص بستگی دارد، مانند اختلال مصرف الکل، اختلال مصرف مواد افیونی و اختلال مصرف مواد محرک.
- اختلال قمار: اختلال قمار شامل مشغولیت به قمار و ناتوانی در کنترل یا توقف رفتار است، حتی زمانی که منجر به عواقب منفی شود.
- اختلال بازیهای اینترنتی: اختلال بازیهای اینترنتی با بازیهای ویدئویی بیش از حد و اجباری مشخص میشود که در زندگی روزمره و مسئولیتها اختلال ایجاد میکند.
- اختلالات عصبی شناختی (NCD) و انواع آنها:
اختلالات عصبی – شناختی که قبلاً به نام زوال عقل شناخته میشد، شامل زوال شناختی است که بر عملکرد روزانه تأثیر میگذارد. انواع NCD عبارتند از:
- بیماری آلزایمر: بیماری آلزایمر شایعترین شکل NCD است که با ازدستدادن تدریجی حافظه، سردرگمی و اختلال در عملکرد شناختی مشخص میشود.
- دمانس عروقی: زوال عقل عروقی به دلیل اختلال در جریان خون به مغز ایجاد میشود و میتواند ناشی از سکته مغزی یا سایر مشکلات عروقی باشد.
- دمانس بادی لوی: زوال عقل بادی لوی با توهمات بینایی، نوسان عملکرد شناختی و علائم حرکتی مشابه بیماری پارکینسون مشخص میشود.
- اختلال راهرفتن در خواب – Mental illness Sleepwalking disorder:
اختلال راهرفتن در خواب که به نام خوابگردی نیز شناخته میشود، یک اختلال خواب است که با انجام فعالیتهای مختلف درحالیکه در حالت بیداری نسبی در طول خواب است مشخص میشود. این فعالیتها میتوانند از کارهای ساده مانند نشستن در رختخواب تا کارهای پیچیده؛ مانند راهرفتن در خانه متغیر باشند. خوابروها معمولاً پس از بیدارشدن هیچ خاطرهای از اعمال خود ندارند و ممکن است دچار سردرگمی شوند. این اختلال میتواند بهویژه زمانی نگرانکننده باشد که افراد هنگام راهرفتن در خواب رفتارهای بالقوه خطرناکی داشته باشند. اغلب در مراحل خواب غیر REM رخ میدهد و علل دقیق آن هنوز به طور کامل شناخته نشده است. راهرفتن در خواب میتواند توسط عوامل مختلفی از جمله استرس، کمخوابی و برخی داروها تحریک شود. درمان ممکن است شامل بهبود بهداشت خواب، رفع استرس زمینهای، یا در موارد شدید، استفاده از داروها برای مدیریت این بیماری باشد.
- اختلال خواب – Sleep disorder:
اختلال خواب به دسته وسیعی از شرایطی اطلاق میشود که الگوی خواب طبیعی و کیفیت فرد را مختل میکند. این اختلالات طیف وسیعی از مسائل را شامل میشود، از بیخوابی و آپنه خواب گرفته تا نارکولپسی و پاراخوابی مانند راهرفتن در خواب یا وحشت شبانه. اختلالات خواب میتواند تأثیرات قابلتوجهی بر سلامت جسمی، روانی و عاطفی فرد داشته باشد که اغلب منجر به خستگی، اختلال در عملکرد شناختی و اختلالات خلقی میشود. آنها میتوانند ناشی از عوامل مختلفی از جمله انتخاب سبک زندگی، شرایط پزشکی و حتی ژنتیک باشند. تشخیص و درمان مناسب برای کاهش علائم و بهبود کیفیت خواب بسیار مهم است و ممکن است شامل تغییرات سبک زندگی، درمان شناختی – رفتاری یا دارو باشد.
- هیپوکندریازیس – Hypochondriasis:
هیپوکندریازیس که بهعنوان اختلال اضطراب بیماری یا اختلال علائم جسمی نیز شناخته میشود، یک وضعیت روانی است که در آن افراد با وجودنداشتن شواهد پزشکی یا شواهد خفیف پزشکی برای حمایت از ترس خود، مشغولیت بیش از حد با داشتن یک بیماری جدی دارند. افراد مبتلا به هیپوکندریازیس اغلب احساسات بدن و علائم جزئی را بهعنوان نشانههای یک بیماری شدید بهاشتباه تعبیر میکنند که منجر به اضطراب و پریشانی مداوم میشود. این وسواس نسبت بهسلامتی آنها میتواند بر زندگی روزمره و روابط آنها تأثیر منفی بگذارد. درمان هیپوکندریازیس معمولاً شامل درمان شناختی – رفتاری (CBT) است تا به افراد کمک کند افکار و رفتارهای مضطرب خود را شناسایی و مدیریت کنند.
- بیماریهای اعصاب و روان و درمان آن
بیماریهای اعصاب و روان بر شبکه ارتباطی پیچیده در بدن ما – سیستم عصبی – تأثیر میگذارد. این اختلالات پیچیده عملکرد طبیعی مغز، نخاع و اعصاب را مختل میکنند و منجر به چالشهایی در حرکت، شناخت، احساس یا سلامت روان میشوند. بیماریهای عصبی گسترده شامل بیماری آلزایمر، بیماری پارکینسون، صرع، مولتیپل اسکلروزیس، سکته مغزی، میگرن و تومورهای بدخیم مغزی است. درمان بسته به بیماری متفاوت است، اما معمولاً شامل دارو، درمان، جراحی، دستگاهها، تغییرات رژیم غذایی یا رویکردهای مکمل است.
برای شرایط حافظه و تفکر مانند بیماری آلزایمر، داروهایی که بهعنوان مهارکنندههای کولین استراز شناخته میشوند ممکن است به کاهش تجزیه برخی انتقالدهندههای عصبی کمک کنند و به طور موقت علائم را بهبود بخشند. هدف درمانهای شناختی و کاردرمانی تقویت مهارتهای ذهنی و توسعه راهبردهای انطباقی است. فعالیت فیزیکی و اجتماعی منظم همچنین میتواند کاهش حافظه و استدلال را کاهش دهد. استراتژیهای تجربی مانند تحریک عمیق مغز در حال مطالعه هستند. بااینحال، بیشتر درمانهای زوال عقل بهجای توقف یا معکوس کردن بیماری، بر حفظ کیفیت زندگی تمرکز دارند.
اختلالات حرکتی مانند پارکینسون با داروهای تقویتکننده دوپامین، انتقالدهنده عصبی کاهشیافته در بیماری پارکینسون، درمان میشود. درمان فیزیکی، شغلی و گفتاردرمانی باعث بهبود تحرک و عملکرد روزانه میشود. جراحیهایی مانند تحریک عمقی مغز با تحریک الکتریکی نواحی موردنظر علائم حرکتی مانند لرزش را کاهش میدهند.
برای اختلالات تشنجی مانند صرع، داروهای ضدتشنج درمان اولیه هستند. برای موارد دشوار، رژیمهای غذایی خاص، دستگاههای پزشکی مانند محرکهای عصب واگ یا جراحی نیز ممکن است به کنترل تشنج کمک کند.
بیماریهایی که به سیستم عصبی آسیب میرسانند؛ مانند مولتیپل اسکلروزیس و ALS از داروها برای محدودکردن حملات و مدیریت علائم استفاده میکنند. فیزیوتراپی تحرک و عملکرد را حفظ میکند. ابزارهای کمکی مانند بریسهای پا یا کمکهای صحبتکردن بیشتر به بیماران کمک میکنند تا سازگار شوند. هدف درمان بهحداقلرساندن علائم و بهینهسازی کیفیت زندگی است.
اگرچه بسیاری از بیماریهای عصبی فاقد درمان هستند، مداخله زودهنگام و مدیریت صحیح میتواند کمک زیادی به بیماران کند. محققان به طور مستمر برای درک بهتر این شرایط پیچیده و ایجاد درمانهای مؤثرتر تلاش میکنند. استفاده از ترکیبی شخصی از داروها، درمانها، دستگاهها، تغییرات سبک زندگی و گاهی اوقات رویکردهای تجربی به بیماران کمک میکند تا علائم را مدیریت کرده و به طور کامل زندگی کنند.
- علائم بیماری اعصاب و روان چیست؟
بیماریهای عصبی طیف وسیعی از شرایط را در بر میگیرند که بر سیستم عصبی از جمله مغز، نخاع و اعصاب محیطی تأثیر میگذارند. این شرایط میتواند با علائم مختلفی ظاهر شود و علائم خاص به نوع و محل بیماری عصبی بستگی دارد. در اینجا برخی از علائم رایج مرتبط با بیماریهای عصبی وجود دارد:
- سردرد: سردردهای مکرر یا شدید میتواند نشانهای از بیماریهای عصبی مختلف از جمله میگرن، سردردهای تنشی یا فشار داخل جمجمه باشد.
- تشنج: صرع یک اختلال عصبی است که با تشنجهای مکرر مشخص میشود که ترشحات الکتریکی غیرطبیعی در مغز است.
- ضعف عضلانی: شرایطی مانند دیستروفی عضلانی، میاستنی گراویس یا نوروپاتیها میتواند منجر به ضعف عضلانی یا حتی فلج شود.
- بیحسی و گزگز: نوروپاتیهای محیطی میتوانند باعث احساس بیحسی، گزگز یا سوزنسوزنشدن در اندامها شوند.
- مشکلات هماهنگی: شرایطی مانند آتاکسی یا اختلالات مخچه میتواند منجر به مشکلات تعادل و هماهنگی شود.
- لرزش: لرزش اساسی و بیماری پارکینسون نمونههایی از شرایطی هستند که باعث لرزش یا لرزش غیرارادی میشوند.
- تغییرات شناختی: زوال عقل، بیماری آلزایمر و سایر اختلالات شناختی میتواند منجر به ازدستدادن حافظه، سردرگمی و زوال شناختی شود.
- تغییرات بینایی: بیماریهای عصبی مانند مولتیپل اسکلروزیس ممکن است به نوریت بینایی منجر شود و باعث مشکلات بینایی شود.
- مشکلات گفتاری و زبانی: آفازی، دیزآرتری یا سایر اختلالات گفتاری ممکن است ناشی از شرایط عصبی باشد که بر مراکز زبانی مغز تأثیر میگذارد.
- تغییرات حسی: برخی اختلالات میتوانند بر ادراک حسی تأثیر بگذارند و باعث تغییر در لمس، چشایی، بویایی یا شنوایی شوند.
- ازدستدادن هوشیاری: سنکوپ (غشکردن) میتواند نشانهای از بیماریهای عصبی باشد، همچنین اختلالاتی که باعث تغییر حالتهای هوشیاری میشوند، مانند نارکولپسی.
- تغییرات خلقی و رفتاری: شرایطی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی یا تغییرات شخصیتی را میتوان با بیماریهای عصبی مرتبط دانست.
- اختلالات خواب: آپنه خواب، نارکولپسی یا سندرم پاهای بیقرار نمونههایی از شرایط عصبی هستند که بر الگوهای خواب تأثیر میگذارند.
- درد: شرایط درد مزمن، مانند درد عصبی یا میگرن، میتواند با بیماریهای عصبی مرتبط باشد.
- حرکات غیرارادی: شرایطی مانند بیماری هانتینگتون یا دیستونی ممکن است منجر به حرکات غیرقابلکنترل و غیرطبیعی شود.
درک این نکته ضروری است که علائم عصبی میتوانند به طور گستردهای متفاوت باشند و یک علامت ممکن است با چندین بیماری مختلف عصبی مرتبط باشد. علاوه بر این، تشخیص بهموقع و درمان مناسب برای مدیریت مؤثر شرایط عصبی ضروری است. اگر شما یا شخصی که میشناسید علائم عصبی مداوم یا نگرانکننده را تجربه میکنید، توصیه میشود برای ارزیابی و تشخیص جامع از یک متخصص مراقبتهای بهداشتی یا متخصص مغز و اعصاب به دنبال مراقبتهای پزشکی باشید.
- با دیدن علائم بیماریهای اعصاب و روان به چه دکتری مراجعه کنیم؟
هنگامی که علائم مربوط به مسائل عصبی و سلامت روان را تجربه میکنید، نوع متخصص مراقبتهای بهداشتی که باید به آن مراجعه کنید بستگی به ماهیت و شدت علائم شما دارد. در اینجا چند دستورالعمل برای کمک به تصمیمگیری وجود دارد:
- مشاور یا درمانگر: اگر نگرانیهای خفیف تا متوسط سلامت روانی مانند استرس، اضطراب خفیف یا افسردگی خفیف را تجربه میکنید، یک مشاور یا درمانگر، مانند روانشناس بالینی، مددکار اجتماعی دارای مجوز، یا مشاور حرفهای دارای مجوز، میتواند راهنمایی کند. پشتیبانی و درمانهای مبتنی بر شواهد. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا استراتژیهای مقابلهای را توسعه دهید و از طریق چالشهای عاطفی کار کنید.
- روانپزشک: اگر علائم شما شدید است، ممکن است بخواهید با یک روانپزشک مشورت کنید. روانپزشکان پزشکانی هستند که در زمینه سلامت روان تخصص دارند. آنها میتوانند شرایط سلامت روان را تشخیص دهند، دارو تجویز کنند و رواندرمانی ارائه دهند. اگر مشکوک به اختلال روانی شدید، مانند اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی هستید، روانپزشک معمولاً انتخاب مناسبی است.
- روانشناس: روانشناسان متخصص روانشناسی هستند و میتوانند ارزیابیهای روانشناختی و رواندرمانی ارائه دهند. آنها اغلب در مواقعی که مدیریت دارو موردنیاز است با روانپزشکان همکاری نزدیک دارند.
- متخصص مغز و اعصاب: اگر علائم شما شامل مسائل عصبی مانند سردرد شدید، تشنج یا ضعف عضلانی است، باید با یک متخصص مغز و اعصاب مشورت کنید. آنها در تشخیص و درمان اختلالات سیستم عصبی تخصص دارند.
- پزشک مراقبتهای اولیه: پزشک مراقبتهای اولیه شما میتواند نقطه تماس اولیه باشد. آنها میتوانند علائم شما را ارزیابی کنند و در صورت لزوم شما را به متخصصان ارجاع دهند. آنها همچنین ممکن است داروهای خاصی را برای مشکلات رایج سلامت روان تجویز کنند.
در بسیاری از موارد، شروع با یک مشاور یا درمانگر مفید است، زیرا آنها میتوانند راهنمایی و پشتیبانی کنند و در صورت نیاز میتوانند شما را به متخصص ارجاع دهند. هنگامی که علائم مربوط به بیماریهای عصبی و روانی را تجربه میکنید، کمک حرفهای ضروری است، زیرا مداخله و درمان بهموقع میتواند به طور قابلتوجهی رفاه کلی و کیفیت زندگی شما را بهبود بخشد.
- علت بیماری اعصاب و روان چیست؟
علل بیماری روانی پیچیده و چندوجهی است و ترکیبی از عوامل ژنتیکی، بیولوژیکی، محیطی و روانی را در بر میگیرد. بیماریهای روانی میتوانند هر کسی را، صرفنظر از سن، جنسیت، یا پیشینه، تحتتأثیر قرار دهند و این بیماریها ناشی از طیف وسیعی از عناصر کمککننده هستند. در اینجا برخی از عوامل کلیدی که اعتقاد بر این است که در ایجاد بیماری روانی نقش دارند آورده شده است:
- ژنتیک: یک جزء ژنتیکی قوی در بسیاری از بیماریهای روانی وجود دارد. افراد باسابقه خانوادگی اختلالات روانی در معرض خطر بیشتری هستند. ژنهای خاص یا تغییرات ژنی میتوانند افراد را مستعد شرایط خاصی مانند اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی کنند.
- شیمی مغز: انتقالدهندههای عصبی که پیامرسانهای شیمیایی در مغز هستند، نقش مهمی در تنظیم خلقوخو و احساسات دارند. عدم تعادل در این انتقالدهندههای عصبی، مانند سروتونین یا دوپامین، با شرایطی مانند افسردگی و اضطراب مرتبط است.
- عوامل محیطی: رویدادهای نامطلوب زندگی، مانند ضربه، سوءاستفاده، غفلت، یا استرس مزمن، میتواند خطر ابتلا به بیماریهای روانی را افزایش دهد. عوامل محیطی میتوانند باعث تحریک یا تشدید علائم در افراد مستعد ژنتیکی شوند.
- عوامل بیولوژیکی: شرایط فیزیکی یا بیماریهایی که بر مغز تأثیر میگذارند، مانند آسیبهای سر، عفونتها یا عدم تعادل هورمونی، میتوانند منجر به مشکلات سلامت روان شوند.
- سوءمصرف مواد: سوءمصرف مواد، از جمله مصرف الکل و مواد مخدر، میتواند به طور قابلتوجهی به مشکلات سلامت روان کمک کند. این مواد میتوانند شیمی مغز را تغییر دهند و باعث ایجاد اختلالات روانی شوند.
- عوامل روانشناختی: تجربیات شخصی، الگوهای فکری و راهبردهای مقابلهای میتوانند بر سلامت روان تأثیر بگذارند. الگوهای فکری منفی، ترومای حل نشده، یا مکانیسمهای مقابلهای ناسالم میتوانند به بیماری روانی کمک کنند.
توجه به این نکته ضروری است که بیماریهای روانی نتیجه ضعف شخصی یا نقص شخصیت نیستند. آنها شرایط پزشکی قانونی هستند، درست مانند بیماریهای جسمی، و میتوان آنها را به طور مؤثر با مراقبت و حمایت مناسب مدیریت و درمان کرد. مداخله زودهنگام، تشخیص مناسب و دسترسی به درمان و درمان مناسب برای افراد مبتلا به بیماری روانی ضروری است.
- بیماریهای روانی چگونه تشخیص داده میشوند؟
بیماریهای روانی از طریق یک فرآیند جامع تشخیص داده میشوند که معمولاً یک متخصص سلامت روان مانند روانپزشک یا روانشناس را شامل میشود. تشخیص مبتنی بر ترکیبی از ارزیابیهای بالینی، مصاحبهها و ابزارهای ارزیابی استاندارد است. پزشک علائم، رفتارها و وضعیت عاطفی فرد را ارزیابی میکند و به دنبال درک مدتزمان و تأثیر آنها بر زندگی روزمره است. آنها همچنین ممکن است سابقه پزشکی، سابقه خانوادگی و هر گونه شرایط فیزیکی زمینهای را در نظر بگیرند. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) یک مرجع پرکاربرد برای دستهبندی و تشخیص بیماریهای روانی است. هنگامی که تشخیص مشخص شد، گزینههای درمانی، از جمله درمان، دارو، یا تغییر سبک زندگی، میتوانند برای رسیدگی به وضعیت خاص و شدت آن تنظیم شوند. پیگیری و نظارت منظم از اجزای ضروری مدیریت شرایط سلامت روان است.
- درمان بیماریهای اعصاب و روان چیست؟
درمان بیماریهای عصبی و روانی که اغلب بهعنوان درمان سلامت روان شناخته میشود، یک رویکرد چندرشتهای است که باهدف مدیریت و بهبود بهزیستی افراد مبتلا به شرایط مختلف سلامت روانی انجام میشود. برنامه درمانی خاص بسته به نوع و شدت بیماری میتواند متفاوت باشد. در اینجا برخی از عناصر رایج درمان سلامت روان آورده شده است:
- رواندرمانی: رواندرمانی یا گفتاردرمانی شامل جلساتی با یک متخصص بهداشت روان آموزشدیده مانند روانشناس، مشاور یا روانپزشک است. اشکال مختلف رواندرمانی، از جمله درمان شناختی – رفتاری (CBT)، درمان دیالکتیکی – رفتاری (DBT) و درمان بینفردی، به افراد کمک میکند تا افکار، احساسات و رفتارهای خود را درک و مدیریت کنند.
- دارو: در برخی موارد، دارو ممکن است برای کاهش علائم مرتبط با شرایطی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال دوقطبی یا اسکیزوفرنی تجویز شود. روانپزشکان در مدیریت دارو تخصص دارند و میتوانند نسخهها را بر اساس نیازهای فردی تنظیم کنند.
- بستریشدن در بیمارستان: برای بحرانهای شدید یا حاد سلامت روان، بستریشدن در بیمارستان ممکن است برای اطمینان از ایمنی و ثبات فرد ضروری باشد. مراقبت بستری محیطی ساختاریافته و حمایتی را برای کسانی که در بحران هستند فراهم میکند.
- گروههای پشتیبانی: گروههای حمایتی به افراد فرصتی برای ارتباط با دیگرانی که چالشهای مشابهی دارند ارائه میدهند. این گروهها حس اجتماع، تفاهم و فرصت یادگیری از تجربیات مشترک را فراهم میکنند.
- سبک زندگی و خودمراقبتی: انتخابهای سبک زندگی سالم، از جمله ورزش، رژیم غذایی متعادل، خواب کافی و مدیریت استرس، میتواند به طور قابلتوجهی بر سلامت روان تأثیر بگذارد. شیوههای خودمراقبتی، مانند تکنیکهای ذهنآگاهی و آرامش، نیز میتوانند ارزشمند باشند.
- خدمات توانبخشی: در موارد بیماری روانی شدید، خدمات توانبخشی به افراد کمک میکند تا مهارتها و استقلال خود را بازیابند. این بهویژه برای شرایطی مانند اسکیزوفرنی مرتبط است.
- درمانهای جایگزین: برخی افراد از درمانهای مکمل مانند هنردرمانی، موسیقیدرمانی یا مراقبه ذهنآگاهی سود میبرند.
مؤثرترین رویکرد اغلب روشهای درمانی متعددی را که متناسب با نیازهای فرد است، ترکیب میکند. مراقبت مشترک شامل متخصصان سلامت روان، پزشکان مراقبتهای اولیه و شبکههای پشتیبانی ضروری است. هدف از درمان بهبود کیفیت زندگی فرد، مدیریت علائم و ارتقای بهبودی و تابآوری است. برای افرادی که چالشهای سلامت روانی را تجربه میکنند بسیار مهم است که به دنبال کمک باشند و به برنامههای درمانی پایبند باشند تا به بهترین نتایج دست یابند.
اصطلاحات در رویکردهای درمانی روان شناسی
روانشناسی از رویکردهای درمانی متنوعی برای رسیدگی به مسائل بهداشت روانی استفاده میکند. دستهبندیهای اصلی شامل درمانهای روان پویشی، درمانهای انسانگرایانه، درمانهای شناختی – رفتاری و درمانهای یکپارچه میشود. رویکردهای روان پویایی بر ضمیر ناخودآگاه و تأثیرات گذشته تمرکز دارند. سایر رویکردهای کمتر رایج عبارتند از درمان فمینیستی، درمان وجودی و درمانهای پستمدرن. درمان میتواند بهصورت انفرادی، با زوجین، با خانواده یا گروهی انجام شود. انتخاب رویکرد به نیازها و اهداف مشتری بستگی دارد.
انواع رویکردهای درمانی را در ادامه بررسی میکنیم:
درمانهای رفتاری متمرکز بر شناخت و رفتار:
- رفتاردرمانی (Behavioral therapy)
- درمان رفتاری دیالکتیکی (DBT)
- شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT)
- طرحواره درمانی (Schema Therapy)
- بازیدرمانی شناختی – رفتاری
- درمان متمرکز بر شفقت (CFT)
- درمانهای روانکاوی و روان پویشی
- روانکاوی (Psychoanalysis)
- روانکاوی یونگ
- رواندرمانی پویشی کوتاهمدت (ISTDP & DISTDP)
- درمان بینفردی (IPT)
- درمان بینفردی پویا
- درمان جونجیان (Jungian)
درمانهای انسانگرایانه
- درمان اگزیستانسیال یا درمان وجودی (Existential Psychotherapy)
- درمان متمرکز بر هیجان (EFT)
- گشتالت درمانی
- درمان مراجعمحور
- واقعیت درمانی (Reality Therapy)
- درمان راهحل محور
- روانشناسی فرافردی
هنردرمانی
- نمایش درمانی یا سایکودراما (Psychodrama):
- موسیقیدرمانی
- رقصدرمانی
رویکردهای درمانی مبتنی بر تعداد افراد حاضر در جلسه
- درمان فردی
- زوجدرمانی
- خانوادهدرمانی یا درمان سیستمیک
- گروه درمانی
- درمانهای رفتاری متمرکز بر شناخت و رفتار:
درمانهای رفتاری بر شناخت افراد تکیه میکند. انواع مختلفی از رفتارهای متمرکز بر شناخت و رفتار وجود دارد که مهمترین آنها را در اینجا بررسی میکنیم:
- درمان شناختی – رفتاری یا رفتاردرمانی شناخت (CBT) :
هدف درمان شناختی – رفتاری تغییر احساسات، رفتارها و الگوهای فکری ناکارآمد است. درمان شناختی- رفتاری CBT ترکیبی از تکنیکهای شناختی و رفتاری است. جنبه شناختی افکار خودکار منفی را شناسایی میکند و آنها را با جایگزینهای دقیقتر و مثبت جایگزین میکند. جنبه رفتاری از طریق قرارگرفتن در معرض، مدلسازی و پاداش، پاسخهای مشکلساز را با پاسخهای سالمتر جایگزین میکند. CBT هدفمحور، مشکل محور و کنشگرا است. درمانگران با انجام تکالیف درسی و آموزش مهارتها نقش آموزشی فعالی را ایفا میکنند. مطالعات نشان میدهد که CBT به طور مؤثر اختلالات خلقی مانند افسردگی و اضطراب را درمان میکند. همچنین به اختلالات شخصیت، اختلالات خوردن، اعتیاد، تروما، روانپریشی و مشکلات رابطه میپردازد. CBT مهارتهای مقابلهای را در طول درمان و در طول زندگی به مراجعان ارائه میدهد.
- درمان شناختی – تحلیلی (CAT):
درمان شناختی تحلیلی، شناخت درمانی را با درمان تحلیلی ادغام میکند. این تمرکز بر این است که چگونه تجربیات و روابط اولیه دوران کودکی به شیوههای تفکر، احساس و رفتار ما شکل میدهد. CAT از تکنیکهای شناختی، روانکاوی و رابطهای استفاده میکند. مراجعان الگوهای غیرمفید ارتباط با خود و دیگران را بررسی میکنند. درمانگر به مراجع کمک میکند تا مهارتهای بینفردی انطباقی بیشتری را از طریق فرمولبندی مجدد نامهها، نمودارها، ایفای نقش، وظایف تکالیف و کاوش در تجربیات گذشته توسعه دهد. CAT معمولاً از یک رویکرد ساختارمند و محدود با زمان با اهداف خاص پیروی میکند. هدف آن کمک به مراجعان برای تجدیدنظر در احساس خود، خود انعکاسی بیشتر و ایجاد روابط متقابل بیشتر است. CAT دارای نقاط قوت رواندرمانی و CBT است.
تفاوت بین CAT و CBT
درحالیکه درمان شناختی – تحلیلی و درمان شناختی – رفتاری همپوشانی دارند، تفاوتهای کلیدی بین این دو رویکرد وجود دارد:
- CAT بر تجربیات دوران کودکی تأکید دارد، CBT بر تفکر فعلی تمرکز دارد.
- CAT از مفاهیم روانکاوی مانند ناخودآگاه استفاده میکند، CBT بر تفکر آگاهانه تمرکز میکند.
- هدف CAT تغییر شخصیت است، CBT هدف آن کاهش علائم خاص است.
- CAT بر الگوهای بینفردی تمرکز دارد، CBT بر الگوهای درونفردی تمرکز دارد.
- CAT رابطه درمانی را بررسی میکند، رابطه CBT ثانویه است.
- CAT از حروف فرمولبندی مجدد استفاده میکند، CBT از سوابق فکری استفاده میکند.
- CAT تفسیریتر است، CBT آموزندهتر است.
به طور خلاصه، CAT موضع تفسیری روان پویشی بیشتری را باهدف تغییر شخصیت اتخاذ میکند درحالیکه CBT رویکرد آموزشی مستقیمتری را برای رسیدگی به مسائل علامتدار اتخاذ میکند. هر دو برای ترکیب تکنیکهای تغییر شناختی ارزش قائل هستند.
- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT):
هدف درمانپذیرش و تعهد افزایش انعطافپذیری روانشناختی و همسو کردن زندگی با ارزشهای شخصی است. مراجعان مهارتهای ذهنآگاهی و پذیرش را میآموزند تا به طور مؤثرتری با افکار و احساسات ناخواسته برخورد کنند. تمرکز بر تغییر رابطه آنها با تجربیات درونی است نه تلاش برای کنترل یا حذف آنها. ACT به مراجعان کمک میکند تا ارزشهای اصلی خود را روشن کنند و سپس اقدامات متعهدانهای را برای زندگیکردن آنها انجام دهند. ACT متمرکز بر آینده است و بر زندگی هدفمند بر کاهش علائم تأکید دارد. از استعارهها، داستانها، طنز و تمرینهای تجربی برای کمک به مراجعان برای پیگیری مسیرهای معنادار زندگی استفاده میکند. ACT ابزارهایی را برای ایجاد یک موجودیت غنی، حیاتی و کاهش رنج ارائه میدهد.
- رفتاردرمانی (Behavioral Therapy):
رفتاردرمانی از اصول یادگیری برای حذف رفتارهای مشکلساز استفاده میکند. مبتنی بر این باور است که رفتارهای ناسازگار از طریق شرطیسازی و تقویت آموخته میشوند و میتوان آنها را از طریق شرطیسازی متقابل جایگزین کرد. درمانگران از تکنیکهایی مانند حساسیتزدایی سیستماتیک، درمان بیزاری، مدلسازی، مدیریت احتمالی، مواجههدرمانی و شرطیسازی عامل استفاده میکنند. شرطیسازی کلاسیک به مراجع کمک میکند تا پاسخهای رفتاری انعکاسی جدیدی نسبت به محرکها ایجاد کند. شرطیسازی عامل، رفتار مطلوب را از طریق پاداشها تقویت میکند و رفتار ناخواسته را تنبیه میکند. رفتاردرمانی بهجای فرآیندهای درونی یا بینش، بهشدت بر رفتارهای قابلمشاهده و اندازهگیری تمرکز دارد. هدف آن جایگزینی عادات مخرب با عادات سازنده از طریق شرطیسازی است.
- درمان رفتاری دیالکتیکی (DBT):
رفتاردرمانی دیالکتیکی به مراجع کمک میکند تا مهارتهای مقابلهای را برای مدیریت اختلالات عاطفی و رفتارهای تکانشی ایجاد کند. DBT تکنیکهای استاندارد شناختی – رفتاری را با ذهنآگاهی، تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و مهارتهای اثربخشی بینفردی ترکیب میکند. هدف درمان ایجاد تعادل در تغییر و پذیرش است. DBT احساسات و تجربیات مراجعان را تأیید میکند و درعینحال آنها را به تغییر عادات خود ویرانگر سوق میدهد. کلاسهای آموزش مهارت روشهای مقابلهای عملی را ارائه میدهند که مراجعان میتوانند در زندگی روزمره از آنها استفاده کنند. DBT در ابتدا برای اختلال شخصیت مرزی ایجاد شد، اما اکنون اختلالات خلقی، افکار خودکشی، اعتیاد و سایر مسائل مربوط به بیثباتی را درمان میکند. تعادل دیالکتیکی پذیرش خود را در کنار تغییرات مثبت تسهیل میکند.
- شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT):
شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، شیوههای ذهنآگاهی را با تکنیکهای شناختی – رفتاری ترکیب میکند. جنبه ذهنآگاهی از لحظه حال بدون قضاوت را از طریق مدیتیشن، اسکن بدن و یوگا آموزش میدهد. این به مراجعان کمک میکند تا به طور عینی افکار خود را بدون کندوکاو بیش از حد مشاهده کنند. جنبه شناختی – رفتاری افکار خودکار منفی را با دیدگاههای واقعبینانهتر جایگزین میکند. MBCT برای جلوگیری از عود افسردگی ایجاد شد. مراجعان یاد میگیرند الگوهای فکری را که به مارپیچهای خلقی نزولی کمک میکنند، تشخیص دهند و از آنها جدا شوند. کارآزماییهای تصادفیسازی شده نشان میدهند که MBCT عود دورههای افسردگی اساسی را کاهش میدهد. این درمان همچنین برای اضطراب، استرس و سایر شرایطی که با نشخوار فکری تشدید میشوند، مؤثر است.
- طرحواره درمانی (Schema Therapy):
طرحواره درمانی تئوریهای شناختی، رفتاری، روان پویشی و دلبستگی را ترکیب میکند. این الگوهای مادامالعمر و خودشکوفایی به نام طرحوارههای ناسازگار اولیه را که در دوران کودکی شکلگرفتهاند، شناسایی میکند. این طرحوارهها نشاندهنده نیازهای عاطفی اصلی هستند که در دوران کودکی برآورده نشدهاند، مانند ارتباط، خودمختاری یا محدودیتهای واقعبینانه. طرحواره درمانی کمک میکند تا طرحوارهها به آگاهی آگاهانه برسند. مراجعان مهارتهای مقابلهای و روشهای سازگارتر ارتباط را از طریق تکنیکهای شناختی، تجربی و بینفردی میآموزند. طرحواره درمانی تجارب عاطفی اصلاحی را فراهم میکند. همچنین باهدف اصلاح طرحوارههای ریشهدار است که باعث میشود مراجعان در بزرگسالی گیر بیفتند و نتوانند نیازهای اصلی را برآورده کنند. روشهای انعطافپذیرتر و کاربردیتر تفکر، احساس و رفتار را تسهیل میکند.
- بازیدرمانی شناختی – رفتاری:
بازیدرمانی شناختی – رفتاری تکنیکهای شناختی – رفتاری را از طریق بازی به کار میگیرد. از بازیها، نقشهای تخیلی، هنر، عروسکها و سایر فعالیتهای بازی برای کمک به کودکان برای بیان احساسات، شناسایی افکار ناسازگار و یادگیری مهارتهای مقابله استفاده میکند. بازی یک راه مناسب رشدی برای بچهها برای برقراری ارتباط و به دست آوردن بینش فراهم میکند. درمانگر یک رابطه درمانی پرورشی ایجاد میکند و رفتارهای مثبت را مدل میکند. اهداف درمانی مربوط به مسائل رفتاری یا عاطفی خاصی است که کودک با آن دستوپنجه نرم میکند، مانند پرخاشگری، اضطراب، ضربه یا مشکلات اجتماعی. بازیدرمانی شناختی – رفتاری به کودکان این امکان را میدهد که با سرعت خود پیشرفت کنند و درعینحال روشهای سازنده تفکر، احساس و رفتار را بیاموزند.
- درمان متمرکز بر شفقت (CFT):
هدف درمان متمرکز بر شفقت، پرورش شفقت به خود برای افزایش رفاه و سلامت روان است. CFT که توسط پل گیلبرت ابداع شده است، آموزش روانی را در مورد سه سیستم تنظیم هیجان ارائه میدهد: تهدید/محافظت، انگیزه/هیجان، و خود تسکیندهنده. الگوهای عاطفی ناسازگار زمانی به وجود میآیند که سیستمهای تهدید یا محرک بر تواناییهای خود تسکیندهنده غلبه کنند. CFT به مراجعان کمک میکند تا از طریق ذهنآگاهی، تصویرسازی، نامهنویسی و تکنیکهای دیگر بادقت و نگرانی به خود نگاه کنند. طرز فکر دلسوزانه با شرم و انتقاد از خود مبارزه میکند. مراجعان یاد میگیرند که به شکستها و رنجها با گرمی و نه محکومیت پاسخ دهند. تحقیقات نشان میدهد که CFT افسردگی، اضطراب، انتقاد از خود، شرم و استرس را کاهش میدهد. شفقت برای خود و دیگران یک فرآیند کلیدی تغییر درمانی است.
- درمانهای روانکاوی و روان پویشی:
بهعنوان یک نظریه رواندرمانی، روانکاوی تلاش میکند تا منابع درونی مشکلات روانی فرد را کشف کند. برای این منظور خاطرات، رؤیاها، خیالات و احساسات بهصورت عمیق مورد بررسی قرار میگیرند. در طول فرآیند روانکاوی، نقاط حساسیت عاطفی فرد از طریق تداعیهای آزادانهای که مراجع ایجاد میکند، کشف میشود، پایههای انتقال زمانی گذاشته میشود که بیمار شروع به انتقال مشکلات خود از طریق واکنشهای خود به درمانگر کند و بهمرورزمان، مراجع آزاد خواهد شد تا به روشهای جدید واکنش نشان دهد. استحکام پیوند عاطفی ایجاد شده بین بیمار و درمانگر در طول این رهایی، جایگاه مهمی در اندیشه روانکاوانه مدرن دارد.
- روانکاوی (Psychoanalysis):
روانکاوی یک درمان روان پویشی است که توسط زیگموند فروید پیشگام است و ضمیر ناخودآگاه را بررسی میکند. فروید این نظریه را مطرح کرد که مشکلات روانی ناشی از انگیزهها، خاطرات و تکانههای ناخودآگاه فراتر از آگاهی هشیار است. هدف روانکاوی کشف مطالب سرکوب شده از طریق روشهایی مانند تداعی آزاد، تحلیل رویا و تفسیر انتقال است. مشتری هر چه به ذهنش میرسد را میگوید و تحلیلگر الگوها و مقاومتها را تفسیر میکند. روانکاوی بینش درگیریهای ناخودآگاه و انگیزههای مؤثر بر رفتار و احساسات را تسهیل میکند. روانکاوی سنتی شامل جلسات مکرر در دورههای طولانی است. نسخههای معاصر مانند درمان روان پویشی مختصر کوتاهمدت هستند. درمان روانکاوی درک عمیقتری از ریشههای پریشانی روانی را فراهم میکند.
- روانکاوی یونگ
روانکاوی یونگ در روانشناسی تحلیلی کارل یونگ ریشه دارد. مانند روانکاوی سنتی، فرآیندهای ناخودآگاه و رشد اولیه را بررسی میکند. اما تحلیل یونگ تفاوتهای اساسی با روانکاوی فرویدی دارد. بیشتر بر ناخودآگاه جمعی و کهنالگوها تمرکز دارد. تأکید بر ادغام نیروهای مخالف مانند ایگو و سایه وجود دارد. رؤیاها از طریق ارتباطات و ارتباطات مراجع در مقابل تفسیر توسط تحلیلگر برای معنی تقویت میشوند. هدف ادغام بیشتر عناصر خودآگاه و ناخودآگاه است.
- رواندرمانی پویشی کوتاهمدت (ISTDP & DISTDP):
رواندرمانی پویا کوتاهمدت تکنیکهای روانکاوی کلیدی را در یک درمان کوتاه و متمرکز فشرده میکند. روانکاوی سنتی اغلب سالها طول میکشد، درحالیکه مدلهای درمانی روان پویشی مختصر مانند ISTDP و DISTDP درمان را به ۱۰-۴۰ جلسه محدود میکنند. پویایی درمانی کوتاهمدت مفاهیم مرکزی فرویدی مانند ناخودآگاه، رؤیاها، انتقال، مقاومت و تعارض را حفظ میکند. بااینحال، درمانگر نقش فعالتری در کشف سریع اضطرابهای اصلی و دفاع در برابر تجربه هیجانی ایفا میکند. الگوهای ناسازگار بینفردی در رابطه درمانی شناسایی و تفسیر میشوند. پویایی درمانی کوتاهمدت با استفاده از تکنیکهای بیانی و تجربی به سرعت به ریشه علائم دسترسی پیدا میکند. این مداخله روان پویشی فشرده را در یک چارچوب زمانی کوتاه ارائه میدهد.
- درمان بینفردی (IPT):
درمان بینفردی مشکلات روانی را از دریچه بینفردی میبیند. این بررسی میکند که چگونه مسائل مربوط به نقشهای اجتماعی، رویدادهای زندگی، ارتباطات، مرزها و روابط بر خلقوخو و رفاه تأثیر میگذارد. IPT به مراجعان کمک میکند تا غم و اندوه را پردازش کنند، با تغییرات زندگی سازگار شوند، مهارتها را ایجاد کنند و ارتباطات اجتماعی را تقویت کنند. درمانگر نقش مشارکتی متمرکز بر روابط فعلی در مقابل بررسی گذشته را اتخاذ میکند. IPT از تجزیه و تحلیل ارتباطات، ایفای نقش، حل مسئله و شفافسازی برای بهبود نحوه ارتباط مراجعان استفاده میکند. هدف آن حل یک یا دو حوزه اصلی مشکل بینفردی در یک چارچوب کوتاهمدت، اینجا و اکنون است. تحقیقات نشان میدهد که IPT به طور مؤثر افسردگی و سایر اختلالات تشدید شده توسط انزوا و تعارضات رابطه را درمان میکند.
- درمان بینفردی پویا:
درمان بینفردی پویا، درمان بینفردی را با تکنیکهای روان پویایی ادغام میکند. DIT بررسی میکند که چگونه روابط گذشته و تجربیات رشدی الگوهای بینفردی مشتری را در زمان حال شکل میدهد. این سبکهای تعامل ناسازگار اغلب به مشکلات روانی و تعارضات رابطه کمک میکند. DIT از استراتژیهای روانکاوی مانند تفسیر انتقال، پرداختن به مقاومت و بحث در مورد روابط گذشته در چارچوب بینفردی استفاده میکند. هدف، بینشی در مورد چگونگی مسائل دلبستگی حل نشده و تعاملات اولیه با مراقبین است که باعث ایجاد رفتارهای بینفردی ناکارآمد میشود. هدف DIT اصلاح این پویاییهای مضر از طریق بهبود مهارتهای ارتباطی و آگاهی است. به مداخلات بینفردی عمق روان پویشی میبخشد.
- درمان جون جیان (Jungian):
این ناخودآگاه شخصی و جمعی را بررسی میکند و از مفاهیمی مانند کهنالگوها، فردیت و همزمان استفاده میکند. هدف درمانگران یونگی تسهیل کاملبودن از طریق ادغام اضداد مانند ایگو و سایه است. رؤیاها دریچههایی را به روان ارائه میدهند و از طریق تخیل فعال و تداعی تقویت میشوند. رابطه درمانی بر گفتگوی باز در مقابل تفسیر استبدادی تکیه دارد. تکنیکهای خاص شامل نقاشی، نوشتن، رویا دیدن، بازی با شن، و تفسیر افسانهها است. یونگ درمانی به دنبال کشف معنای نمادین عمیقتری در تجربه انسانی است. برای عناصر عرفانی روان که توسط روانشناسی مکانیکی نادیده گرفته شدهاند، ارزش قائل است. هدف همسویی بیشتر بین شخصیت آگاه و کل خود واقعی است.
- درمانهای انسانگرایانه
درمان انسانگرایانه بر رشد و پتانسیل انسان تمرکز دارد. در دهه ۱۹۶۰ بهعنوان جایگزینی برای روانکاوی و رفتارگرایی مطرح شد. هدف درمانگران انسان گرا این است که با ارتقای خودآگاهی، مسئولیت شخصی و خودشکوفایی، به افراد کمک کنند تا ظرفیت ذاتی خود را برای خوبی انجام دهند. رابطه درمانی حول توجه مثبت بی قیدوشرط، درک همدلانه و اصالت متمرکز است. درمانگر با درمانگر با گرمی و پذیرش ارتباط برقرار میکند. رویکردهای انسانی متداول شامل درمان مشتری محور، گشتالت درمانی و درمان وجودی است. تکنیکها شامل گفتگو، تأمل، تمرینات تجربی، بیان خلاق و معناسازی است. درمانهای انسانگرایانه به افراد قدرت میدهد تا رشد شخصی خود را هدایت کرده و انتخابهای معناداری داشته باشند. تأکید بر افکار و احساسات آگاهانه بیشتر از علل یا شرطیسازی گذشته است. هدف، گشودگی بیشتر به تجربه و زندگی کل نگر است.
انواع درمانهای انسانگرایانه عبارتند از:
- درمان اگزیستانسیال یا درمان وجودی (Existential Psychotherapy):
درمان اگزیستانسیال به بررسی چگونگی ایجاد معنا و هدف شخصی در زندگی توسط مراجع میپردازد. این رویکرد بر اساس فلسفه وجودی، پریشانی روانی را ناشی از نگرانیهای اصلی انسانمانند مرگ، آزادی، انزوا و پوچی میبیند. درمانگران اگزیستانسیال سؤالات بزرگ وجود انسان را با مراجع از طریق گفتگو بررسی میکنند. چه چیزی به زندگی هدف میدهد؟ چگونه با مرگومیر مقابله کنیم؟ مراجعان یاد میگیرند که شرایط انسانی تنهایی و مسئولیتپذیری را بپذیرند. درمان اگزیستانسیال، زندگی اصیل و همسو با ارزشهای فرد را با وجود سختیهای زندگی تشویق میکند. تکنیکها شامل روزنامهنگاری، خواندن متون فلسفی، ذهنآگاهی و بررسی روایتهای شخصی است. هدف، موضعی متقاعدتر و تأملبرانگیزتر نسبت به هستی است.
- درمان متمرکز بر هیجان (EFT):
درمان متمرکز بر هیجان، احساسات را در عملکرد انسان و تغییرات درمانی مهم میداند. EFT از چارچوبهای درمانی فردمحور و تجربی استفاده میکند. بااینحال، تأکید بیشتری بر تحول عاطفی از طریق یک درمانگر فعال و هدایتکننده فرآیند است. مراجعان برای تبدیل تجربیات عاطفی دردناک به منابع درونی با دسترسی به احساسات قبلی تلاش میکنند. درمانگران به شناسایی و اصلاح طرحهای هیجانی ناسازگار مانند غم و اندوه یا خشم کمک میکنند. تکنیکهای کلیدی شامل پاسخ همدلانه، تمرکز، افزایش یا تعمیق تجربه عاطفی، و بازسازی تعاملات بین طرحهای هیجانی است. هدف EFT گسترش دامنه عاطفی مراجعان و کاهش انسداد دفاعی احساسات اصلی است. احساسات بهعنوان کلید مشکلات مراجعان و همچنین رشد آنها در نظر گرفته میشود.
- گشتالت درمانی:
گشتالت درمانی بر آگاهی از تجربه فعلی و مسئولیت شخصی تأکید دارد. این بر آنچه در اینجا و اکنون اتفاق میافتد در مقابل بازگویی گذشته تمرکز میکند. گشتالت درمانی که توسط فریتز پرلز ابداع شده است، از طریق افزایش احساسات، حرکت و ارتباطات، مراجع را به سمت درک بیشتر خود راهنمایی میکند. راههای اجتناب از آگاهی مواجه میشوند. مراجعان یاد میگیرند که بهجای ایفای نقش، تمام خود را در آغوش بگیرند. رویکرد تجربی بر تماس با محیط و کنش بیش از گفتگو یا تحلیل تأکید دارد. تکنیکهایی مانند صندلی خالی، ایفای نقش و تمرینات آگاهی، تماس با خود را افزایش میدهند. هدف، یکپارچگی بیشتر بهجای تقسیم عناصر روانی به قطعات است.
- درمان مراجعمحور:
درمان مراجعمحور که توسط کارل راجرز توسعهیافته است، شامل ایجاد یک محیط تسهیلکننده برای خودشکوفایی مراجع است. درمانگران توجه مثبت بدون قیدوشرط، درک همدلانه و همخوانی را برای ایجاد تغییر ارائه میدهند. روانشناسی راجرز به ظرفیت ذاتی افراد برای رشد مولد در صورت داشتن رابطه مناسب پرورشی اعتماد دارد. درمانگر با مراقبت اصیل و بدون قضاوت با مراجعان ارتباط برقرار میکند. درمان مراجعمحور بر برچسبهای تشخیصی یا توصیه نویسی متکی نیست. درمانگر احساسات را منعکس میکند و محتوا را خلاصه میکند تا تجربه را برای مراجع روشن کند. این به افراد اجازه میدهد تا خود را بدون قیدوشرط بپذیرند. درمان مراجعمحور از طریق یک مشارکت درمانی مراقبتی و مشارکتی باعث رشد و تحقق میشود.
- واقعیت درمانی (Reality Therapy):
هدف واقعیت درمانی کمک به مراجعان برای رفع نیازهای انسانی و برآوردهشدن نیازها است. واقعیت درمانی که توسط ویلیام گلسر ساخته شده است از بحث در مورد گذشته و اصطلاحات رواندرمانی اجتناب میکند. تمرکز بر حل مسئله است که بر انتخابهای فعلی متمرکز است. مراجعان یاد میگیرند که رفتارها را به پیامدها مرتبط کنند و ارزیابی کنند که اقدامات آنها چقدر نیازهای اساسی انسان برای بقا، عشق، آزادی، سرگرمی و قدرت را برآورده میکند. درمانگران به مراجع کمک میکنند تا رفتارهای جایگزینی را طراحی کنند که با خواستهها و ارزشهای آنها همسو باشد. درمانگران واقعیت درمانی مسئولیت شخصی و انتخاب را برجسته میکنند. از طریق گوشدادن ماهرانه، درمانگران برنامهریزی عمل واقعبینانه را بر اساس واقعیت فعلی مراجع توانمند میسازند.
- درمان راهحل محور:
درمان متمرکز بر راهحل، هدفمند است و بر نقاط قوت تمرکز دارد. SFBT که توسط استیو شایزر توسعهیافته است، از پرداختن به مشکلات یا تشخیصهای گذشته اجتناب میکند. در عوض، مراجعان نتایج و استثنائات موردنظر را زمانی که مشکلاتی رخ نمیدهند شناسایی میکنند. درمانگران به ایجاد اهداف دستیافتنی و سؤالات معجزهآسایی کمک میکنند که موقعیتهای گیرکرده را مجدداً تنظیم میکند. مداخلات آنچه را که در حال حاضر کار میکند تقویت میکند. مهارتهای موجود مراجعان از طریق پرسشها، شبیهسازیهای آینده، و تکالیف وظایف برای ارتقای راهحلها افزایش مییابد. با ایجاد شایستگی مشتری، چالشها به احتمالات تبدیل میشوند. SFBT بهجای کمبودها، نقاط قوت را توسعه میدهد و حل مسئله را از طریق خوشبینی تقویت میکند
- روانشناسی فرافردی:
روانشناسی فراشخصی به جنبههای معنوی تجربه انسانی مانند حالات عرفانی، آگاهی کیهانی، تعالی نفس و احساسات متعالی میپردازد. تمرکز روانشناسی را فراتر از ایگوی فردی گسترش میدهد تا ابعاد وسیعتری از وجود را در بر گیرد. رویکردهای فراشخصی بر ذن، بودیسم، یوگا، شمنیسم و سنتهای خرد باطنی مبتنی است. برخی از تکنیکها عبارتند از مدیتیشن، تجسم تصاویر معنوی، سرود خواندن، و دسترسی به حالات غیرعادی هوشیاری. روانشناسی فراشخصی رشد انسان را بهعنوان آشکارشدن ظرفیتهای معنوی میبیند. رشد فراتر از خودشکوفایی به آگاهی غیرمحلی گسترش مییابد. با فراتر رفتن از شرطیشدنهای نفسانی، مراجع به آگاهی گستردهای دست مییابد و با زمین مقدس وجود همسو میشود.
- هنردرمانی:
هنردرمانی از بیان خلاق بهعنوان ابزاری برای پردازش احساسات، افزایش خودآگاهی و پرداختن به مسائل روانشناختی استفاده میکند. هنردرمانی بهجای تکیه بر ارتباطات کلامی تنها از فرآیند خلاق و رسانههای هنری برای کمک به مراجعان برای کشف افکار، احساسات و تجربیات استفاده میکند. موادی مانند رنگ، خاک رس، کلاژ، نشانگرها و موارد دیگر امکان بیان و بینش ملموس را فراهم میکنند. تحت راهنمایی یک درمانگر، مراجع به موضوعات و الگوهای موجود در هنر خود فکر میکند تا دیدگاهی در مورد زندگی درونی و احساسات ناخودآگاه خود به دست آورد. هنر پلی بین خودآگاه و ناخودآگاه ایجاد میکند. مطالعات نشان میدهند که هنردرمانی برای شرایط مختلف سلامت روان از جمله افسردگی، اضطراب، ضربه، اعتیاد و مسائل مربوط به روابط مفید است. کاوش خلاقانه غیرکلامی رشد و شفا را تسهیل میکند. متخصصان بالینی هنردرمانی را باتوجهبه نیازها و علایق هر مشتری انجام میدهند. قدرت درمانی بیان خلاق از محدودیتهای گفتاردرمانی بهتنهایی فراتر میرود.
- نمایش درمانی یا سایکودراما (Psychodrama):
سایکودرام داستانهای شخصی را با استفاده از تکنیکهای تئاتر برای به دست آوردن بینش و التیام به نمایش میگذارد. سایکودرام که توسط جی. ال. مورنو ساخته شده است، از ایفای نقش، نمایشنامه، آینهسازی و تغییر نقش برای کشف مسائل عاطفی یا آسیب استفاده میکند. اعضای گروه یا نقش افراد را در زندگی قهرمان داستان بازی میکنند یا جنبههایی از روان قهرمان را به خود میگیرند. شخصیت اصلی صحنههایی از گذشته یا سناریوهای تصوری آینده را بازسازی میکند درحالیکه درمانگر تجزیه و تحلیل میکند. کاتارسیس از طریق این تجربه مجدد دراماتیک رخ میدهد. سایکودرام همچنین تجارب اصلاحی را تسهیل میکند. با انجام موقعیتها به روشهای جدید، مراجعان پاسخهای سازندهتری را تمرین میکنند. رواندرمانی از طریق روشهای کنش هیجانی فراتر از صحبتکردن، امکان ادغام عمیقتر را فراهم میکند.
- موسیقیدرمانی:
موسیقیدرمانی از تعامل موسیقی برای پرداختن به مسائل فیزیکی، روانی، شناختی یا اجتماعی استفاده میکند. درمانگران با استفاده از ابزار، آواز، تجزیه و تحلیل اشعار، و گوشدادن به موسیقی تجارب را طراحی میکنند تا بر اساس نیازهای مراجع رشد کنند. برای مسائل روانشناختی، موسیقیدرمانی به کشف احساسات، افزایش عزتنفس، بهبود خلقوخو و توسعه مهارتهای مقابلهای کمک میکند. ساخت موسیقی فعال، ابراز وجود و تعامل خلاق را تقویت میکند. گوشدادن پذیرا باعث آرامش میشود یا خاطراتی را برای پردازش تروما ایجاد میکند. ماهیت غیرکلامی موسیقی راهی برای دورزدن دفاعها فراهم میکند. مراجعان همچنین از ظرفیت موسیقی برای تنظیم برانگیختگی و مدارهای پاداش موسیقیایی مغز بهره میبرند. موسیقیدرمانی یک وسیله خلاقانه برای درمان ارائه میدهد.
- رقصدرمانی:
رقصدرمانی از حرکت برای ارتقای سلامت عاطفی، جسمی و روانی استفاده میکند. فعالیتهای مبتنی بر بدن بیانی، رفاه را بهصورت غیرکلامی تقویت میکنند. هیچ مهارت رقصی لازم نیست. درمانگران مداخلاتی مانند حرکت آینهای، اشکال نمادین، ایفای نقش یا رقص بداههپردازانه را با اهداف درمانی مراجعان تنظیم میکنند. رقص/حرکتدرمانی به چالشهایی مانند تروما، اعتیاد، سوءاستفاده، افسردگی، اضطراب، غم و اندوه و غیره میپردازد. حرکت منعکسکننده حالات عاطفی درونی است و درعینحال تجربیات حسی را تحریک میکند. فرآیند خلاق، خودآگاهی و بیان خود را افزایش میدهد. مراجعان همچنین از تأثیرات اجتماعی، رشدی و فیزیولوژیکی رقص سود میبرند. رقصدرمانی ابعاد عاطفی، شناختی، اجتماعی و فیزیکی را برای الهام بخشیدن به شادی و شفا ادغام میکند.
- رویکردهای درمانی مبتنی بر تعداد افراد حاضر در جلسه
رویکردهای درمان روانشناختی بر اساس تعداد افراد درگیر در جلسات متفاوت است. چهار قالب اصلی عبارتند از درمان فردی، زوجدرمانی، خانوادهدرمانی و گروهدرمانی. درمان فردی شامل جلسات خصوصی انفرادی بین درمانگر و مراجع است. این امکان توجه شخصی به مسائل منحصربهفرد مشتری را فراهم میکند. مشاوره جنسی و زناشویی مشکلات روابط بین شرکای عاشقانه را درمان میکند. مهارتهای ارتباط، صمیمیت و حل تعارض را آموزش میدهد. خانوادهدرمانی به شناسایی و اصلاح پویایی ناکارآمد خانواده کمک میکند. همه اعضا برای بهبود عملکرد خانه شرکت میکنند. گروهدرمانی، مراجعانی را که با مسائل مشابه دستوپنجه نرم میکنند، به هم متصل میکند. اعضا پشتیبانی و بازخورد متقابل ارائه میکنند. قالبهای چندنفره مانند زوجها، خانواده و گروهدرمانی به مراجع کمک میکند تا تعامل مؤثرتری با دیگران داشته باشد. نوع درمان بستگی به نیازهای مشتری و مسائل مربوط به رابطه دارد. هر فرمت مزایای خاص خود را دارد.
- درمان فردی:
درمان انفرادی شامل جلسات مشاوره فردی است که متناسب با موقعیت و اهداف منحصربهفرد مراجع است. بر خلاف گروهدرمانی، توجه شخصی درمانگر را تسهیل میکند. رابطه مددجو و درمانگر بسیار مهم است. درمانگر مسائلی مانند اختلالات خلقی، ضربه، فقدان، تغییرات زندگی، هویت یا الگوهای رابطهای را که به اختلال عملکرد کمک میکنند، ارزیابی میکند. برنامههای درمانی که به طور مشترک توسعه داده شدهاند، مناطق رشد خاصی را برای آن مشتری خاص هدف قرار میدهند. تنظیمات خصوصی امکان کاوش در خود و به اشتراک گذاشتن نگرانیهای حساس را بدون قضاوت فراهم میکند. رویکرد سفارشی درمانی فردی به بهترین وجه نیازهای نامناسب برای مداخلات استاندارد را برآورده میکند. سبکها و سرعتهای مختلف یادگیری را در خود جای میدهد.
- زوجدرمانی:
زوجدرمانی به تقویت روابط عاشقانه صمیمی بین شرکا کمک میکند. ارتباط ناکارآمد، مشاجره، قطع ارتباط عاطفی، خیانت، مشکلات جنسی، اختلافات والدین، بحرانهای میانسالی، یا نارضایتی عمومی از رابطه را بررسی میکند. این زوج مهارتهای حل تعارض، شیوههای صمیمیت، راهبردهای ارتباطی و رفتارهای پیوند عاطفی را میآموزند. نیازها شناسایی میشوند تا شرکا احساس شادی بیشتری کنند و درک شوند. اهداف بر حفظ درک متقابل، همدلی و دوستی تأکید دارند. درمانگر بحثها را میانجیگری میکند و رنجش را خنثی میکند. مدتزمان درمان بستگی بهشدت مشکلات دارد. برای برخی، تنها چند جلسه تعهد را افزایش میدهد. برخی دیگر به ماهها یا سالها کار نیاز دارند. زوجدرمانی در نهایت باهدف همسو کردن پیوند پایدار شرکا با نیازهای در حال تکامل آنها است.
- خانوادهدرمانی یا درمان سیستمیک:
خانوادهدرمانی الگوهای ناکارآمد روابط خانوادگی را شناسایی و درمان میکند. والدین، فرزندان، خواهران و برادران و/یا اعضای خانواده گسترده با هم در جلسات شرکت میکنند. درمانگر مشاهده میکند که خانواده چگونه ارتباط برقرار میکند، تصمیم میگیرد، بحث میکند، مراقبت نشان میدهد، نقشها را مذاکره میکند، و جدایی در مقابل نزدیکی را متعادل میکند. تعاملات ناسازگار از طریق آموزش حل تعارض، مهارتهای فرزندپروری، مرزهای سالمتر، آموزش قاطعیت و رویکردهای سازمان خانواده اصلاح میشوند. خانوادهدرمانی با تعدیل اتحادهای غیرسازنده، ائتلافها، قربانیکردن و پویایی قدرت، عملکرد را بهبود میبخشد. این یک محیط امن برای رسیدگی به مسائل عاطفی پیچیده فراهم میکند. رابطه سالمتر، یک سیستم خانواده باز و انعطافپذیر را تقویت میکند.
- گروهدرمانی:
گروهدرمانی افراد متعددی را که با چالشهای زندگی مشابه روبرو هستند در یک محیط درمانی جمعآوری میکند. گروههایی که توسط یک حرفهای رهبری میشوند، معمولاً شامل ۳ تا ۱۵ عضو هستند. شرکت کنندگان در حین به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی، حمایت متقابل میکنند و دریافت میکنند. درمانگر بحثهایی را برای بررسی مسائل شناختی، عاطفی و رفتاری تسهیل میکند. اعضا از دیدگاهها و بازخوردهای گوناگون بهره میبرند. کاتارسیس از طریق خودافشایی رخ میدهد. مشاهده پیشرفت دیگران باعث امید میشود. توسعه مهارتهای اجتماعی و احساس انزوای متقابل درک شده در جامعه. گروهها روی موضوعاتی مانند اعتیاد، غم و اندوه، تروما، اضطراب، افسردگی، یا انتقال زندگی تمرکز میکنند. تجربه مشترک باعث ایجاد اعتماد و یادگیری بینفردی میشود. گروهها امکان بهبود ارتباطات انسانی را فراهم میکنند.
اصطلاحات و معرفی آزمونهای روان شناختی
شخصیت یک ساختار پیچیده است که شامل عناصر بسیاری است که از کودکی فرد ایجاد میشود. بسیاری از عوامل ژنتیکی، محیطی و اجتماعی با هم در رشد شخصیت مؤثرند و تنها به دلیل یک عامل رخ نمیدهد. به همین دلیل، آزمونهای شخصیتی که برای اندازهگیری شخصیت ایجاد شدهاند، باید قادر به تجزیه و تحلیل دقیق این ساختار غنی و پیچیده باشند. هدف از کاربرد تستها شناسایی شخصیت است.
- تست هوش و استعداد
برای سنجش سطح هوش یا ضریب هوش از آزمون هوش استفاده میشود. روش کاربرد، زمان کاربرد و ویژگیهای جمعیتی که آزمایشها برای آنها اعمال خواهد شد ممکن است متفاوت باشد. از طریق این آزمونها میتوان سطح هوش، برتری یا کمبود در صورت جسمی و زمینه هوشی فرد را مشخص کرد.
برخلاف تصور رایج، تستهای هوش فقط ظرفیت هوش را اندازهگیری نمیکنند. این اطلاعات در مورد بسیاری از شرایط مانند ناتوانیهای یادگیری، بیشفعالی و کمبود توجه به ما میدهد. این اطلاعات در ارزیابی رشد تحصیلی، اجتماعی و فردی افراد بسیار مهم است.
در ادامه انواع تست هوش و استعداد را بررسی میکنیم:
- تست هوش IQ ریون بزرگسالان (RPMT)
تست هوش ریون برای بزرگسالان (RPMT): این تست هوش غیرکلامی از پازلهای تصویری انتزاعی برای سنجش توانایی شناختی عمومی استفاده میکند. سوگیری فرهنگی را به حداقل میرساند.
- تست هوش IQ کتل فرم A
این ارزیابی از اشکال و الگوهای انتزاعی برای ارزیابی تواناییهای فکری غیرکلامی با حداقل تأثیر فرهنگی استفاده میکند. بااینحال، پیوندهای نامشخصی با پیشبینی دستاورد واقعی دارد.
- تست هوش تصویری IQ کتل فرم B
این آزمون استدلال غیرکلامی را با استفاده از نمودارها و تصاویر ارزیابی میکند. هدف آن کاهش تعصب فرهنگی است، اما مهارتهای کلامی مرتبط با بیشتر خواستههای شناختی دنیای واقعی را ارزیابی نمیکند.
- تست هوش چندگانه گاردنر – مککنزی (MII)
تست هوش چندگانه گاردنر – مکنزی استعدادها را در ۸ حوزه بر اساس نظریه گاردنر اندازهگیری میکند. بااینحال، شواهد محدودی وجود دارد که نمرات آزمون را به اعتبار پیشبینی در مورد پیشرفت مرتبط میکند.
- تست هوش هیجانی شات (EQ)
آزمون هوش هیجانی دانشگاه سوئینبرن مهارتهای مدیریت هیجان را در زمینههایی مانند تشخیص احساسات، همدلی و تنظیم خلقوخوی شناسایی میکند. بااینحال، اندازهگیری ظرفیتهای عاطفی ذهنی دارای چالشهایی است.
- تست هوش هیجانی بار – آن (EQ)
این تست هوش هیجانی – اجتماعی شامل مدیریت استرس، سازگاری و تواناییهای درونفردی را ارزیابی میکند.
- تست هوش غیرکلامی بوناردل (BNIT)
تست هوش غیرکلامی Bonnardel هوش را با استفاده از اشکال و طرحها برای کاهش تأثیرات فرهنگی و زبانی ارزیابی میکند.
- تست هوش IQ ریون کودکان (RCPM)
تست ماتریسهای پیشرونده رنگی ریون غیرکلامی که به طور گسترده مورداستفاده قرار میگیرد، تواناییهای استدلال کودکان را با استفاده از تکالیف تکمیل الگوی بصری اندازهگیری میکند. نتایج نیاز به تفسیر محتاطانه دارد.
- تست هوش IQ کتل کودکان فرم A
تست هوش کتل برای کودکان – فرم A تواناییهای شناختی کودکان را از طریق واژگان، درک مطلب و سؤالات منطقی ارزیابی میکند. بااینحال، مناقشات گستردهای در مورد تست IQ جوانان وجود دارد.
- تست هوش IQ کتل کودکان فرم B
تست هوش کتل برای کودکان – فرم B از پازلهای بصری برای ارزیابی استدلال غیرکلامی کودکان و درعینحال بهحداقلرساندن نیازهای زبانی استفاده میکند.
- تست هوش هیجانی تصویری کودکان (EQ-CEIT-R)
تست هوش هیجانی بصری برای کودکان از تصاویر حالات چهره و سناریوها برای ارزیابی تواناییهای تشخیص عاطفی کودکان استفاده میکند. بااینحال، نظریههای هوش هیجانی بحثبرانگیز هستند.
- تست استروپ معنایی – سرعت توجه (SST)
تست استروپ معنایی توجه، سرعت پردازش و انعطافپذیری شناختی را با نامگذاری رنگ جوهر کلمات با معانی نامتجانس اندازهگیری میکند. اما در ارزیابی عملکرد دنیای واقعی محدودیتهایی دارد.
- تست تجسم فضایی مینه سوتا (SVT)
این آزمون استعداد تخصصی، ظرفیتهای تجسم سهبعدی مفید برای رشتههای مهندسی و فنی را ارزیابی میکند.
- تست دستهبندی کارتهای ویسکانسین (WCST)
تست مرتبسازی کارت ویسکانسین: این ابزار عصب روانشناختی انعطافپذیری شناختی و عملکرد اجرایی را از طریق وظایف مرتبسازی کارت اندازهگیری میکند. اما عملکرد بهشدت به سن، سطح تحصیلات و فرهنگ بستگی دارد.
- تست قدرت تخیل (PIQ)
هدف این آزمون فرافکنی آشکارسازی شخصیت از طریق تفسیر تصاویر مبهم است. اما تکنیکهای فرافکنی فاقد شواهد اعتبار هستند و بر فرضیات ذهنی تکیه میکنند.
- تست شخصیت
تست شخصیت آزمونی است که برای آشکارسازی ساختار شخصیت و ویژگیهای متمایز فرد انجام میشود. تست شخصیت بهعنوان پرسشنامه شخصیت نیز شناخته میشود. این تست در بسیاری از زمینهها، از انتخاب شغل و زندگی خانوادگی گرفته تا استخدام و ازدواج، استفاده میشود.
در ادامه مهمترین تستهای شخصیت را بررسی میکنیم:
- تست شخصیتشناسی MBTI
تست MBTI که به شاخص تیپ مایرز – بریگز مشهور است شخصیت را در ۴ دوگانگی طبقهبندی میکند: برونگرایی – درونگرایی، حسکردن – شهود، تفکر – احساس، قضاوت – ادراک. اما این آزمون فاقد شواهد روانسنجی دقیق است.
- تست شخصیتشناسی DISK
این تست بر اساس یک پرسشنامه کوتاه، شخصیت را بهعنوان غالب، تأثیرگذار، ثابت یا وظیفهشناس طبقهبندی میکند. بااینحال، قالبهای انتخاب اجباری و تیپهای شخصیتی سفتوسخت، تفاوتهای ظریف را نادیده میگیرند.
- تست شخصیتشناسی نئو (NEO PI-R)
این پرسشنامه شخصیت را بر اساس مدل پنج عاملی روانرنجورخویی، برونگرایی، گشودگی، مطیع و وظیفهشناسی میسنجد و همهٔ مدلهای شخصیتهای پیچیده را ساده میکنند.
- تست شخصیتشناسی MMPI فرم ۳۷۰ سوالی
این تست تجربی توسعهیافته الگوهای شخصیتی و خطرات آسیبشناسی روانی را بر اساس پاسخهای درست/کاذب شناسایی میکند. در کنار آن آموزش گسترده برای تفسیر بالینی مناسب باتوجهبه پیچیدگی حیاتی است.
- تست شخصیتشناسی نئو (NEO FFI) فرم کوتاه
تست شخصیت NEO-FFI کوتاه به طور مؤثر ابعاد مدل پنج عاملی را اندازهگیری میکند.
- تست شخصیتشناسی MMPI فرم بلند (۵۶۷ سوالی)
آزمون MMPI-2 فرم بلند فرم کامل با ۵۶۷ مورد حداکثر جزئیات را در مورد عملکرد روانی ارائه میدهد. اما آموزش بالینی تخصصی باتوجهبه انبوهی از دادههای ظریف که نیاز به تفسیر ظریف دارند، ضروری است.
- تست شخصیت ۱۶ عاملی کتل (16PF)
این تست از ۱۸۵ سوال برای اندازهگیری ۱۶ عامل اصلی شخصیت استفاده میکند. بااینحال، مدلهای شخصیتی معاصر استدلال میکنند که این تستها فاقد ابزار پیشبینی کافی هستند.
- تست شخصیت کارآفرین (EPT)
هدف این تست شناسایی نقاط قوت برای کارآفرینی بر اساس ویژگیهای شخصیتی است.
- تست شخصیتشناسی MBTI کودکان (MMTIC)
این شاخص MBTI را برای ارزیابی شخصیت در جوانان تطبیق میدهد. اما بهکاربردن تیپهای شخصیتی برای کودکان به دلیل ملاحظات رشدی در بین کارشناسان بسیار بحثبرانگیز است.
- تست بالینی و تشخیصی
تستهای روانشناختی نقش مهمی در غربالگری سلامت روان، تشخیص و برنامهریزی درمان دارند. مقیاسهای علائم خودگزارشی، تستهای فرافکنی، و معاینات عصب روانشناختی به پزشکان کمک میکنند تا الگوهای فکری، مبارزات عاطفی، رفتارها، ویژگیهای شخصیتی، نقصهای شناختی و عوامل خطر را به طور سیستماتیک ارزیابی کنند.
در ادامه به بررسی مهمترین تستهای بالینی و تشخیصی میپردازیم:
- تست افسردگی بک (BDI-ll)
این پرسشنامه شدت علائم افسردگی را بررسی میکند. بااینحال، پزشکان هشدار میدهند که تأیید موارد در مقیاس کوتاه بهاندازه کافی تصویر بالینی لازم برای تشخیص و درمان مسئولانه پیچیدگیهای افسردگی را نشان نمیدهد.
- تست اختلالات روانی SCL-90
این ابزار غربالگری پریشانی را در علائم متعدد روانپزشکی کمیت میکند. نمرات بالا در این تست نشاندهنده پریشانی عمومی بهجای تشخیص قطعی بیماری روانی خاص باتوجهبه همپوشانی علائم در شرایط مختلف است.
- تست طرحوارههای ناسازگار یانگ (YEMSQ)
این ابزار الگوهای شناختی غیرمفید را در مراجعان رواندرمانی شناسایی میکند. نمرات بهتنهایی زمینه کیفی محدودی را در مورد منشأ طرحواره یا نقاط قوت مشتریان فراهم میکند. بحث مشترک درباره بازخورد شخصی شده برای درک دیدگاههای مشتری و تفسیر مسئولانه نتایج بهجای برچسبگذاری دقیق الگوهای فکری بر اساس دادههای YEMSQ موردنیاز است.
- تست وسواس فکری مادزلی (MOCI)
این مقیاس علائم وسواس فکری – اجباری را غربالگری میکند. نمرات بالا در این تست نشاندهنده پریشانی است؛ اما لزوماً تشخیص OCD را باتوجهبه شباهت با رفتار طبیعی تأیید نمیکند.
- تست اضطراب کتل (CAQ)
هدف این پرسشنامه کمیکردن سطوح اضطراب است. اضطراب بسیار ذهنی و وابسته به زمینه است.
- تست افکار خودکشی بک (BSSI)
این ابزار خود گزارشدهی خطر خودکشی را بررسی میکند. BSSI نیاز به مداخله فوری را نشان میدهد، اما نیاز به بحث مشترک و ارزیابی ریسک چندوجهی دارد.
- تست افسردگی کودکان و نوجوانان ماریاکواس (CDI)
این مقیاس علائم افسردگی را در جوانان اندازهگیری میکند. استفاده مسئولانه مستلزم ادغام نتایج CDI با مصاحبه، مشاهده، و ورودیهای جانبی برای ارزیابی جامع افسردگی جوانان بهجای تأکید بیش از حد بر نمرات آزمون است.
- تست اضطراب اجتماعی (SAIN)
این مقیاس خودگزارشی، اضطراب اجتماعی را کمیت میکند. استفاده مسئولانه مستلزم بحث در مورد نتایج SAIN بهعنوان بخشی از یک فرآیند ارزیابی بالینی متفکرانه است نه بهصورت مجزا.
- تست دستهبندی کارتهای ویسکانسین (WCST)
این آزمون عصب روانشناختی استدلال انتزاعی و انعطافپذیری شناختی را ارزیابی میکند. بااینحال، نمرات پایین بهتنهایی ناهنجاریهای مغزی را باتوجهبه عوامل موقعیتی مؤثر بر عملکرد تشخیص نمیدهد.
- تست سلامت روان (GHQ)
این ابزار غربالگری ناراحتی عمومی روانپزشکی را نشان میدهد. بااینحال، سطوح پریشانی بالا تشخیصهای خاص را باتوجهبه همپوشانی علائم در شرایط تأیید نمیکند. استفاده مسئولانه مستلزم بحث در مورد نتایج برای اطلاع از ارزیابی جامع بهجای فرضیات تشخیصی زودرس بر اساس نمرات GHQ است.
- تست اضطراب مرگ (FOD)
هدف این تست تعیین کمیت ترس از مرگ است. بااینحال، نمرات زمینه محدودی را در مورد عوامل پیچیده شخصی، مذهبی، فرهنگی و رشدی مؤثر بر اضطراب مرگ ارائه میدهند.
- تست روابط اجتماعی
تستهای روابط اجتماعی برای ارزیابی جنبههای مختلف عملکرد اجتماعی، روابط، و ویژگیهای شخصیتی مؤثر بر پویایی بینفردی افراد وجود دارد. برای مثال، آزمونهای تنهایی، خجالتی بودن و جامعهپذیری باهدف تعیین کمیت نیازها و سبکهای اجتماعی انجام میشود.
تستهای روابط اجتماعی معیارهای اعتماد، دلبستگی و مشکلات بینفردی و عوامل خطر در رابطه را بررسی میکند. درحالیکه چنین ابزارهایی میتوانند بینشهای مفیدی ارائه دهند، روابط اجتماعی تا حد زیادی به تأثیرات موقعیتی بستگی دارد. نمرات آزمون مختصر بهتنهایی دیدگاه محدودی را در مورد ساختارهای پیچیده روانشناختی ارائه میدهد. ابزارهای روابط اجتماعی بهعنوان آغازگر بحث برای تعمیق درک در مقابل قضاوتهای قطعی به بهترین وجه عمل میکنند. استفاده مسئولانه مستلزم درنظرگرفتن کل فرد است نه برچسبزدن محدود بر اساس امتیازات. با مدیریت و تفسیر متفکرانه، آزمونهای روابط اجتماعی میتوانند خودآگاهی را برای تقویت پیوندها افزایش دهند. اما روابط انسانی در نهایت فراتر از آن چیزی است که هر ابزار روانشناختی میتواند به طور عینی اندازهگیری کند.
- تست احساس تنهایی (SLFS)
هدف این تست کوتاه، کمی انزوای اجتماعی ادراک شده و نیازهای صمیمیت ارضا نشده است. بااینحال، تنهایی ذهنی و وابسته به زمینه است. صرفاً طبقهبندی فردی بهعنوان تنها بر اساس امتیازات محدود، تفاوتهای ظریف اجتماعی در دنیای واقعی را نادیده میگیرد. مقیاس UCLA ممکن است بازتاب خود را افزایش دهد، اما نیاز به تفسیر بر اساس زمینه اجتماعی بزرگتر دارد.
- تست اضطراب اجتماعی (SAIN)
این تست ترس از موقعیتها و تعاملات اجتماعی را ارزیابی میکند. بااینحال، “تشخیص” اضطراب اجتماعی عمدتاً بر اساس نمرات آزمون خود گزارش شده باتوجهبه همپوشانی با کمرویی طبیعی و تغییرات موقعیتی غیرعاقلانه است. SAIN در مقابل ارزیابی قطعی حالات عاطفی درونی به بهترین وجه بهعنوان سکوی بحث و گفتگو عمل میکند.
- تست ترسهای قبل از ازدواج (PFS)
این نظرسنجی نگرانیهای مربوط به رابطه را که باید قبل از ازدواج برطرف شود، برجسته میکند. بااینحال، تأیید ترسها در یک آزمون بهاندازه کافی پویایی روابط پیچیده یا تواناییهای مقابلهای فرد را نشان نمیدهد. نتایج PFS بهجای فرضیات مبتنی بر نمرات محدود مینزدایی، بحث را تضمین میکند.
- تست سبک زندگی
تستهای سبک زندگی برای ارزیابی جنبههای مختلف سبک زندگی، مانند رضایت از زندگی، ارزشها، فعالیتهای فراغت، باورهای معنوی و عادات روزانه وجود دارد. برای مثال، فهرست ارزشهای زندگی اولویتها و معنا را برای هدایت انتخابهای شخصی یا شغلی روشن میکند. ابزارهای سلامت معنوی کیفیتهایی مانند هدف، هیبت، ارتباط را اندازهگیری میکنند. نتایج آزمون سبک زندگی نیاز به تفسیر ظریف در یک زمینه کلنگر دارد. آنها بهعنوان آغازگر بحث در مقابل قضاوتهای قطعی در مورد ویژگیهای ذهنی مانند شادی، امید یا معنای زندگی به بهترین وجه عمل میکنند. با استفاده متفکرانه و اخلاقی، ارزیابیهای سبک زندگی میتوانند چشماندازی برای غنیسازی درک خود فراهم کنند، اما نباید بینشهای فردی را تحتالشعاع قرار دهند. در ادامه مهمترین ستهای سبک زندگی را بررسی میکنیم:
- تست امید میلر (MHS)
این تست امید را بهعنوان ادراک فرد از توانایی برای دستیابی به اهداف و انگیزه تلاش تعریف میکند. بااینحال، امید پیچیده و ذهنی است. کارشناسان استدلال میکنند که امید به نمرات آزمون ساده، تأثیرات متنی را نادیده میگیرد. MHS ممکن است ارزشی برای تحقیق داشته باشد، اما نیاز به تفسیر محتاطانه در تنظیمات کاربردی دارد
- تست بهزیستی روانی ریف (PWB)
این فهرست بهزیستی را در ابعاد هدف، رشد، استقلال، تسلط، روابط و پذیرش خودارزیابی میکند. بااینحال، رفاه بهشدت به شرایط زندگی بستگی دارد. طبقهبندی برخی از آنها بهعنوان بالا یا پایین بر اساس نمرات آزمون ذهنی محدود، مفروضات نادرستی را به خطر میاندازد. در تفسیر نتایج PWB احتیاط لازم است.
- تست اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT)
این تست استفاده بیش از حد از اینترنت را در مناطقی مانند وسواس، نادیدهگرفتن دیگران و عدم کنترل نشان میدهد. بااینحال، «اعتیاد» به فناوری باتوجهبه نقش عوامل موقعیتی بحثبرانگیز است. نتایج IAT بهجای برچسبزدن افراد بهعنوان معتاد به اینترنت بر اساس امتیازات محدود، بحث را تضمین میکند.
- تست شادکامی آکسفورد (OHI)
هدف این پرسشنامه سنجش شادکامی بر اساس نظریه روانشناختی است. بااینحال، شادی بسیار ذهنی است. کاهش رضایت از زندگی پیچیده به یک امتیاز ساده، دقت و فرضیات نادرست را به خطر میاندازد. OHI ممکن است خود انعکاس مفیدی را ارائه دهد، اما بهجای قضاوت قطعی در مورد حالات داخلی زودگذر، نیاز به جزئیات دارد.
- تست فرافکن
هدف ارزیابیهای فرافکنانه آشکارکردن انگیزههای ناخودآگاه، درگیریها و شخصیت است. استفاده مسئولانه مستلزم تصدیق مفروضات اثبات نشده زیربنای تفاسیر آزمون طرحریزی است.
- تست شغلی و سازمانی
مجموعه وسیعی از ابزارهای روانشناختی برای ارزیابی ویژگیهای شخصیتی مرتبط با شغل، مهارتها، رفتارها و نگرشها وجود دارد. آزمایشهای قبل از استخدام مانند نمایه کالیپر باهدف بهینهسازی تصمیمات استخدام و کاریابی انجام میشود.
بهعنوانمثال، آزمونهای توانایی شناختی، عملکرد شغلی را پیشبینی میکنند، درحالیکه آزمونهای یکپارچگی قابلیت اطمینان را ارزیابی میکنند. موجودیهای علاقه و ارزش، نامزدها را بافرهنگ سازمان و خواستههای نقش مطابقت میدهد.
در همین حال، آزمایشهای برای کارکنان فعلی از مربیگری، آموزش و توسعهسازمانی پشتیبانی میکند. ارزیابیهایی مانند پرسشنامه شخصیت هوگان، توسعه رهبری و ترکیب تیم را هدایت میکند. نظرسنجیهای رضایت شغلی مسائل روحی را که نیاز به بهبود دارند مشخص میکند.
ارزیابی هوش هیجانی زمینههای رشد را برای مدیران برجسته میکند. بااینحال، استفاده اخلاقی از آزمون استخدامی مستلزم اطمینان از ابزارهای منصفانه و بیطرفانه مرتبط با نقشهای خاص است. حفاظت از یکپارچگی تست و حفاظت از نتایج محرمانه بسیار مهم است. در نهایت، ارزیابیهای سازمانی بینشهای مفیدی را ارائه میدهند، اما مستلزم استقرار محتاطانه و مسئولانه با تمرکز بر توانمندسازی کارکنان بهجای قضاوت صرف است. انواع تستهای شغلی و سازمانی را در ادامه بررسی میکنیم:
- تست شخصیتشناسی MBTI
تست شخصیت MBTI افراد را به یکی از ۱۶ تیپ شخصیتی بر اساس ترجیحات در ۴ دوگانگی طبقهبندی میکند: برونگرایی/درونگرایی، حسکردن/شهود، تفکر/احساس، و قضاوت/درک. هدف MBTI افزایش خودآگاهی و بهبود کار تیمی است. MBTI همچنان برای آموزش و توسعه محبوب است، اما بهجای اتکای بیش از حد به شاخصهای نوع، نیاز به تفسیر محتاطانه دارد.
- تست شخصیتشناسی DISK
ارزیابی DISC افراد را به یکی از چهار سبک شخصیتی بر اساس ترجیحات برای تسلط، نفوذ، ثبات یا وظیفهشناسی دستهبندی میکند. پروفایلهای DISC اغلب برای مشاوره شغلی، توسعه رهبری و درک رفتارهای محل کار استفاده میشود. DISC ممکن است بهعنوان آغازگر بحث برای درک سبکهای کاری مختلف بهجای برچسبگذاری دقیق افراد بر اساس نتایج موقعیتی محدود، به بهترین وجه عمل کند. استفاده نیاز به پذیرش محدودیت دارد.
- تست هوش چندگانه گاردنر – مککنزی (MII)
بر اساس نظریه هوش چندگانه هاوارد گاردنر، این ابزار استعدادها را در هشت حوزه ارزیابی میکند: تواناییهای کلامی – زبانی، ریاضی – منطقی، دیداری – فضایی، موسیقایی، بدنی – حرکتی، بینفردی، درونفردی و تواناییهای طبیعتگرایانه. هدف آزمون MI ارائه تصویر وسیعتری از نقاط قوت فراتر از تستهای استاندارد IQ است.
- تست تعهد سازمانی آلن و مایر (OCQ)
این ارزیابی وفاداری کارکنان را با استفاده از سه خرده مقیاس – تعهد عاطفی، مستمر و هنجاری اندازهگیری میکند. OCQ بینشهایی را در مورد روحیه، ریسک جابهجایی و مسائل احتمالی عدم مشارکت در یک محل کار ارائه میدهد.
- تست رضایت شغلی مینه سوتا (MSQ)
این مقیاس رضایت شغلی که به طور گسترده مورداستفاده قرار میگیرد، ۲۰ جنبه مانند موفقیت، فعالیت، استقلال، اخلاق و شناخت را ارزیابی میکند. این تست دادههای ارزشمندی را در مورد رضایت شغلی در گروهها و نقشهای کارکنان به سازمانها ارائه میدهد تا زمینههای بهبود را شناسایی کنند.
- تست شخصیت کارآفرین (EPT)
هدف این ارزیابی شناسایی نقاط قوت و ضعف مرتبط با موفقیت کارآفرینی در زمینههایی مانند ریسکپذیری، نوآوری، چشمانداز، هدفگذاری و تداوم است. بااینحال، موفقیت کارآفرینی به عوامل پیچیدهای بستگی دارد که بهسختی میتوان آنها را در آزمون شخصیت به دست آورد.
- تست فرسودگی شغلی گلدارد (GBI) ویژه روانشناسان
این پرسشنامه روانشناسان را از نظر علائم استرس و فرسودگی شغلی در ابعاد خستگی، ناامیدی و تضعیف روحیه غربال میکند. این آزمون زمینه کیفی محدودی را در مورد علل یا راهحلهای فرسودگی شغلی ارائه میدهد. رویکردهای چندوجهی فراتر از یک ابزار غربالگری مختصر برای ارزیابی و پرداختن به فرسودگی شغلی پزشک بهاندازه کافی موردنیاز است.
- تست سبکهای مقابله با استرس (CSI)
این مقیاس تمایل به جدایی، خودتخریبی، حل مسئله و جستجوی حمایت اجتماعی هنگام مقابله با استرس را مشخص میکند. بااینحال، مقابله بهشدت به زمینه بستگی دارد. دستهبندی افراد بر اساس گزارش مختصر خود، خطرات نادیدهگرفتن تأثیرات موقعیتی را به همراه دارد. CSI ممکن است خودآگاهی مفیدی ارائه دهد، اما نیاز به تفسیر بر اساس نیازها و شرایط گستردهتر فرد دارد.
- آزمونهای پیش از ازدواج و مسائل خانوادگی
هدف آزمون قبل از ازدواج شناسایی نقاط قوت بالقوه و زمینههای رشد برای زوجها قبل از ازدواج برای تقویت رضایت و ثبات است. ارزیابیهایی مانند فهرست PREPARE و ارزیابی روابط، سازگاری را در زمینههایی مانند ارتباطات، حل تعارض، تمایلات جنسی، امور مالی و ارزشها اندازهگیری میکنند.
این آزمونها میتوانند مسائلی را که باید از طریق مشاوره قبل از ازدواج و آموزش مهارتها موردتوجه قرار گیرند، برجسته کنند. بااینحال، متخصصان هشدار میدهند که هیچ آزمونی نمیتواند موفقیت زناشویی را پیشبینی کند. سلامت روابط به تمایل شرکا برای درک نیازهای یکدیگر و سرمایهگذاری روزانه بستگی دارد. آزمون قبل از ازدواج یک دیدگاه را ارائه میدهد، اما زوجها باید به طور عینی به آن نگاه کنند. در ادامه مهمترین آزمونهای قبا از ازدواج و مسائل خانوادگی را بررسی میکنیم:
- تست رضایت زناشویی انریچ (EMSS)
تست رضایت زناشویی انریچ رضایت از رابطه را در حوزههای کلیدی از جمله ارتباطات، حل تعارض، مسائل شخصیتی، مدیریت مالی، فعالیتهای اوقات فراغت، صمیمیت جنسی، فرزندپروری، پویایی خانواده و برابری اندازهگیری میکند.
این تست میتواند مواردی را که نیاز به توجه قبل از ازدواج دارند، کشف کند. EMSS به بهترین وجه برای برانگیختن بحثهای معنادار بین شرکا در مورد چگونگی تقویت پیشگیرانه پیوند منحصربهفرد خود استفاده میشود.
مقیاس عشق مثلثی رابرت استرنبرگ، عشق را از سه جزء تشکیل شده است: اشتیاق، صمیمیت و تعهد. TLS امتیازهایی را برای هر جزء و همچنین عناصر متعادلکننده مانند تعادل شور و صمیمیت ارائه میدهد. بر اساس این نظریه، ترکیبات مختلف عناصر مثلث، انواع مختلف عشق را مشخص میکند.
TLS ویژگیهای روانسنجی خوبی را نشان میدهد و به طور گسترده در تحقیقات در مورد عشق و روابط استفاده شده است. تست عشق مثلثی چارچوبی مفید برای انعکاس ماهیت چندبعدی عشق و شناسایی زمینههای بالقوهای که نیاز به بهبود در رابطه دارند، فراهم میکند.
- تست ترسهای قبل از ازدواج (PFS)
نظرسنجی ترس پیش از ازدواج که توسط مشاور کلینتون جاف تهیه شده است، باهدف ارزیابی نگرانیهای رایجی که ممکن است رضایت و ثبات رابطه را پس از ازدواج تضعیف کند، انجام شده است. این تست مسائلی مانند اختلافنظر در رویکردهای فرزندپروری، عدم حمایت عاطفی متقابل، خیانت، ارتباط ناکارآمد، فشارهای مالی، نارضایتی جنسی، مقابله با تغییرات و کاهش محبت را ارائه میکند.
- تست سبکهای فرزندپروری بامریند (PSI)
این ابزار ارزیابی، رفتارها و نگرشهای والدین را مطابق با یکی از سه نوع سبک فرزندپروری دیانا بامریند روانشناس میسنجید: مقتدرانه، مستبدانه و سهل انگیز.
والدین مقتدر امتیاز بالایی در محدودیت دارند. والدین مستبد بدون توجه زیاد سختگیری نشان میدهند. والدین سهل گیر صمیمیت بالا اما محدودیتها و خواستههای محدودی از خود نشان میدهند. تحقیقات قابلتوجهی سبک مقتدرانه را با نتایج مطلوب کودک مانند موفقیت تحصیلی، تنظیم عاطفی و شایستگی اجتماعی مرتبط میکند. این ابزار میتواند خودآگاهی را افزایش دهد، اما در هنگام راهنمایی والدین نیاز به تفسیر در یک زمینه وسیعتر دارد.
- تست جرئتورزی جنسی هالبرت (HISA)
روانشناس شرلی هرلبرت این پرسشنامه خودگزارشی را برای ارزیابی گرایش به بازداری جنسی در مقابل قاطعیت طراحی کرد. این تست ۲۵ مورد را در مورد رفتارهای بینفردی، نگرشها و ارتباطات در روابط جنسی ارائه میدهد.
محققان از این ابزار برای مطالعه همبستگی بین ابراز وجود جنسی و رضایت از رابطه استفاده میکنند. HISA ممکن است به افراد کمک کند تا در مورد الگوهای ارتباط صمیمانه خود و اینکه آیا هر تغییری میتواند روابط آنها را غنیتر کند، فکر کنند.
- تست افسردگی کودکان و نوجوانان ماریاکواس (CDI)
پرسشنامه افسردگی کودک (CDI) که توسط روانشناس کودک ماریا کواس و آرون بک تهیه شده است، ارزیابی خودگزارشی از علائم افسردگی در کودکان و نوجوانان ۷ تا ۱۷ساله را ارائه میدهد.
این به پزشکان در تشخیص افسردگی، ثبت شدت علائم و نظارت بر پیشرفت درمان کمک میکند. بااینحال، CDI محدودیتهایی دارد. کارشناسان به پزشکان توصیه میکنند نتایج CDI را در ارتباط با سایر شاخصها مانند مشاهده و ورودی والدین تفسیر کنند. بهطورکلی، CDI بهعنوان یک ابزار غربالگری و نظارت مفید عمل میکند. اما ارزیابی جامع و تفسیر محتاطانه برای چنین تشخیص پیچیدهای حیاتی است.
- تست اضطراب کودکان اسپنس (SCAS)
مقیاس اضطراب کودکان اسپنس یک پرسشنامه خودگزارشی برای ارزیابی شدت علائم اضطراب در میان کودکان و نوجوانان ارائه میدهد. مقیاس ۴۴ مادهای نشانههای اضطراب فراگیر، فوبیای اجتماعی، اضطراب جدایی، رفتار وسواسی – اجباری و ترس از آسیب جسمی را در چهار گروه سنی ارزیابی میکند.
SCAS قابلیت اطمینان و اعتبار قوی را بهعنوان یک ابزار بالینی و تحقیقاتی نشان میدهد. این به تشخیص، ثبت مشخصات علائم و نظارت بر پیشرفت درمان اختلالات اضطرابی کمک میکند.
- تست تحصیلی
آزمونهای دانشگاهی ابزارهای ارزیابی استانداردی هستند که برای سنجش دانش، مهارتها و تواناییهای دانشآموزان در زمینههای موضوعی یا رشتههای تحصیلی خاص طراحی شدهاند. این آزمونها میزان تسلط دانشآموز بر مفاهیم، اصول و شایستگیهای کلیدی تعریفشده در برنامه درسی برای یک سطح یا دوره خاص را ارزیابی میکنند.
آزمون تحصیلی با ارائه دادههای عینی در مورد نتایج یادگیری و رشد دانشآموزان نقش حیاتی در آموزش بازی میکند. معلمان از نتایج آزمون تحصیلی برای شناسایی شکافهای دانشی که نیاز به مداخله دارند، ارزیابی اثربخشی روشهای آموزشی و راهنمایی تنظیمات برای حمایت بهتر از نیازهای دانشآموز استفاده میکنند.
در همین حال، مدیران مدارس میتوانند دادههای آزمایشی انبوه را تجزیه و تحلیل کنند تا نقاط قوت و ضعف در برنامههای درسی و شیوههای آموزشی را که ممکن است مستلزم بهبود باشند، مشخص کنند. آزمون تحصیلی همچنین تحقیق در مورد تکنیکهای آموزشی، فرآیندهای یادگیری و رشد شناختی را تسهیل میکند. وقتی آزمونهای تحصیلی بادقت ساخته و اجرا میشوند، معیارهای ارزشمندی را برای اطلاع از پیشرفتهای معنادار در سطح دانشآموز، کلاس درس و سیستم ارائه میدهند.
- تست رغبتسنج تحصیلی و شغلی استرانگ
آزمونهای استعداد تحصیلی و شغلی، تواناییها، نقاط قوت، مهارتها، علایق، ارزشها و ویژگیهای شخصیتی افراد را برای پیشبینی برنامههای آموزشی بهینه و مسیرهای شغلی ارزیابی میکنند. ارزیابیهایی مانند SAT، ACT، ASVAB، فهرست منافع قوی، و Myers-Briggs دادههای عینی را برای اطلاعرسانی تصمیمات و مشاورههای اصلی زندگی ارائه میدهند.
این آزمون نشان میدهد که مهارتهای آزمایش شده با نیازهای دنیای واقعی همسو هستند. آزمونهای استعداد پیشرو از دادههای هنجاری قوی، تحلیلهای آماری دقیق و پیشرفتهای مداوم برای برآوردهکردن این معیارها استفاده میکنند. آنها بینشهای شخصی را بدون کلیشه بر اساس جمعیتشناسی ارائه میدهند. استفاده اخلاقی مستلزم حفاظت از امنیت آزمون، حفاظت از حریم خصوصی، اجازهدادن به اسکان و درنظرگرفتن نیازهای جمعیتهای خاص است.
- تست عادت مطالعه پالسانی و شارما (PSSHI)
آزمون عادت مطالعه پالسان و شارما یا PSSHI یک ابزار روانشناختی استاندارد است که برای ارزیابی رفتارها و نگرشهای مطالعه در بین دانشآموزان در سطوح متوسطه و پس از متوسطه طراحی شده است. هدف این پرسشنامه ۵۰ سوالی شناسایی نقاط قوت و ضعف بالقوه در عادات و تکنیکهای مطالعه فرد است که ممکن است بر عملکرد تحصیلی تأثیر بگذارد.
PSSHI عادات مطالعه را در پنج بعد کلیدی ارزیابی میکند: مدیریت زمان، تمرکز، یادداشتبرداری و نظارت بر درک مطلب، انگیزه مطالعه و آمادگی آزمون. آیتمهای نمونه رفتارهایی مانند حفظ یک برنامه مطالعه ثابت، اجتناب از حواسپرتی، استفاده از راهبردهای خواندن فعال، تکمیل تکالیف بهموقع، و آمادگی کافی برای امتحانات را ارزیابی میکنند.
این معیار میتواند بهعنوان یک ابزار ارزشمند خودارزیابی برای دانشآموزانی که به دنبال بهبود اثربخشی تحصیلی خود هستند، عمل کند. همچنین در تحقیقات آموزشی کاربرد دارد و امکان تجزیه و تحلیل الگوهای رفتار مطالعه و همبستگی با نتایج را فراهم میکند.
- تست انگیزش تحصیلی هارتر (HEMS)
تست انگیزش تحصیلی هارتر که توسط روانشناس سوزان هارتر ابداع شده است، باهدف ارزیابی جهتگیریهای انگیزشی و شایستگی خود ادراک شده در میان کودکان و نوجوانان در سن مدرسه انجام شده است.
HEMS برای ارائه بینشی در مورد پروفایلهای انگیزش دانشآموزان برای راهنمایی مشاوره آموزشی و مداخلات کلاس درس ارزشمند است. انگیزه درونی و شایستگی درک شده با نتایج مثبتی مانند موفقیت، مشارکت و رفاه مرتبط است؛ بنابراین HEMS میتواند به شناسایی دانشآموزانی کمک کند که ممکن است از استراتژیهای انگیزشی، افزایش تمرین مهارتها و حمایت فردی سود ببرند.
- تست اهمالکاری تاکمن (TPS)
تست اهمالکاری تاکمن (TPS) که توسط روانشناس ویلیام ای. تاکمن ابداع شده است، یک ارزیابی خودگزارشی از تمایلات اهمالکاری مزمن در میان نوجوانان و بزرگسالان ارائه میدهد. این تست ویژگیهایی مانند به تأخیرانداختن عمدی کارها، ناتوانی در تصمیمگیری بهموقع، تأخیر و تمایل به عجله در کار را درست قبل از ضربالاجل ارزیابی میکند.
TPS یک امتیاز کلی به تعویقانداختن و همچنین امتیازات خوشهای در زمینههای تاخیر، بلاتکلیفی و عدم سازماندهی ایجاد میکند. سازگاری درونی قوی، قابلیت اطمینان مجدد آزمون و همبستگی با اهمالکاری رفتاری نشان میدهد که TPS یک ابزار روانسنجی است.
تاکمن توصیه میکند که از این ابزار برای افزایش بینش و نظارت بر خود استفاده کنید، نه اینکه فرد را بهعنوان یک تعلل گر بر اساس امتیاز صرفاً باتوجهبه عوامل موقعیتی که میتوانند بر نتایج تأثیر بگذارند قضاوت کنند.
اصطلاحات و مشاوره در زمینه ازدواج
نکات حقوقی که قبل از ازدواج باید به آنها توجه نمایید
نکاح و ازدواج عبارت است از گرد هم آمدن دو نفر از لحاظ روحی و جسمی برای ایجاد خانوادهای که قانوناً مقتضی است برای یکعمر کنار یکدیگر زندگی کنند. ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی انسان است.
- شرایط صحت عقد نکاح
نکاح و عقد شرایطی دارد که وجود آن شرایط به نکاح اعتبار میبخشد. در ادامه نکات صحت عقد نکاح را برسی میکنیم:
- قصد و رضای طرفین
زن و مردی که قصد ازدواج دارند باید در صحت و سلامت کامل باشند. هیچ یک از طرفین نباید دیگری را به عقد مجبور کند. اگر چنین شرایطی پیش آید عقد باطل است و از درجه اعتبار ساقط میشود. در قانون مدنی مادهای به شماره ۱۰۷۰ وجود دارد که عقد بر سر اجبار را باطل اعلام میکند.
- اهلیت طرفین
در نکاح هر دو طرف باید شخص بالغ باشند. همچنین باید از صحت عقل برخوردار باشند. دختران قبل از سن ۱۳ سالگی و پسران قبل از سن ۱۵ سالگی باید با اجازه والدین خود ازدواج کنند. یا اگر والدین در قید حیات نیستند با اجازه دادگاه عقد نکاح صورت میپذیرد.
مراجع قانونگذاری شرایطی را برای ازدواج فرد احمق و سفیه در نظر نگرفتهاند. به این دلیل که شخص نادان اعمال قانونی بر روی اموال و داراییهای خود ندارد. عقد نکاح اما مسئلهای غیرمادی و غیرمالی است. البته مسئله مالی در مورد مهریه وجود دارد که از طرف زوجه قابل درخواست است. اگر فرد سفیه ازدواج کند درخواست و یا پرداخت مهریه با اجازه والدین فرد صورت میپذیرد.
در ادامه باید بگوییم که ازدواج شخصی که به جنون مبتلاست باطل میباشد. اگر جنون از کودکی وجود داشته باشد والدین شخص میتوانند او را به عقد نکاح برای شخصی دیگر دربیاورند. اما اگر دیوانگی و جنون بعد از سن بلوغ اتفاق افتاده باشد شرط لازم برای نکاح اجازه دادگاه است.
- موضوع و جهت عقد نکاح
شخص زن و شخص مرد برای عقد نکاح باید کاملاً شناخته شده و دارای هویت واقعی باشند. در واقع باید مشخص باشد که زن و مردی که قرار است ازدواج کنند چه کسانی هستند. آنها باید کاملاً از شکل ظاهری هم باخبر باشند. در قانون مدنی به شماره ۱۰۶۷ زن و مرد برای ازدواج هیچشبههایی نباید از یکدیگر داشته باشند. چنان که اشتباه در عقد نکاح با شخص اشتباهی میتواند موجبات فسخ عقد نکاح را فراهم بیاورد. همچنین در عقد موقت مدت نکاح باید به طور واضح مشخص شود. همچنین مبلغ مهریه برای مدت عقد موقت نیز باید ثبت شود. در غیر اینصورت قرار نکاح باطل اعلام میشود. همچنین هدف از نکاح باید تشکیل یک زندگی باشد. اگر عقد برای اهدافی غیر معمول و نامشروع صورت بگیرید عقد نکاح باطل است.
- اجازه پدر برای ازدواج
در دین اسلام دختر باکرهای که حتی به سن بلوغ هم رسیده باشد باید برای عقد و نکاح اجازه پدر را داشته باشد. این مورد در قانون شماره ۱۰۴۳ مدنی به صراحت اعلام شده است. اگر پدر یا جد پدری بنا بردلایلی نامعلوم و غیر عرفی و غیر منطقی اجازه ازدواج را به دختر نهد، بر طبق قانون دختر میتواند بدون اجازه آنها ازدواج کند. دختران پس از کسب اجازه از دادگاههای مدنی خاص مختص این موارد میتوانند نسبت به یجاد شرایط ازدواج خود بدون اجازه پدر اقدام کنند.
انواع ازدواج در قانون ایران
- ازدواج دائم:
ازدواج دائم به پیوندی دائم العمر اطلاق میشود که بین زن و مرد از طریق ازدواج ایجاد میشود. دین اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده مسلمانان اهمیت زیادی قائل است. هدف از ازدواج کنترل لذت جنسی که قویترین غریزه در انسان است، در حدود مشروعیت و تضمین تداوم امن نسل بشر است.
- ازدواج موقت:
عقد یا ازدواج موقت عقد ازدواج زن و مردی است که با رضایت طرفین و با مهریهای که در زمان معین تعیین میشود. هیچ مانعی برای ازدواج موقت ندارد. در این ازدواج طلاق وجود ندارد و طرفین خودبهخود با انقضای زمان از یکدیگر جدا میشوند.
موانع ازدواج:
- اختلافات شرعی
- خویشاوندی محرمیت
- شوهر داشتن زن
- عدّه زن یا مدت زمانی که زن بعد از مرگ شوهر و یا طلاق باید صبر کند
- طلاقگرفتن برای بار سوم و نهم
- لواط مرد
- گرفتن زنان متعدد مرد و بیش از ۴ زن
حقوق و تکالیف زوجین:
- جلب رضایت. زیرا راضی بودن از یکدیگر دلیل آرامش خاطر است.
- اطاعت از شوهر در دین اسلام جزو مواردی است که مورد تأکید قرار گرفته است. البته این در مواقعی است که شوهر در حدود قانون و انصاف عمل کند.
- حفظ پاکیزگی. زن و مرد باید در مقابل یکدیگر پاکیزه باشند.
- رفع نیازها. توجه به نیازهایی که زن و مرد میتوانند برای یکدیگر رفع نیاز کنند چه مادی باشد چه معنوی.
- حفاظت از اموال. حفظ اموال و داراییهای یکدیگر.
- احترام به خویشاوندان. احترام به خویشاوندان زن و خویشاوندان شوهر. زیرا احترام به خویشاوندان و بستگان از حسن مدیریت و احتیاط ناشی میشود.
- حفظ اسرار. زن نباید رازی را که از شوهرش میداند به کسی بفهماند. اگر اعلام کند اعتماد شوهرش را از دست میدهد. در مورد زن هم همینطور.
- احترام و تکریم. اجرای دستورات شوهرت نه اینکه با او مخالفت کند و نه سرکشی کند. اگر کسی با او مخالفت کند، احتمال خشم و دشمنی او زیاد است.
شروط ۱۲ گانه ضمن عقد (معروف به شرایط ازدواج)
در عقدنامه شرایطی برای دو طرف ذکر شده است. این شرایط شامل موارد خانوادگی اجتماعی مالی فرهنگی میباشد. شروط ۱۲ گانه ضمن عقد عبارتند از:
- مرد باید به زن نفقه بپردازید. اگر پرداخت نفقه به مدت ۶ ماه صورت نگیرد زن میتواند با مراجعه به دادگاه درخواست نفقه و یا در نهایت پس از دریافت نفقه تقاضای طلاق کند.
- اگر مرد در زندگی بهاصطلاح عامیانه دست به زن دارد که موجب آسیب جسمی و روحی به زن میشود زن میتواند تقاضای طلاق کند. این در مورد اعتیاد داشتن مرد هم صدق میکند.
- اگر هر یک از طرفین دچار بیماری صعبالعلاجی باشد که زندگی را برای یکی از طرفین مشارک در زندگی مختل میکند زوج یا زوجه میتواند تقاضای طلاق کند. صعبالعلاج بودنی که موجبات ناراحتی و دشواری را فراهم کند و زندگی یکی از طرفین را به مخاطره بیندازد.
- اگر مرد یا زن دچار جنون شوند طرف مقابل میتواند تقاضای طلاق کند. اگر جنون دائمی باشد تقاضا مورد قبول واقع میشود. اما اگر جنون در مواقع خاصی صورت بگیرد اگر طرفین به ادامه زندگی مایل باشند مشکلی ایجاد نمیشود. اما اگر جنون ادامه یابد و زندگی را دچار اختلال کند هر یک از طرفین با مراجعه به دادگاه میتواند تقاضای طلاق کند.
- اگر هر یک از طرفین شغل نامتعارفی داشته باشد طرف مقابل میتواند طلاق بگیرد. مثالی که میتوانید در اینجا بیاوریم فروش مواد مخدر، گداییکردن، قاچاق کردن و بسیاری موارد دیگر است.
- اگر مرد یا زن حکمی بگیرند که بهموجب آن باید محکوم به ۵ سال زندان شوند و یا خسارت سنگین مالی را باید بپردازند طرفین میتوانند تقاضای طلاق کنند. مجازات حبس نیز در این دسته قرار میگیرد.
- اگر شخص در زندگی اعتیاد به مسئلهای دارد که شریک را دچار آسیب فیزیکی و روانی میکند طرف مقابل میتواند درخواست طلاق دهد. مواردی مانند اعتیاد به پورنوگرافی، اعتیاد به مواد و قرصهای خاص و… در این دسته قرار میگیرند.
- اگر هر یک از طرفین ازدواج به یکباره زندگی را ترک کند حق طلاق برای طرف مقابل وجود دارد. البته مواردی وجود دارد که این حق را سلب میکند. در صورتی میتوانید مراحل قانونی طلاق را طی کنید که طرف مقابل شما بعد از ترک زندگی مسئولیت مالی شما و فرزندتان را بر عهده نگرفته باشد. اگر مرد بعد از طلاق خرج زندگی را بر عهده بگیرد دیگر حق طلاق برای طرف مقابل وجود ندارد. مگر اینکه مبلغی که وارد زندگی میشود از راههای نامشروع و غیر قانونی باشد. همچنین ترککردن یکی از زوجین باید دلیل ارادی داشته باشد نه غیرارادی.
- اگر یکی از طرفین در ازدواج اقدام به کاری کند که جرم محسوب میشود و کاری که انجام داده جزو خطقرمزهای شخص و خانواده یکی از طرفین باشد، همچنین موجبات فراهمشدن ازدسترفتن حیثیت خود و خانواده یکی از طرفین شود حق طلاق برای فرد مقابل در دسترس است.
- اگر بعد از گذشت پنج سال یکی از طرفین قادر به تولیدمثل نیست حق طلاق برای طرف مقابل وجود دارد.
- اگر یکی از طرفین در ازدواج به یکباره مفقود شود و تا ۶ ماه هیچ خبری از او در دسترس نباشد مرد یا زنی که در زندگی است میتواند تقاضای طلاق کند.
- اگر مردی بدون اجازه همسر ازدواج کند و یا با وجود تعدد همسران از پرداخت حقوحقوق آنها امتناع کند هر یک از زوجه میتواند دادخواست طلاق دهد. البته در صورتی میتواند طلاق بگیرد که یا عقد دائم باشد یا عقد موقت.
- شرط توافق دو طرف برای ازدواج
شرایط توافق برای ازدواج در کشورهای مختلف متفاوت است. لازم است که قبل از امضای توافقنامه عقد حتماً شرایط توافق برای ازدواج را بدانید.
- شرط تنصیف اموال
تنصیف به معنای نصفشدن اموال است. این یکی از شرایطی است که در عقدنامه ذکر میشود. تنصیف اموال مقدار مبلغی است که بهعنوان هدیه از طرف مرد برای زن در نظر گرفته میشود. در دین اسلام حق تنصیف مرد برای زن اجباری است. اما در همهجا اینطور نیست. برخی از کشورها این شرط را اختیاری قرار میدانند. اما پرداخت مبلغی بهعنوان هدیه به زنان، آنها را به زندگی امیدوارتر و شادتر میکند. اگر حق تنصیف اموال به امضا برسد و زن درخواست کند و مرد پرداخت نکند حق طلاق برای زن محفوظ است.
- شرط حق حضانت فرزندان
حق حضانت مربوط به کودکان و فرزندان زوجین میباشد. حق حضانت؛ حقوق، اختیارات و وظایفی است که والدین در خصوص حمایت از شخصیت و اموال فرزندان و نمایندگی آنها بهمنظور اطمینان از مراقبت، حمایت و تربیت خردسالان و کودکان بالغ استثنایی در جنبههای مختلف تعریف میشود. حضانت شامل حقوق، اختیارات و وظایف مربوط به وجود شخصی، دارایی و نمایندگی کودک میشود. بهعبارتدیگر حضانت دوطرفه است. حضانت نهتنها برای والدین حقوقی از نظر شخصی و دارایی کودک قائل است، بلکه تعهداتی را نیز بر دوش آنها تحمیل میکند. حقوق، اختیارات و وظایف مربوط به اداره، استفاده و حفاظت از دارایی کودک از نظر دارایی در حیطه حضانت است. والدین حق دارند و موظفاند تا زمانی که حضانت طفل ادامه دارد، اموال او را اداره کنند.
حق حضانت در هنگام طلاق بستگی به شرایط مالی و اجتماعی زوجین دارد. اگر فردی از زوجین دارای موقعیت اجتماعی نامعتبری باشد یا دچار اعتیاد باشد حق حضانت فرزند از او سلب میشود.
- شرط عدم رابطه جنسی
عدم رابطه جنسی جزو مواردی است که در عقدنامه ذکر میشود. هر یک از طرفین و یا با مشارکت هم میتوانند از این حق برخوردار باشند. بر اساس این حق هیچ نوع رابطه جنسی نباید در طول ازدواج شکل بگیرد. اگر یکی از طرفین تعهد خود را در این مورد زیر پا بگذارد حق طلاق برای طرف مقابل در دسترس است. البته در بسیاری از کشورها این حق وجود ندارد. اما بهطورکلی این حق برای حفظ پاکدامنی هر یک از طرفین جزو شروط اعلام شده است.
- شرط حق تعیین مسکن
این حق به هر یک از طرفین اجازه میدهد که در مورد محل استقرار و اقامت خود تصمیم بگیرند. بعد از تصمیمگیری محل موردنظر اعلام میشود. در مورد حق تعیین مسکن مشارکت وجود دارد. زوجین میتوانند در مورد تعیین محل اقامت خود با یکدیگر مشورت کنند و نتیجه نهایی آن را به ثبت برسانند. اگر در طول ازدواج یکی از طرفین بر تعهدات خود برای مسکن پایبند نبود طرف مقابل میتواند برای حل مشکل ابتدا مداخله و در صورت حلنشدن به دادگاه مراجعه کند.
- شرط خروج از کشور
شرط خروج از کشور یکی از مواردی است که در عقدنامه عنوان میشود. به این معنی است که هر یک از طرفین برای خروج از کشور باید اجازه طرف مقابل را داشته باشند. اگر بعدها هر یک از همسران قصد خروج از کشور به هر دلیلی را داشتند باید بر تعهدات خود نسبت به عقدنامه پایبند باشند. یکی از شروط ضمن عقد نکاح است که به معنای تعیین حق همسر یا همسران برای خروج از کشور است. این شرط میتواند توسط همسران در قرارداد ازدواج تعیین شود و در صورت توافق بر روی آن، باید به آن پایبند باشند.
- شروط قابل درج در قسمت توضیحات عقدنامه
در قسمت توضیحات عقدنامه شرایطی عنوان میشود که در قانون عقدنامه عنوان نشده است. اما زوجین با مشورت یکدیگر تصمیم میگیرند که شرایطی را بهعنوان تعهد در بخش توضیحات نکاح اضافه کنند. بهعنوانمثال:
- تعیین محلی که از نظر هر دو طرف برای زندگی مناسب باشد. میتواند شامل فضای اشتراکی باشد.
- تعیین اینکه مسئولیتهای مالی زندگی و فرزندان بر عهده کدام طرف ازدواج باشد.
- تعیین حقوحقوق و مبلغهایی که باید بهعنوان نفقه و حق اولاد پرداخت شود.
- تعیین شروط در مواقعی لازم است اموال به فرزندان انتقال یابد.
- تعیین بودجه برای برگزاری مراسم ازدواج، لباس عروس، ماشین، دستهگل و….
- شرط تحصیل
برخی از همسران تمایلی ندارند که همسرشان بعد از ازدواج ادامه تحصیل دهد. اگر مسئله تحصیل برای شما مهم است جزو شروط در بخش توضیحات عقدنامه آن را اضافه کنید.
- شرط اشتغال
شرط کار مربوط به زمانی است که طرفین ازدواج علاقهمند هستند که به کار خود مشغول باشند. یا بعد از ازدواج شروع به کار کنند. همچنین در بخش توضیحات ذکر میشود درصورتیکه یکی از طرفین به تعهدات خود مبنی بر ادامه کار و یا فسق کار پایبند نباشد دادخواست طلاق در دسترس خواهد بود.
- شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور
گاهی مواقع نیاز است که از کشور خارج شوید. این شرط برای آن است که مشخص کنید یکی از طرفین از طرف شخص دیگر وکالت و وجهه قانونی دارد. پس بهنوعی نماینده او در خارج از کشور محسوب میشود.
شرط خروج از کشور باید وجهه قانونی داشته باشد و مورد رضایت هر دو طرف باشد.
- شرط تقسیم اموال پس از جدایی
تقسیم اموال بعد از جدایی جزو موارد بسیار مهمی است که باید حتماً در بخش توضیحات نکاح آورده شود. شرایط حق و حقوقی باید مدنظر قرار گرفته شود. این شرط مسئله بسیار حساسی است. تقسیم اموال بعد از جدایی نه فقط از طرف زوجین بلکه احتیاج به مداخله از طرف دستگاه قضایی دارد.
- حضانت فرزندان پس از طلاق
تعیین حضانت فرزندان بعد از طلاق جزو مواردی است که در توضیحات عقدنامه ذکر میشود. در این عنوان مشخص میشود که در صورت جدایی مخارج فرزندان به عهده چه کسی باشد. همینطور حضانت فرزندان به کدام زوج میرسد.
- شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق
در این شرط مشخص میشود که هر یک از زوجین در صورت طلاق چه وظایفی بر عهده دارد. اعم از پرداخت مهریه، حضانت فرزندان، مخارج زندگی و….
چند نکته در خصوص شروط ضمن عقد نکاح
موارد زیر در حین تکمیل شرایط موجود در عقدنامه مهم هستند:
رعایت قوانین ملی و دولتی در آن الزامی است.
در فرهنگهای مختلف تعهداتی مبنی بر خواندن دعایی خاص و یا پوشیدن لباسی مخصوص در روز عروسی وجود دارد. آگاهی به آنها الزامی است.
شرایطی که در عقدنامه ذکر میشود باید تمام حقوحقوق و تعهدات دو طرف را در خود جایداده باشد.
شرایط محیطی و سیاسی و اجتماعی می تواند بر روی شروط عقدنامه تأثیر بگذارند. توجه به این موضوعات الزامی است.
در برخی از کشورها شرط خروج از کشور به دلیل مسائل سیاسی امکانپذیر نیست. این مسائل ممکن است در آینده به وجود آیند.
حق طلاق در شروط ضمنی
شرایط وجود دارد که حق طلاق را ضمن شروط مندرج در عقدنامه برای هر یک از طرفین در دسترس قرار میدهد. شامل:
شرط توافقنامه طلاق:
تمام مواردی است که در حین و بعد از طلاق از طرف زوجین باید رعایت شود. مانند حق مسکن، نفقه، مهریه، حضانت کودکان، حق خروج از کشور و…ا
شرط تعیین مدتزمان حق طلاق:
اگر زوجین به هر دلیلی حاضر به ادامه زندگی بعد از پنج سال نباشند حق طلاق برای آنها محفوظ است.
شرط تعیین پیششرط:
تمام مواردی از قبیل مواردی که مربوط به حضانت کودکان و مسائل مالی میشود در این شرط تعیین میگردد. این شرایط در حین و بعد از طلاق قابل اجراست.
شرط تعیین جریمه:
در شروط عقدنامه ذکر میشود که اگر هر یک از طرفین به عهد خود وفادار نماند باید مبلغی را بهعنوان خسارت به شخص مقابل پرداخت کند.
کاربرد شرایط مندرج در قباله ازدواج
شرایط مندرج در عقدنامه باعث ایجاد اعتماد و تعهد در زوجین میشود. هر یک از زوجین بر اساس معیارهای خود و با مشارکت یکدیگر شرایط را در عقدنامه مندرج و قبول میکنند. چرا که میدانند تمام حقوحقوق آنها رعایت شده و به ثبت رسیده است. برخی از کاربردهای شرایط مندرج در قباله ازدواج عبارتند از:
مشخصکردن حقوق و تعهدات مالی:
شرایط و هزینههایی که مربوط به خرج زندگی و تعهدات و مسئولیتهای مالی میشود.
مشخصکردن حقوق و تعهدات فرزندان:
شرایطی که در آن تمام موارد مربوط به فرزندان که شامل اموال، حضانت، تربیت و… میشود ذکر شده است.
مشخصکردن شرایط طلاق:
شرایط که شامل تعهدات قابلاجرا در حین و بعد از طلاق میشود.
مشخصکردن شرایط مربوط به وراثت:
شرایطی است که مربوط تقسیم ارثومیراث میشود.
مشخصکردن شرایطی برای مدت زندگی:
زوجین شرایطی را برای طول دوره ازدواج خود در نظر میگیرند که قابلاحترام و قابل اجراست.
ازدواج
ازدواج یک پیوند مقدس بین دو نفر است که یکدیگر را دوست دارند و میخواهند بقیه عمر خود را با هم بگذرانند. این نهادی است که تقریباً در هر فرهنگ و جامعهای در سراسر جهان وجود دارد. بااینحال، معنا و هدف ازدواج در طول قرنها تکاملیافته است. در جامعه مدرن امروزی، ازدواج با ۵۰ سال پیش بسیار متفاوت به نظر میرسد. این مقاله به بررسی معنای ازدواج در جامعه معاصر و چگونگی تغییر آن در طول زمان میپردازد.
سیر تکاملی ازدواج
ازدواج همیشه با عشق نبوده است. برای قرون متمادی، ازدواج اساساً یک معامله مالی و سیاسی بین خانوادهها بود. این اجازه انتقال ثروت، موقعیت و قدرت را بین خانوادهها میداد. عروس مثل کالایی بود که با جهیزیه معامله میشد. عشق رمانتیک ارتباط بسیار کمی با اکثر ازدواجها داشت.
تا قرن ۱۸ بود که مردم شروع به ازدواج برای عشق کردند. روشنگری بر فردگرایی و جستجوی خوشبختی تأکید داشت. مردم به این باور رسیدند که حق دارند همسرشان را بر اساس محبت و جذابیت انتخاب کنند. عشق پایه و اساس ازدواج شد.
در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، نقش ازدواج همراه با حقوق زنان در حال تغییر بود. زنان دیگر از نظر قانونی دارایی شوهرانشان محسوب نمیشدند. ازدواج بهعنوان یک مشارکت برابر بین دو همسر که نقشهای مکمل را ایفا میکردند، تلقی میشد. ایدهآل مدرن زوج رمانتیک، با زن و شوهری که با محبت و درک متقابل پیوند خوردهاند، پدیدار شد.
مفهوم ازدواج در عصر معاصر
امروزه ازدواج هنوز بر اساس عشق است، اما این عشق متفاوت از گذشته درک میشود. بسیاری از ازدواجهای مدرن، خودشکوفایی هر یک از شرکا را بر وظیفه یا شراکت اقتصادی ترجیح میدهند. استقلال فردی در ازدواج معاصر بسیار مهم است. شرکا کسی را میخواهند که به آنها در رسیدن به رشد و هیجان کمک کند.
معرفی طلاق بدون تقصیر در دهه ۱۹۷۰ ازدواج را متحول کرد. برای زوجهای ناراضی بسیار آسانتر شد که شراکتهایی را که دیگر رضایتبخش نبودند، منحل کنند. به وضوح دیگر ازدواج بهعنوان یک تعهد مادامالعمر در نظر گرفته نمیشد. اکنون ترک ازدواجهای تحمیلی قابل قبول بود.
هدف از ازدواج چیست؟
اگر ازدواج امروز اساساً با مشارکت اقتصادی یا انجام وظایف در قبال جامعه و خانواده نیست، هدف آن چیست؟ چرا مردم هنوز ازدواج میکنند؟
برای بسیاری از افراد، هدف اصلی ازدواج این است که علناً تعهد خود را به شریک زندگی خود اعلام کنید. این راهی برای بیان این است که میخواهید زندگی خود را با این شخص به اشتراک بگذارید و با هم چیزی معنادار خلق کنید. این بالاترین سطح تعهد در یک رابطه عاشقانه است. همچنین متأهل بودن به رابطه شما مشروعیت قانونی و اجتماعی میدهد.
یکی دیگر از اهداف اصلی ازدواج، حمایت متقابل است. همسر کسی است که قول میدهد در شرایط سخت در کنار شما باشد. شرکای متأهل متعهد میشوند که در بیماری و سلامت از یکدیگر مراقبت کنند. داشتن یک شریک زندگی حمایتکننده مزایای جسمی و عاطفی دارد و ثبات در زندگی را فراهم میکند.
برای زوجهایی که فرزندانشان را بزرگ میکنند، ازدواج یک ساختار خانوادگی پایدار را فراهم میکند. این به کودکان یک محیط پرورشی و ارتباط با دو شخصیت والدین میدهد. ازدواج مسئولیت مشترک در تربیت نسل بعدی را تسهیل میکند.
بسیاری ازدواج را فرصتی برای رشد معنوی و شخصی میدانند. ازدواج به ما امکان میدهد آسیبپذیری، صبر، بخشش، شفقت را تمرین کنیم. اینها مهارتهایی هستند که ظرفیت ما را برای دوستداشتن و دوست داشته شدن افزایش میدهد.
چالشهای مدرن برای ازدواج
علیرغم این اهداف عالی، نهاد ازدواج در جامعه معاصر با چالشهای فراوانی مواجه است. بسیاری از جوانان امروز در مورد ازدواج تردید دارند و خیلی دیرتر ازدواج میکنند. تنها ۲۶ درصد از نسل جدید در سن ۳۰ سالگی ازدواج کردند. در حالی این درصد در بین افراد نسل قبل به ۴۸ درصد میرسد.
نرخ بالای طلاق باعث میشود ازدواج پرخطر به نظر برسد، بهویژه باتوجهبه اینکه تعداد ازدواجهای مادامالعمر دیگر مثل قبل وجود ندارد. خانوادههای ترکیبی اکنون به دلیل طلاق و ازدواج مجدد رایج شدهاند؛ بنابراین تعداد خانوادههای هستهای در حال کاهش است.
تحولات حقوق زنان نقشهای زناشویی را به طرز چشمگیری تغییر داده است. با فرصتهای برابر بیشتر در تحصیل و اشتغال، زنان از نظر مالی کمتر به شوهران وابسته هستند. در نتیجه انتظارات آنها از ازدواج تغییر کرده است. دستیابی به برابری زناشویی هنوز یک فرآیند مداوم است.
دانشمندان علوم اجتماعی اشاره میکنند که انتظارات همسران ما به طور اساسی تغییر کرده است. درگذشته ازدواج عمدتاً بهعنوان یک ترتیب اقتصادی و اجتماعی تلقی میشد. اکنون انتظار داریم که همسرمان بیش از هر زمان دیگری نیازهای عاطفی و روانی خود را ارضا کند. ویژگیهایی که ما در یک شریک ازدواج به دنبال آن هستیم به طور قابلتوجهی تکاملیافته است.
فواید ازدواج
با وجود همه این چالشها، ازدواج همچنان مزایای قابلتوجهی برای افراد و جامعه دارد. مطالعات نشان میدهد که افراد متأهل نسبت به افراد مجرد رضایت بیشتری از زندگی، عزتنفس و خوشبختی کلی دارند. همچنین مزایای سلامت جسمانی مانند کاهش خطر ابتلا به بیماریهای مختلف وجود دارد.
- امنیت مالی
افراد متأهل معمولاً ثروت و امنیت مالی بیشتری دارند. ترکیب دارایی و درآمد در ازدواج مزایای اقتصادی را به همراه دارد. داشتن همسر همچنین حمایت اجتماعی در دستیابی به اهداف حرفهای را فراهم میکند.
- پیشرفت کودکان
کودکانی که والدین متأهل دارند از نظر رفاه، حمایت و پیشرفت بسیار سود میبرند. داشتن دو والدین باعث افزایش زمان، توجه و منابع اختصاصدادهشده به فرزندان میشود. همچنین الگویی برای روابط متعهدانه ارائه میدهد و به کودکان کمک میکند هویت و جایگاه خود را در خانواده درک کنند.
تحقیقات نشان میدهد فرزندان والدین متأهل پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند و خطر سوءمصرف مواد و میزان افسردگی و خودکشی کمتری دارند. البته حضور در یک خانواده دو والد پایدار بیشتر از خود ازدواج تأثیرگذار است. اما ازدواج ثبات خانواده را تسهیل میکند.
- فواید روانی
تعهد و صمیمیت در ازدواج میتواند منبع آرامش، اعتماد و رفاه باشد. برای بسیاری، داشتن یک همسر مهمترین و صمیمیترین رابطه آنهاست. ازدواج میتواند به افراد کمک کند احساس کنند که بخشی جداییناپذیر از خانواده و جامعه هستند.
به همه این دلایل، نهاد ازدواج فواید بسیاری برای افراد و جامعه به همراه دارد. جوامع ما با تعهد و حمایتی که زوجهای متأهل از یکدیگر و فرزندانشان میکنند قویتر میشوند.
در پایان:
معنا و هدف ازدواج در طول قرنها بهشدت تغییر کرده است. امروزه ازدواج نهادی پیچیده است که ثبات جامعه را فراهم میکند و درعینحال شادی، رشد و معنا را برای زندگی افراد به ارمغان میآورد. این کشور با بسیاری از تغییرات و چالشهای اجتماعی مدرن روبرو است، اما برای ایجاد خانوادههای قوی که به جوامع خدمت میکنند، همچنان مهم است.
ازدواج احتمالاً در جوامع به تکامل خود ادامه خواهد داد. اما همچنان به دو فرد اجازه میدهد تا زندگی خود را درهمتنیده و چیزی بزرگتر از خود خلق کنند. ازدواج نیاز به گشادهرویی، انعطاف و کار دارد. ازدواج اهمیت ناملموسی در زندگی ما دارد که نمیتوان آن را کاملاً اندازهگیری کرد، اما باید از آن قدردانی کرد. ازدواج همواره این یک سنگ بنای جامعه باقی میماند.
اصطلاحات و مشاوره در زمینه زناشویی
زناشویی
رابطه زناشویی به رابطه بین همسران متأهل یا شرکای خانگی طولانیمدت اشاره دارد. اصطلاح “زناشویی” به معنای رابطه جنسی و زندگی مشترک خانگی است. روابط زناشویی از دیرباز در بسیاری از فرهنگها و مذاهب اساس خانواده و جامعه تلقی شده است. بااینحال، معنی و اهمیت همسرداری همراه با تغییرات در جامعه، تکنولوژی و اخلاق تکامل یافته است. این مقاله به بررسی مفهوم همسرداری، نقش و اهمیت آن در زندگی انسان و ارتباط آن در جامعه معاصر میپردازد.
- تعریف زناشویی
اصطلاح “زناجتماعی” از کلمه لاتین “conjugium” به معنای “ازدواج” یا “اتحاد” گرفته شده است. از نظر حقوقی، صیغه به حقوق و تکالیفی اطلاق میشود که در ازدواج به وجود میآید. زناشویی نهتنها به یک رابطه جنسی، بلکه به یک اتحادیه اجتماعی وابسته به هم و یک مشارکت خانگی شامل زندگی مشترک، همکاری اقتصادی، صمیمیت، وفاداری و تعهد عمومی دلالت دارد.
فراتر از تعریف قانونی، زناشویی نماد یک پیوند خاص و یک رابطه خانوادگی انتخابی است. شرکای زناشویی متعهد میشوند که زندگی خود را به اشتراک بگذارند و از نظر عاطفی و مالی از یکدیگر حمایت کنند. رابطه زناشویی عمیقتر و پایدارتر از شراکتهای غیر زناشویی تلقی میشود. انتظار میرود که زناشویی، تکهمسری و مبتنی بر عشق و جاذبه عاشقانه باشد. از این نظر، همسرداری نمایانگر یک آرمان اجتماعی و فضیلت اخلاقی است.
- مرکزیت زناشویی
مردمشناسان خاطرنشان میکنند که نوعی پیوند زناشویی بین زن و مرد که توسط جامعه به رسمیت شناخته شده است، ویژگی جهانی فرهنگهای بشری بوده است. زناشویی به چند دلیل برای مدت طولانی بهعنوان محوری برای یک جامعه خوب در نظر گرفته شده است:
- هدایت جنسیت به ساختارهای خانواده
در بسیاری از جوامع سنتی، زناشویی به تمایلات جنسی مشروعیت بخشیده و آن را در چارچوب هنجارهای جامعه کنترل میکند. اتحادیه زناشویی ساختاری را برای فرزندان پرورش داد که به اعضای مولد جامعه تبدیل شوند.
- ایجاد پیوندهای خویشاوندی
اتحادهای ازدواج برای ایجاد شبکه بین خانوادهها و قبیلهها استفاده میشد. از طریق ازدواج، افراد روابط خانوادگی و خویشاوندی گستردهای برای انسجام و همکاری جامعه به دست آوردند.
- سازماندهی مراقبت و تقسیم کار
واحدهای زناشویی به جوامع اجازه میدادند تا نیازهای مراقبتی اعضا را به شیوهای سازمانیافته برآورده کنند. همسران میتوانند مسئولیت کودکان، بزرگترها و بیماران را بر عهده بگیرند. نقشهای زناشویی نیز تقسیم کار جنسیتی را رسمیت بخشید.
- اموال و ارث
زناشویی حقوق مالکیت و ارث را تنظیم میکرد و اطمینان میداد که منابع بین نسلها به شیوهای منظم جریان مییابد.
- نظم و ثبات اجتماعی
با رسمیت بخشیدن به امور جنسی و وظایف خانوادگی، اتحادیههای زناشویی بهعنوان وسیلهای برای حفظ نظم اجتماعی، جلوگیری از درگیری بر سر شرکا و منابع و تضمین ثبات اجتماعی عمل کردند.
به این دلایل، زناشویی در اکثر جوامع در طول تاریخ بشریت در دین، قانون، اقتصاد و نظام خانواده محوری بوده است. زن و شوهر بهعنوان پایه و اساس تمدن دیده میشد.
- کارکردهای زناشویی برای افراد
فراتر از اهداف اجتماعی، زناشویی کارکردهای روانی و شخصی مهمی را برای افراد انجام داده است:
- همنشینی صمیمی
شراکت زناشویی نیاز انسان به دوستی صمیمی، عشق، پذیرش و تعلق را برآورده میکند. در دنیایی غیرشخصی، رابطه زناشویی یک پناهگاه خصوصی فراهم میکند.
- هویت شخصی
تبدیلشدن به بخشی از یک واحد زناشویی میتواند هویت و نقشهای اجتماعی فرد را به روشهای عمیقی شکل دهد. از طریق ازدواج، افراد آرمانهای فرهنگی بزرگسالی، مردانگی یا زنانگی، احترام و معنا را پذیرا میشوند.
- تحقق عاطفی و جسمی
صمیمیت، اعتماد و محبت در روابط زناشویی باعث میشود که نیازهای قلب و بدن به روشهای قابلقبول اجتماعی برآورده شود. تمایلات عاشقانه و جنسی از طریق پیوندهای زناشویی مشروعیت مییابد.
- حمایت اقتصادی
به طور سنتی، شوهران از زنان حمایت مالی میکردند درحالیکه زنان به کار خانگی و مراقبت از کودکان کمک میکردند. این وابستگیهای اقتصادی باعث ایجاد وابستگی متقابل بین شرکای زناشویی شد.
- اعتبارسنجی توسط انجمن
افراد با واردشدن به یک اتحادیه زناشویی به رسمیت شناخته شده، انطباق با هنجارهای اجتماعی را نشان دادند و اغلب موقعیت و تأیید اجتماعی را به دست آوردند.
از این طریق، روابط زناشویی سنتی طیف وسیعی از مزایای شخصی و اجتماعی را برای افراد به همراه داشت و درعینحال در خدمت اهداف اجتماعی نیز بود. همسری اجازه بیان نیازهای اساسی انسان را به شیوهای منظم میداد.
- تغییر واقعیتهای زناشویی
درحالیکه ازدواج در طول تاریخ بهعنوان یک آرمان اجتماعی و اخلاقی تلقی شده است، واقعیت روابط زناشویی اغلب از این ایدهآل فاصله گرفته است و معنا و عمل صیغه به طور قابلتوجهی تکاملیافته است:
- از ضرورت تا انتخاب
درگذشته، ازدواجها اغلب به دلیل ضرورت اقتصادی یا الزام اجتماعی ترتیب داده میشد. امروزه، اتحادیههای زناشویی به طور ایدهآل مبتنی بر انتخاب آزادانه شرکای دوستداشتنی است.
- ظهور فردگرایی
اکنون حقوق و خواستههای افراد در ازدواج بر وظایف و قراردادهای اجتماعی ارجحیت دارد. شرکا انتظار دارند ازدواج در خدمت اهداف شخصی آنها برای رشد و تحقق باشد.
- برابری جنسیتی
اقتدار پدرسالارانه و تقسیم کار جنسیتی در ازدواج به طور فزایندهای به نفع آرمانهای برابریطلبانه بین شرکا رد میشود.
- تنوع جنسی
اتحادیههای زناشویی که زمانی منحصراً دگرجنسگرا بودند، اکنون به طور قانونی شرکای همجنسگرا را در بسیاری از کشورها شامل میشوند که ازدواج را از تولیدمثل جدا میکنند.
- سکولاریزاسیون
با کاهش نفوذ هنجارهای دینی، پایه اخلاقی و نظارت جامعه بر ازدواج از بین رفته است. این اتحادیه اغلب بهعنوان یک رابطه خصوصی بین دو فرد دیده میشود.
- طلاق
طلاق گسترده و ازدواج مجدد، ازدواج را موقتی کرده است تا مادامالعمر. نرخ بالای انحلال زناشویی با ایدهآل ماندگاری زناشویی در تضاد است.
- جایگزینهای ازدواج
با تغییر آداب اجتماعی، زوجها اغلب با هم زندگی میکنند، بچهها را بزرگ میکنند و خانوادهها را بدون پیوندهای رسمی زناشویی با هم ترکیب میکنند. پیوند زناشویی و تشکیل خانواده ضعیف شده است.
این واقعیتهای در حال تحول باعث بررسی مجدد معنای زناشویی و ازدواج در قرن بیست و یکم شده است.
- ازدواج سفید
ازدواج سفید در ایران به این معناست که یک زن و مرد یا دختر و پسر، صرفا با توافق یکدیگر و بدون پشتوانه حقوقی وشرعی اقدام به رفتن زیر یک سقف و شروع زندگی مشترک میکنند.
یعنی دو نفر توافق خود را نه به صورت حقوقی و نه شرعی در جایی ثبت نمی کنند و در عین حال اقدام به اشتراک گذاری حریم زندگی و حریم شخصی و بدنی خود با یکدیگر و مباشرت عاطفی و جنسی می نمایند.
- عقبنشینی از ازدواج
دگرگونی روابط زناشویی منجر به عقبنشینی از ازدواج در بسیاری از کشورهای صنعتی شده است. افراد کمتری ازدواج قانونی را انتخاب میکنند درحالیکه تعداد بیشتری از آنها به طور غیررسمی با هم زندگی میکنند یا بهتنهایی فرزندان خود را بزرگ میکنند.
عوامل متعددی این کاهش در ازدواج سنتی را توضیح میدهد:
- ازدواج دیگر لازم نیست
با گسترش فرصتهای اقتصادی زنان و آزادسازی جنسی، ازدواج دیگر برای احترام اجتماعی، رابطه جنسی یا حمایت مالی لازم نیست.
- خطر طلاق
ازآنجاییکه نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود، بسیاری از دردهای عاطفی و خطر اقتصادی ناشی از گسستگی روابط زناشویی نگران هستند.
- ازدواج بهعنوان محدودکننده دیده میشود
برای کسانی که بر فردگرایی و خودمختاری متمرکز هستند، ازدواج سرکوبکننده و محدودکننده آزادی و رشد شخصی به نظر میرسد.
- کاهش انگ اجتماعی
با پذیرفتن ترشدن والدین بدون ازدواج و زندگی مشترک، فشار اجتماعی برای ازدواج کاهشیافته است.
باتوجهبه این تغییرات اجتماعی، یک تعهد رسمی و مادامالعمر زناشویی برای برخی غیرضروری، غیرجذاب یا حتی غیرمنطقی به نظر میرسد. بهجای جستجوی شریک زناشویی، اتکابهنفس و آزادی فردی در اولویت است.
- ماهیت زناشویی
بااینحال، نهاد ازدواج پابرجاست و بیشتر افراد هنوز هم در آرزوی گرهزدن هستند. این نشان میدهد که ایدهآل سنتی زناشویی هنوز برای بسیاری اهمیت دارد. دلایل متعددی علت ازدواج و زناشویی را تأیید میکند:
- سیگنال تعهد
ازدواج همچنان بیانگر نهایی عشق و فداکاری به شخص دیگر است. جایگزینهایی مانند زندگی مشترک معنای اجتماعی و روانی یکسانی را ارائه نمیدهند.
- حمایتهای قانونی
ازدواج حقوق و حمایتهای قانونی در مورد دارایی، امور مالی، ارث، تصمیمات مراقبتهای بهداشتی، فرزندپروری، و وضعیت مهاجرت اعطا میکند. شرکا برای دسترسی به آنها باید به طور رسمی ازدواج کنند.
- ثبات برای فرزندپروری
به طور متوسط، ازدواج باثبات بیشتر خانواده، نتایج مثبت فرزند، منابع مالی و خانه مشترک، و همکاری پایدار والدین مرتبط است.
- مزایای اجتماعی
مطالعات نشان میدهد افراد متأهل شادتر، سالمتر و طولانیتر زندگی میکنند. ازدواج با تعلق بیشتر جامعه و حمایت اجتماعی همراه است.
- تقدیس مذهبی
اکثر مذاهب جهانی همچنان پیوندهای زناشویی را مقدس و مرکزی برای تحقق معنوی میدانند. برای متدین، شراکتهای غیر زناشویی فاقد برکت الهی است.
- آرمان طبیعی انسان
میل به یک شریک زندگی صمیمی تقریباً جهانی است. برای بسیاری، ازدواج هنوز بیانگر تحقق نهایی این اشتیاق برای عشق، تعلق و خانواده است.
علیرغم عقبنشینی از ازدواج، این عوامل ایدهآل سنتی زناشویی را مرتبط نگه میدارند. معنا و نقش ازدواج مورد مناقشه است، اما زناشویی از نظر نمادین مهم است.
- بازتعریفشدن کلمه زناشویی در عصر معاصر
مفهوم و عمل زناشویی در حال انطباق با تغییرات اجتماعی است. زناشویی در حال بازتعریف است:
- آرمان برابریطلب
اقتدار پدرسالار به نفع برابری کامل بین شرکا در معنای عاطفی، اقتصادی و اجتماعی رد میشود.
- تقسیم کار انعطافپذیر
شرکا در مورد مسئولیتهای داخلی و مالی بر اساس شایستگی، علایق و شرایط بهجای نقشهای جنسیتی مذاکره میکنند.
- صمیمیت و ارتباط
ازدواجهای موفق بر محبت، ارتباط و درک متقابل بهعنوان پایهای برای پیوند تأکید دارند. کار عاطفی در ازدواج بسیار مهم است.
- خودمختاری محترم
اگرچه این زوج صمیمی هستند، اما به استقلال و رشد شخصی یکدیگر در خارج از رابطه احترام میگذارند. وابستگی متقابل با استقلال متعادل میشود.
- مؤسسه شرکای بالاتر
رضایت این دو فرد بر فشارهای اجتماعی یا آرمانهای انتزاعی زناشویی ارجحیت دارد. شرکا بهجای اینکه تحمل کنند طلاق خواهند گرفت.
- گزینههای گسترشیافته
پذیرش قانونی و اجتماعی شراکتهای همجنسگرا و غیر زناشویی گزینههای متنوعتری برای ازدواج ارائه میدهد. ازدواج دیگر تنها گزینه نیست.
- انعطافپذیری
قراردادهای سفارشی پیش از ازدواج، فرزندخواندگی آزاد، اهدای اسپرم، مادر جایگزین، و دیگر فناوریهای نوین باروری به افراد این امکان را میدهد که خانوادههایی را به روشهای جدید و متناسب با نیازهای خود ایجاد کنند.
پیشبینیها این است که ازدواج ادامه مییابد؛ اما در اشکال تجدیدنظر شده که تنوع، برابری و انعطافپذیری بیشتری را در خود جای دهد.
در پایان:
معنا و تجلی روابط زناشویی در طول تاریخ بشر با تغییر زمینهها و ارزشهای اجتماعی تطبیقیافته است. آرمانهای سنتی ازدواج بر وظیفه، نقشهای جنسیتی و احترام اجتماعی تأکید داشتند. امروزه، زناشویی بر اساس اخلاق برابریطلبانه، فردگرایی و تنوع در حال بازتعریف است. اما هم در جوامع سنتی و هم در جوامع مدرن، همسرداری فراتر از یک شراکت جنسی یا عاشقانه اهمیت دارد. این نشاندهنده یک آرزوی عمیق انسانی برای ارتباط صمیمی، تعلق خانواده، اعتبار اجتماعی و معنای معنوی است.
نهاد ازدواج ابزاری ساختاریافته برای برآوردن این نیاز دائمی برای پیوند زناشویی پایدار فراهم میکند، حتی اگر هنجارها و اشکال آن در طول زمان تطبیق داده شوند. زناشویی از نظر نمادین مهم و از نظر عملی مرتبط باقی میماند، حتی با تکامل عمل آن. در مجموع، اشتیاق انسان برای تحقق زناشویی پایدار است، درحالیکه شیوههای تحقق آن به واقعیتهای در حال تغییر پاسخ میدهد.
اصطلاحات و مشاوره در زمینه طلاق
طلاق
طلاق، انحلال قانونی ازدواج، به یک اتفاق رایج در جامعه مدرن تبدیل شده است. چه خوب و چه بد، میزان طلاق در اواخر قرن بیستم به بالاترین حد خود رسید. این آمار نگرانکننده است.
بااینحال طلاق در سالهای اخیر تا حدودی کاهشیافته است، همچنان مکرر اتفاق میافتد. ازآنجاکه طلاق عمیقاً بر افراد و خانوادهها تأثیر میگذارد، علل و آثار طلاق جای بحث و تأمل دارد. این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که چرا طلاق اتفاق میافتد، بر چه کسانی تأثیر میگذارد و چه تأثیراتی بر کودکان و بزرگسالان دارد.
علتهای اصلی طلاق
چرا طلاق اینقدر فراگیر شده است؟ محققان عوامل مختلفی را در طلاق شناسایی کردهاند. دلایل جدایی زوجها عبارتند از:
- تغییر نگرش اجتماعی
- پذیرش اجتماعی
- تمرکز بر شادی و رضایت فردی
- ایرادات شرعی کمتر به طلاق
- استقلال مالی زنان
- تغییرات قانونی
- معرفی قوانین طلاق بدون تقصیر
- سیاستهای کمتر آسیبزننده در مورد طلاق
- قوانین حمایت از کودکان و نفقه
- عوامل اقتصادی
- ورود زنان به نیروی کار و کسب استقلال مالی
- استرس خانوارهای با درآمد دوگانه
- مشکلات مالی و بدهی
- عدم تعهد
- افرادی که برای عشق در مقابل وظیفه ازدواج میکنند
- انتظارات بالا برای سعادت زناشویی
- تمایل به پایاندادن به ازدواجهای ناموفق
- عدم آمادگی برای ازدواج
- آموزش اندک ازدواج برای زوجین
- انتظارات غیرواقعی از ازدواج
- ازدواجهای تکانشی و هیجانی در جوانی
- عوامل فردی
- سابقه طلاق یا غیبت والدین
- عدم مهارت حل تعارض
- خشونت خانگی و سوءمصرف مواد
- خیانت یا عدم صمیمیت
این شبکه پیچیده از عوامل، ازدواجهای پایدار را چالشبرانگیزتر کرده است. مفهوم ازدواج مادامالعمر بدون توجه به رضایت کاهشیافته است. طلاق در حال حاضر بهعنوان راهی برای خروج از روابط ناخوشایند دیده میشود.
فرآیند طلاق
روند قانونی طلاق بین کشورها و ایالتها متفاوت است. بااینحال، چند مرحله کلیدی معمولی است:
یکی از زوجین با ذکر دلایل طلاق به دادگاه دادخواست طلاق میدهد. امروزه دادگاهها دلایل بدون تقصیر مانند اختلافات آشتیناپذیر را میپذیرند. ولی نیاز است چند جلسه را نزد مشاوره طلاق گذرانده شود.
مدارکی باید به همسر دیگر ارسال شود تا آنها را از روند رسیدگی مطلع کند.
زن و شوهر داراییها، اموال، بدهیها، حضانت فرزند، و حمایت همسر/کودک را از طریق میانجیگری و مذاکره تقسیم میکنند.
قاضی توافقنامهها را بررسی میکند و حکم طلاق را امضا میکند که انحلال ازدواج را نهایی کند.
در طلاقهای اعتراضی، مسائلی مانند دارایی یا حضانت فرزند از طریق جلسات دادرسی و محاکمه قبل از قضاوت حل میشود.
درحالیکه احساسات پیچیده و تغییر ساختار خانواده با هر طلاق همراه است، مشاور حقوقی به افراد کمک میکند تا از پیچیدگیهای روند قانونی راهنمایی کنند. روند طلاق یک چارچوب قانونی منظم برای قطع روابط و تعهدات زناشویی فراهم میکند.
تأثیر طلاق بر فرزندان
طلاق عمیقاً بر زندگی کودکانی که والدین آنها از هم جدا شدهاند تأثیر میگذارد. بسیاری از مطالعات جامعهشناختی پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت را روشن کردهاند.
- اثرات کوتاهمدت
- غم، خشم، ترس، اندوه و گناه
- کاهش عملکرد تحصیلی
- مشکلات رفتاری در مدرسه
- افزایش اضطراب و افسردگی
- روابط تیره با والدین
- اثرات بلندمدت
- مهارتهای اجتماعی ضعیفتر و کنارهگیری اجتماعی
- افزایش خطر سوءمصرف مواد
- بروز بیشتر بزهکاری و اختلالات سلوک
- سطح تحصیلات و درآمد پایینتر
درحالیکه این اثرات از نظر درجه متفاوت است، فرزندان طلاق بهطورکلی از نظر عاطفی، رفتاری و تحصیلی در مقایسه با آنهایی که والدین متأهل دارند، وضعیت بدتری دارند. سازگاری با طلاق بهویژه برای کودکان زمانی دشوار میشود که والدین بهشدت با هم دعوا میکنند یا نیازهای خود را در میان آشفتگی نادیده میگیرند.
بااینحال، کیفیت محیط خانه و ارتباط با مراقبین بیشترین تأثیر را دارد. اثرات زیانبار طلاق را میتوان در خانوادههای تک والدی یا خانواده ناتنی کاهش داد. مشاوره، ارتباط باز، حمایت از بزرگسالان، و روالهای منظم، کودکان را قادر میسازد تا در نهایت پس از طلاق خود را بازیابند. اگر با مشکلات طلاق دستوپنجه نرم میکنید با مرکز مشاوره بینش نوین تماس بگیرید.
تأثیر طلاق بر بزرگسالان
طلاق بیش از همه کودکان را تحتتأثیر قرار میدهد. اما در این میان نباید افراد بزرگسال را نیز فراموش کرد. در طلاق خود همسران جدا شده عواقب روانی، اجتماعی و مالی را متحمل میشوند.
- اثرات روانی
- افسردگی، اضطراب، عصبانیت، احساس گناه، تنهایی
- کاهش رضایت از زندگی و عزتنفس
- افزایش مشکلات سلامتی به دلیل استرس
- ترس از آینده
- اثرات اجتماعی
- کاهش تماس با خانواده و دوستان
- انزوای اجتماعی و احساس طردشدن
- ازدستدادن موقعیت اجتماعی یا پیوندهای اجتماعی
- مشکل در برقراری ارتباط مجدد اجتماعی بهعنوان مجرد
- اثرات مالی
- ازدستدادن درآمد و منابع مشترک
- هزینههای مربوط به مسکن مجزا
- هزینههای قانونی مرتبط با طلاق
- پسانداز کمتر و ارزش دارای خالص کمتر
- جلوههای دیگر
- دعوا بر سر تقسیم اموال و داراییها
- اختلافنظر در مورد نفقه همسر/نفقه فرزند
- کمبود وقتگذرانی با کودکان به دلیل توافقات حضانت
- دعوا بر سر حضانت فیزیکی و قانونی
تحقیقات نشان میدهد که بزرگسالان مطلقه دارای میزان بیشتری از مشکلات سلامت جسمی و روانی هستند. اما بیشتر بزرگسالان پس از طلاق بهتدریج بهبود مییابند و زندگی خود را از طریق تابآوری و شبکههای حمایتی بازسازی میکنند. برای برخی، طلاق باعث فرار از ازدواج ناخوشایند و فرصتی برای شروعی تازه میشود.
تأثیر طلاق بر گروههای مختلف
طلاق روی همه خانوادهها دقیقاً یکسان تأثیر نمیگذارد. عوامل جمعیتشناختی آسیبپذیری افراد را در برابر استرسهای طلاق شکل میدهد.
جنسیت
زنانی که طلاق میگیرند بیشتر شاهد کاهش شدید درآمد و استاندارد زندگی هستند. بهعنوان متولیان فیزیکی اولیه، مادران نیز در ایجاد تعادل بین مراقبت از کودک و کار تلاش میکنند. بااینحال، پدران پس از طلاق، ناراحتی روانی و کاهش سلامت بیشتری را گزارش میکنند. ازدستدادن ارتباط با کودکان عوارضی را به دنبال دارد.
نژاد/قومیت
انحلال زناشویی در بین گروههای نژادی/قومی در دهههای گذشته افزایشیافته است.
سن
زوجهای مسن بعد از طلاق مشکلات سلامتی بیشتری را تجربه میکنند. حسابهای بازنشستگی، حقوق بازنشستگی و سن، بازسازی وضعیت مالی را دشوار میکند. کودکان بزرگسال حمایت کمی از والدین میکنند. بااینحال، افراد مسنتر که طلاق گرفتهاند، افسردگی کمتر و رفاه بیشتری را گزارش میکنند که احتمالاً به دلیل بلوغ عاطفی است.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی
خانوادههای مطلقه در فقر استرس بیشتری دارند تا بتوانند نیازهای اولیه را برآورده کنند. زوجهای ثروتمند بر سر داراییها و سرمایهگذاریهای عمده با هم دعوا میکنند. خانوادههای طبقه متوسط معمولاً بیشتر با تأثیرات اجتماعی و اقتصادی طلاق دستوپنجه نرم میکنند.
بااینحال، درآمدهای بالاتر بهطورکلی استرس طلاق را کاهش میدهد.
درحالیکه طلاق بر همه خانوادهها تأثیر میگذارد، عوامل جمعیتشناختی مانند جنسیت، سن و طبقه بر میزان آسیبپذیری مالی و اجتماعی افراد پس از جدایی تأثیر میگذارد.
آیا میتوان از طلاق جلوگیری کرد؟
با شیوع گسترده طلاق، راهکارهای پیشگیری از طلاق شایسته توجه است:
- به مسائل احتمالی قبل از ازدواج میپردازد
- به زوجها اجازه میدهد تا در مورد انتظارات صحبت کنند
- مهارتهای ارتباطی و حل تعارض را توسعه میدهد
- آموزش ازدواج
- کلاسها و کارگاههای آموزشی برای تقویت روابط
- بحث در مورد موضوعاتی مانند والدین، امور مالی، صمیمیت، زندگی خانوادگی
- جایگزینی برای مشاوره ازدواج
- زناشویی درمانی
- به مسائلی که به وجود میآیند رسیدگی میکند
- راهبردهای مقابلهای و مهارتهای ارتباطی را آموزش میدهد
- صمیمیت و مشارکت را ترویج میکند
- اهداف فردی و مشترک را مشخص میکند
- شبکههای پشتیبانی
- داشتن خانواده و دوستان بزرگ برای حمایت
- روحانیت و جامعه ایمانی بهعنوان منابع
- گروههای حمایتی زوجهای طلاق
درحالیکه هر ازدواجی را نمیتوان یا نباید نجات داد، بسیاری معتقدند که این رویکردها به آنها کمک میکند تا از دوران سختگذر کنند، دیدگاه خود را پیدا و پیوند خود را تجدید کنند. بااینحال، برخی هنوز پس از تأمل متفکرانه تصمیم میگیرند که طلاق بهترین انتخاب آنهاست.
در پایان:
طلاق به ویژگی مشترک زندگی خانوادگی معاصر تبدیل شده است. زیرا نگرشهای اجتماعی، سیاستهای قانونی و عوامل فردی پایاندادن به ازدواجهای ناموفق را قابلقبولتر میکنند. علیرغم کاهش اندکی در سالهای اخیر، نرخ طلاق همچنان بالاست.
انحلال خانوادهها از طریق طلاق عمیقاً بر زندگی کودکان و بزرگسالان تأثیر میگذارد. بااینحال، اثرات مضر آن را میتوان از طریق شفقت، مشاوره خانواده، همکاری و حمایت کاهش داد. جامعه باید آسیبپذیری خانوادههای طلاق را بهتر برطرف کند.
هیچ استراتژی سادهای برای جلوگیری از طلاق سراسری وجود ندارد. بااینحال، میتوان گامهایی برای تقویت ازدواج برداشت و به زوجها کمک کرد تا در مواقع پریشانی فکر کنند. باید توجه داشت که موقعیت هر زوج و خانواده منحصربهفرد است.
درحالیکه طلاق در سطوحی نشاندهنده شکست و ازدستدادن است، نیازی به الغای لغت وقوع فاجعه برای خانوادهها نیست. کودکان میتوانند در ساختارهای مختلف خانواده رشد کنند و بزرگسالان میتوانند از طریق تابآوری یاد بگیرند، درمان کنند و اغلب زندگی خود را پس از طلاق بازسازی کنند. با مراقبت، شفقت، مشاوره و حمایت، خانوادهها میتوانند طوفان طلاق را پشت سر بگذارند.
اصطلاحات و مشاوره در زمینه خیانت
خیانت
خیانت شامل نقض اعتماد در یک رابطه از طریق فریب یا بیوفایی است. زمانی اتفاق میافتد که شخصی قوانین ضمنی یا صریح در مورد وفاداری و صداقت مورد انتظار در آن پیوند را زیر پا بگذارد. خیانت اغلب باعث میشود فرد خیانت دیده، مورد سوءاستفاده قرار گیرد و از نظر عاطفی شکسته شود. این میتواند آسیب و درد ارتباطی عظیمی را به فرد وارد کند. درمان آسیبهای روانی وارد شده به شخص خیانت دیده ممکن است سالها طول بکشید.
خیانت میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد و ماهیت آن بسته به زمینهٔ ایجاد شده و افراد درگیر در رابطه متفاوت باشد.
در اینجا برخی از جنبههای خیانت را مورد بررسی قرار میدهیم:
- خیانت در روابط بینفردی:
در رابطه دوستی و زندگی مشترک، خیانت زمانی رخ میدهد که یک شریک به شیوههایی مغایر با هنجارهای رابطه، خیانت، نا صادق، بدرفتار، بیاحساس یا غیر حمایتکننده باشد. خیانت رایج است، اما خیانتهایی مانند دوگانگی مالی، ظلم روانی، و ناتوانی در مراقبت از شریک بیمار نیز به اعتماد اساسی آسیب میزند. در خیانت بینفردی خیانتکار منافع خودخواهانه خود را در اولویت قرار میدهد.
- خیانت در دوستی:
دوستان میتوانند با افشای رازها، شایعهپراکنی، کنارگذاشتن دوستان از فعالیتها، برانگیختن دیگران علیه فرد، یا ترک دوستان در مواقع نیاز عاطفی، خیانت کنند. خیانت افلاطونی قوانین ضمنی دوستی را نقض میکند: صداقت، وفاداری، احتیاط و حمایت. به دلیل ماهیت داوطلبانه دوستیها، آسیب در خیانت دوستی میتواند شدید باشد.
- خیانت در محل کار:
در محل کار، روابط عاشقانه بین سرپرستان و زیردستان، یا همکارانی که خطمشی شرکت را نقض میکنند، خیانت است. استفاده از زمان کار یا دارایی برای امور شخصی نیز غیرصادقانه است. خیانت حرفهای به همکاران از طریق زیر پا گذاشتن اخلاقیات، خرابکاری در پروژهها یا عدم اعتبار بخشیدن به کمکها میتواند روابط کاری را از بین ببرد.
انواع خیانت چیست؟
چندین شکل عمده خیانت وجود دارد. خیانت عاطفی شامل به اشتراک گذاشتن احساسات خصوصی یا جزئیات در مورد شریک زندگی خود با افراد خارجی، دروغ گفتن یا دستکاری احساسات شریک است. خیانت کلامی شامل شایعهپراکنی، انتشار شایعات نادرست، افشای اسرار یا زیر پا گذاشتن وعدهها و قولها میشود. خیانت مالی به مخارج پنهان، خرجکردن بیش از حد سرمایه مشترک یا کلاهبرداری آشکار اشاره دارد. همچنین خیانت جنسی به معنای داشتن روابط فیزیکی یا عاطفی خارج از رابطه است.
- انواع خیانت عاطفی همسران
خیانت عاطفی همسر شامل اعتمادکردن و ایجاد صمیمیت عاطفی نامناسب با شخص دیگری است. قطع دسترسی عاطفی به شریک زندگی؛ فریب و دروغ گفتن در مورد احساسات یا فعالیتها؛ معاشقه با دیگران؛ تلاش عمدی برای حسادت شریک زندگی خود؛ و دستکاری احساسات همسر از طریق سکوت، احساس گناه، یا بیان اشتباهات گذشته در طول درگیری جزو خیانت عاطفی در بین همسران محسوب میشود.
- خیانت افلاطونی
روابط افلاطونی مانند دوستی و پیوندهای خانوادگی بر وفاداری، اعتماد، اعتمادبهنفس مشترک و حمایت متکی است. خیانت افلاطونی زمانی اتفاق میافتد که شخصی انتظارات اصلی رابطه را نقض کند، مانند افشای اسرار، کنارگذاشتن یا رهاکردن دیگران، یا اولویتدادن به دوستان جدید بر دوستان قدیمی. این بیوفایی به اعتماد آسیب میزند.
- خیانت کلامی
خیانت کلامی از زبان برای تضعیف اعتماد استفاده میکند. شایعهپراکنی در مورد شریک زندگی، انتشار شایعات نادرست، افشای جزئیات خصوصی و زیر پا گذاشتن وعدههای داده شده، اشکالی از خیانت کلامی است. چنین ارتباطاتی ایمان و اعتماد به یک رابطه را نقض میکند. زخمهایی که این نوع خیانتها ایجاد میکنند میتواند بهسختی بهبود یابد.
- انواع خیانت جنسی همسران
خیانت جنسی اشکال مختلفی دارد. این ممکن است در یک شبنشینی اتفاق بیفتد که معمولاً تحتتأثیر الکل یا مواد مخدر، یا یک رابطه عاطفی مداوم که در آن یک پیوند عاطفی عمیق با شخص دیگری شکل میگیرد به وجود میآید. پیامک و روابط عاشقانه آنلاین شکل فزایندهای از خیانت هستند. روابط ثانویه بلندمدت و چندهمسری، درحالیکه توافقی است، درصورتیکه با توافقات تکهمسری ممنوع شود، همچنان خیانت محسوب میشوند.
- خیانت توافقی
خیانت توافقی زمانی اتفاق میافتد که طرفین متقابل توافق میکنند که روابط سنتی تکهمسری را بهنوعی گسترش دهند، مانند روابط باز، نوسانی، چندهمسری یا خیانت تأیید شده. درحالیکه ترتیبات غیرتک همسری بر اساس توافق هنوز شامل فریبهایی از سوی جامعه است، اگر شرکای این فعالیتها آشکارا مذاکره و تأیید کنند، خیانت بینفردی نیست.
- خیانت عاطفی – جنسی
خیانت عاطفی – جنسی یک پیوند عاطفی نامشروع را با فعالیت جنسی مخلوط میکند. این ممکن است بهعنوان یک دوستی افلاطونی یا حمایت عاطفی شروع شود که به عشق رمانتیک و در نهایت روابط جنسی، چه فیزیکی و چه دیجیتالی تبدیل شود. خیلی قبل از هر گونه اعمال جنسی، صمیمیت عاطفی از مرزها عبور میکند و به اعتماد رابطه خیانت وارد میشود.
- خیانت مجازی
خیانت مجازی شامل خیانت آنلاین و از طریق فناوری است. مسائل عاطفی ممکن است در پیامهای خصوصی نمود پیدا کنند. استفاده از هرزهنگاری، ارسال پیامک، اتاقهای گفتگوی عاشقانه، چتهای ویدئویی صریح، و تنظیم روابط حضوری بهصورت دیجیتالی، خیانت مجازی است.
تأثیر خیانت
تأثیراتی که خیانت بر روح و روان انسان میگذارد قابلشمارش نیست. گاهی افراد تحمل خیانت دیدن را ندارند و به زندگی خود پایان میدهند. پس مراقب شریک عاطفی و زندگی خود باشید. اگر قصد خیانت دارید، مجدداً فکر کنید. بدانید که دقیقاً چه چیزی شما را به سمت این مسیر سوق میدهد. بعد از فهمیدن این موضوع سعی در حل این مشکل کنید. مشاوران خانواده میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند. اگر افکار خیانت شما را در گیرکرده است یا در حال خیانت هستید، با مشاوران ما در مرکز مشاوره بینش نوین تماس بگیرید.
- تأثیر عاطفی:
خیانت اغلب آسیبهای عاطفی شدیدی مانند شوک، خشم، حسادت، تحقیر، رهاشدن، پوچی، افسردگی و اضطراب را وارد میکند. شریک آسیبدیده احساس میکند طرد شده و ارزش وفاداری را ندارد. اعتماد از بین رفته میتواند باعث ایجاد ناامنی، رنجش و ساخت دیوارهایی درونی در برابر آسیبپذیریهای آینده شود. تأثیرات عاطفی خیانت غیرقابلشمارش است.
- تأثیر رابطهای:
خیانت اغلب به طور دائم به پایه و اساس روابط آسیب میزند. صمیمیت عاطفی با ازبینرفتن اعتماد و ایمان به شریک زندگی از بین میرود. هنگامی که عناصر مقدس رابطه مانند رابطه جنسی ممکن است به محرکهای تابو تبدیل شوند. برخی از زوجهای در حال بهبودی موفق میشوند با کار سخت پیوندها را بازسازی کنند، درحالیکه بسیاری دیگر از هم جدا میشوند و نمیتوانند از خیانت عبور کنند.
- مقابله و بهبودی:
شفای خیانت با اجازهدادن به خود برای پردازش کامل و تخلیه احساسات بدون سرکوب دیگران شروع میشود. جستجوی مشاوره میتواند به جلوگیری از تصمیمات عجولانه و ارائه راهنماییهای بیطرفانه کمک کند. بازسازی اعتماد از بین رفته مستلزم شفافیت کامل از جانب خائن و نشاندادن مداوم پشیمانی، همدلی و تعهد به وفاداری است.
- پیشگیری و شفای خیانت:
پیشگیری از خیانت مستلزم مراقبت، توجه و آسیبپذیری متقابل است. شرکا باید به طور منظم تعهدات خود را تأیید کنند، به نیازهای یکدیگر گوش دهند، ابراز قدردانی کنند و پیوندهای صمیمی عاطفی، فیزیکی و جنسی را تقویت کنند. شفا نیاز به ارتباط باز دارد تا بفهمیم چرا خیانت رخداده است و چگونه میتوان نیازهای برآورده نشده را از طریق رابطه برآورده کرد. مشاوره میتواند آشتی را تسهیل کند.
اگر در زندگی خود با مسئله خیانت در گیر شدهاید، با کارشناسان ما در مرکز مشاوره بینش نوین تماس بگیرید. بدانید که در این مسیر تنها نیستید. ما در کنار شما هستیم.
اصطلاحات اختلالات و نابهنجاری های جنسی
انواع اختلالات نابهنجاری جنسی
انحرافات و نابهنجاری جنسی به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. در این محتوا انواع اختلال جنسی را نام میبریم. همچنین در مورد هر کدام از موارد ذکر شده اطلاعات کلی را در اختیار شما قرار میدهیم.
- انحرافات نابهنجاری جنسی (پارافیلیا):
پارافیلیا که بهعنوان انواع انحرافات جنسی غیرطبیعی نیز شناخته میشود، به علایق شدید جنسی اشاره دارد که شامل اشیای، فعالیتها یا موقعیتهای غیرعادی است که ممکن است باعث ناراحتی یا مشکلات جدی برای فرد شوند یا به دیگران آسیب برسانند. برخی از ویژگیهای کلیدی پارافیلیا عبارتند از امیال و فانتزیهای مکرر، شدید و شامل محرکهای غیرمعمول که بهندرت در زندگی روزمره با آنها مواجه میشویم.
افراد مبتلا به انحراف جنسی یا پارافیلیا معمولاً قادر به کنترل امیال و اعمال خود نیستند که ناشی از الگوی خاص برانگیختگی جنسی است. پارافیلیا ممکن است نیاز به درمان حرفهای داشته باشد. اگر فرد از علایق جنسی خود احساس ناراحتی کند، امیالش بر عملکرد روزانه یا کیفیت زندگی تأثیر منفی بگذارد یا خطر آسیب رساندن به خود یا دیگران را در پی داشته باشد.
- اختلال نمایشگری جنسی (آلت نمایی یا عورت نمایی):
نمایش جنسی به رفتارها و ویژگیهایی اشاره دارد که برای تبلیغ توانایی و جذابیت جنسی یک فرد برای همسران احتمالی استفاده میشود. هدف نمایشهای فیزیکی برجستهکردن ویژگیهای بدنی است که از نظر جنسی جذاب هستند. نمایش جنسی آنلاین شکل جدیدتری برای ارتقای مطلوبیت است که در آن عکسها، نمایهها و محتوا بهصورت استراتژیک در رسانههای اجتماعی و سایتهای دوستیابی به اشتراک گذاشته میشوند.
عورت نمایی یا نمایشگری همیشه عمداً تولید نمیشوند و میتوانند ناخودآگاه باشند. آنها تحتتأثیر انگیزههای بیولوژیکی و هنجارهای اجتماعی در مورد جذابیت هستند.
- اختلال بچهبازی (پدوفیلیا):
پدوفیلیا به یک اختلال روانپزشکی اطلاق میشود که در آن یک نوجوان بالغ یا بزرگتر دارای کشش جنسی شدید و مکرر نسبت به کودکان پیش از بلوغ است. این یک پارافیلیا یا رفتار جنسی غیرطبیعی در نظر گرفته میشود. معمولاً کودک موردنظر ۱۳ سال یا کمتر سن دارد و پدوفیل باید حداقل ۱۶ سال و حداقل ۵ سال از کودک بزرگتر باشد.
تمایلات جنسی و تخیلات مربوط به کودکان مکرر و بهشدت برای پدوفیل تحریککننده است.
- اختلالات جنسی خودآزار خواهی جنسی – مازوخیسم:
مازوخیسم نوعی اختلال جنسی غیرعادی یا پارافیلی است که در آن فرد از دریافت درد، تحقیر یا آزار جنسی، لذت و رضایت جنسی را به دست میآورد. در اختلال مازوخیسم جنسی، تمایلات و رفتارها باعث ناراحتی و اختلال قابلتوجهی در عملکرد شخصی، شغلی یا اجتماعی میشود.
مازوخیستها فانتزیها، امیال و رفتارهای مداومی دارند که حول محور آسیبدیدن یا رنجبردن جسمی یا روانی میچرخد. آنها ممکن است از شریک زندگی خود بخواهند که از طریق اعمالی مانند اسارت، کتکزدن، ضرب و شتم، بریدن، خفگی، سوزاندن و غیره در طول فعالیت جنسی، آنها را به درد بیاورند. یا ممکن است در مورد تجاوز، بردگی یا آزار قرارگرفتن خیالپردازی کنند.
مازوخیسم در شکل آسیبشناختی شدید خود میتواند بهصورت سوءاستفاده جنسی از خود ظاهر شود که در آن فرد برای تجربه لذت جنسی بدون دخالت شخص دیگری به خود آسیب میزند. بهعنوانمثال میتوان به خفگی خود، قراردادن اشیای مضر در واژن یا مقعد، خودزنی اعضای بدن مرتبط با رابطه جنسی، بستن خود در پیوندهای محکم و خطرناک و سایر اعمال پرخطر اشاره کرد.
- مبدلپوشی:
اختلال جنسی مبدل به دستهای از پارافیلیا اشاره دارد که شامل فریب یا دستکاری شرکای ناراضی برای شرکت در فعالیت جنسی میشود. فرد پارافیلیک با پنهانکردن مقاصد خود و ارائه نادرست وضعیت واقعی به قربانی خود به ارضای جنسی دست مییابد.
برخی از نمونههایی از شیوههایی که تحت این رفتار اختلال قرار میگیرند عبارتند از:
فضول گرایی – مشاهده مخفیانه یک فرد بیخبر که برهنه است، لباس خود را در میآورد یا درگیر فعالیت جنسی است. فضول انگیزههای خود را پنهان میکند و فرد موردنظر از تماشاشدن بیخبر است.
مخفیکاری – برداشتن مخفیانه کاندوم در حین مقاربت بدون اطلاع یا رضایت شریک زندگی. این تغییر در شرایط عمل جنسی را پنهان میکند.
تجاوز جنسی با فریب – برقراری رابطه جنسی با گمراهکردن شریک زندگی یا ایجاد تصورات نادرست عمدی در مورد هویت، علایق، نیات یا رابطه خود با قربانی.
ضبط/توزیع تصاویر محرمانه بدون رضایت – پنهانکردن دوربینها یا دستگاههای ضبط برای گرفتن برهنگی یا اعمال جنسی قربانیان ناآگاه و توزیع عکسها/فیلمها بهصورت آنلاین یا غیره.
گربه ماهیگیری – فرض یک هویت جعلی آنلاین برای برقراری روابط با قربانیان و به دست آوردن محتوای خصوصی/صمیمی و درعینحال پنهانکردن هویت و انگیزههای واقعی.
درمان چنین پارافیلیایی شامل درمان متمرکز بر همدلی، اصلاح تحریفهای شناختی در مورد رضایت، بهبود مهارتهای اجتماعی و توسعه استدلال اخلاقی است. همچنین ممکن است داروهایی برای کاهش میل جنسی تجویز شود.
- یادگارخواهی (فتیشیسم):
اختلال یادبود جنسی یا فتیشیسم نوعی پارافیلیا است که شامل تثبیت شدید جنسی بر روی اشیای غیرزنده یا اعضای غیرجنسی بدن است. خود اشیا بهجای اینکه با یک شخص مرتبط باشند، هیجان و رضایت جنسی را برمیانگیزند.
افراد مبتلا به این اختلال برانگیختگی و رضایت جنسی شدید را از شیء فتیش دریافت میکنند. آنها امیال و فانتزیهای شدید مکرر دارند که بر روی چیز غیرزنده متمرکز است. آنها حتی ممکن است بدون فتیش خاص خود نتوانند برانگیخته شوند.
اشیای متداول فتیش عبارتند از: لباس زیر زنانه، کفش، چکمه، کرست، لباس لاتکس، عروسک، ویبراتور یا سایر اسباببازیهای جنسی. تثبیت قسمتهای بدن مانند فیتیش پا، مو یا تغییرات بدن مانند پیرسینگ نیز فتیش محسوب میشود. مجموعههایی که توسط افراد مبتلا به فتیشیسم نگهداری میشود اغلب گسترده است.
درحالیکه استفاده گهگاهی از اشیا برای تقویت روابط جنسی طبیعی است، اختلالات فتیشیستی باعث اختلال قابلتوجه در عملکرد و آسیب میشود. افراد ممکن است برای به دست آوردن اقلام فتیش دست به دزدی یا تجاوز جنایی بزنند. درصورتیکه شرکا تمایلی به ادغام این فتیش نداشته باشند، مشکلات رابطه ایجاد میشود.
- تماشاگری جنسی (چشمچرانی):
تماشاگر جنسی به عمل به دست آوردن ارضای جنسی از طریق مشاهده دیگران در موقعیتهای جنسی یا صمیمی بدون اطلاع یا رضایت آنها اشاره دارد. این نوعی فضولی است که بهعنوان پارافیلیا یا اختلال جنسی غیرطبیعی در نظر گرفته میشود.
فضولان یا تماشاگران جنسی با تماشای پنهانی افراد در حال انجام رفتارهای خصوصی مانند درآوردن لباس، حمامکردن، داشتن رابطه جنسی یا انجام سایر اعمال صمیمی، برانگیختگی و رضایت را به دست میآورند.
تماشاگر جنسی ممکن است غریبهها را از طریق سوراخهای چشمی، دوربینهای مخفی، نگاهکردن به پنجره، دوربینهای دوچشمی، ضبطهای مخفیانه یا سایر وسایل مخفیانه مشاهده کند.
علاوه بر مشاهدات بصری، تماشاگران جنسی ممکن است به صحبتهای دیگران که بدون اطلاع آنها در حال انجام رابطه جنسی هستند نیز گوش دهند. اینترنت راههایی را برای تماشاگر جنسی فراهم میکند تا محتوایی را بیابد که افراد را بدون رضایت در موقعیتهای مخرب نشان میدهد.
- مالش دوستی:
فروتوریسم (Frotteurism) به یک اختلال پارافیلیک اطلاق میشود که در آن فرد از لمس یا مالیدن اندام تناسلی خود به فردی که رضایت ندارد، به برانگیختگی و رضایت جنسی دست مییابد. این تماس جنسی بدون توافق اغلب در مکانهای شلوغ مانند وسایل نقلیه عمومی، خیابانها، کنسرتها یا صفهایی رخ میدهد که تماس فیزیکی ناخواسته میتواند بهعنوان پوشش استفاده شود.
افرادی که از فروتوریسم رنج میبرند، تمایلات جنسی شدید و تخیلات مکرر شامل لمسکردن یا مالیدن خود به غریبهها دارند. آنها ممکن است رانها، باسن، سینهها یا باسن قربانی را نوازش کنند و اندام تناسلی آنها را بااحتیاط روی قسمتهای بدن فرد قرار دهند. درحالیکه قربانیان معمولاً بزرگسالان هستند، ممکن است کودکان را نیز هدف قرار دهند.
- حیواندوستی:
در این اختلال، فرد به ارتباط برقرارکردن از طریق رابطه جنسی با حیوانات فکر میکند. گاهی نیز در مواردی دست به این عمل میزند. فرد فانتزیهایی مربوط به رابطه جنسی با حیوانات دارد و از طریق این رابطه؛ عمل و تخیل آن احساس رضایت جنسی دارد.
- هرزهگرایی تلفنی و کامپیوتری:
پورنوگرافی تلفنی و رایانهای به استفاده از تلفن، رایانه و سایر فناوریها برای دسترسی به مطالب صریح جنسی اشاره دارد. این به طور بالقوه میتواند برای برخی افراد مشکلساز یا اعتیادآور باشد و منجر به تأثیرات منفی بر رفاه، روابط یا کار آنها شود.
چند نکته کلیدی در مورد پورنوگرافی تلفنی و کامپیوتری:
– برای اکثر افراد، استفاده گاهبهگاه مشکلی ایجاد نمیکند. بااینحال، یک اقلیت ممکن است رفتارهای اجباری و وابستگی روانی ایجاد کنند. این گاهی اوقات “اعتیاد به سکس سایبری” نامیده میشود؛ اما یک تشخیص رسمی نیست.
– استفاده بیش از حد میتواند فعالیتهای روزانه را مختل کند و بر روابط و مشاغل تأثیر بگذارد. مشغله فکری میتواند صمیمیت حضوری را از بین ببرد. بااینحال، استفاده متوسط در یک رابطه ممکن است برای هر دو طرف قابلقبول باشد.
– درحالیکه برخی چارچوبهای مذهبی و اخلاقی همه پورنوگرافی را رد میکنند، برخی دیگر دیدگاههای ظریفتری دارند. بحثهایی پیرامون استثمار، عینیتبخشیدن و تأثیرات اجتماعی وجود دارد.
– مانند هر اعتیاد رفتاری، مسائل اساسی مانند افسردگی، استرس، تنهایی یا مشکلات روابط ممکن است باعث استفاده بیش از حد شود که این میتواند به یک مکانیسم “مقابله” تبدیل شود.
– استفاده در سنین پایین باعث ایجاد نگرانی در مورد رشد و نگرش جنسی میشود
- ادرار خواهی و مدفوع خواهی – پیکا:
پیکا، یادگارخواهی یا مدفوع خواهی نوعی اختلال جنسی است که ریشه در کودکی دارد. فرد در این اختلال علاقهمند به خوردن مواد خروجی و زائد بدن است. این اختلال از دوران کودکی آغاز میشود. همچنین ممکن است در بین بزرگسالان نیز دیده شود.
Necrophilia حالت برانگیختگی جنسی از اجساد مرده است. نکروفیلی یک اختلال روانی است که از دوران کودکی شروع میشود و میتواند در طول زندگی فرد ادامه یابد.
دقیقاً مشخص نیست که چه چیزی باعث نکروفیلی میشود. شاید ترومای تجربه شده در دوران کودکی، یک بیماری تبدار، یا یک محیط رشد. به حدی که افراد مبتلا به نکروفیلی اغلب به قاتلان زنجیرهای تبدیل میشوند. این افراد که در یافتن جسد مشکل دارند و به همین دلیل در گورستانها زندگی میکنند، در صورت لزوم دست به قتل میزنند. ازآنجاییکه تنها هدف از قتلهای موردبحث میل جنسی به جسد مرده است، قربانیان بهصورت خودجوش انتخاب میشوند. این امر برقراری ارتباط بین قتلها را دشوار میکند.
اصطلاحات پركاربرد در روانشناسي کودک و نوجوان
کودکان و نوجوانان مراحل متمایزی از رشد انسان را نشان میدهند که هر کدام با تغییرات فیزیکی، عاطفی، شناختی و اجتماعی منحصربهفردی مشخص میشوند. درک این مراحل رشد برای والدین، مراقبان، مربیان و هر کسی که با افراد جوان کار میکند بسیار مهم است. کودکان و نوجوانان با پیشرفت در مراحل مختلف کودکی و نوجوانی دچار تغییرات رشدی قابلتوجهی میشوند. این مراحل با نقاط عطف متمایز فیزیکی، شناختی، عاطفی و اجتماعی مشخص میشوند که هر کدام چالشها و فرصتهای رشد خود را به همراه دارند. درک این فرآیندهای رشدی برای والدین، مراقبان، مربیان و متخصصانی که با جوانان کار میکنند بسیار مهم است، زیرا آنها را قادر میسازد حمایت و راهنمایی لازم را برای کمک به کودکان و نوجوانان در طی موفقیتآمیز این سالهای شکلگیری ارائه دهند. با ایجاد یک محیط حمایتی و پرورشی، بزرگسالان میتوانند نقشی حیاتی در پرورش رشد و توسعه نسل بعدی ایفا کنند.
- کودکی – بنیاد رشد
- دوران کودکی (۲ تا ۶ سالگی)
رشد جسمانی: دوران کودکی با رشد جسمانی سریع مشخص میشود، زیرا کودکان مهارتهای حرکتی، هماهنگی و مهارت را توسعه میدهند. آنها رشد قابلتوجهی در قد و وزن را تجربه میکنند و مهارتهای حرکتی درشت و ظریف آنها بهبود مییابد.
رشد شناختی: رشد شناختی شامل اکتساب زبان، رشد حافظه و توانایی تفکر نمادین است. بازی یکی از اجزای حیاتی رشد شناختی در این مرحله است.
رشد عاطفی و اجتماعی: کودکان خردسال یاد میگیرند که احساسات خود را ابراز کنند و با مراقبین و همسالان خود ارتباط برقرار کنند. توسعه همدلی و خودتنظیمی در رشد عاطفی و اجتماعی نقش اساسی دارد.
- دوران کودکی (سنین ۷-۱۱)
رشد جسمانی: دوران میانی کودکی رشد جسمانی را از اوایل کودکی ادامه میدهد. بچهها کندتر رشد میکنند؛ اما قدرت و استقامت پیدا میکنند. مهارتهای حرکتی ظریف آنها اصلاحتر میشود و امکان افزایش دقت را فراهم میکند.
رشد شناختی: رشد شناختی در این مرحله شامل توسعه تفکر منطقی، حل مسئله و توانایی درک مفاهیم انتزاعی است. آموزش به نقطه کانونی رشد شناختی تبدیل میشود.
رشد عاطفی و اجتماعی: دوران کودکی میانی با شکلگیری روابط با همسالان مشخص میشود، زیرا کودکان به دنبال ایجاد دوستی و هدایت پویاییهای اجتماعی هستند. در این مرحله ایجاد عزتنفس و احساس هویت یک وظیفه مهم است.
- نوجوانی – پیمایش در چالشهای هویت
- اوایل نوجوانی (سنین ۱۱-۱۴)
رشد جسمانی: نوجوانان تغییرات فیزیکی قابلتوجهی از جمله شروع بلوغ را تجربه میکنند. جهش رشد، ایجاد ویژگیهای جنسی ثانویه و تغییر در ترکیب بدن از ویژگیهای بارز این مرحله است.
رشد شناختی: تواناییهای شناختی با افزایش ظرفیت برای تفکر انتزاعی، استدلال اخلاقی و تحلیل انتقادی به پیشرفت خود ادامه میدهند. نوجوانان شروع به فکرکردن در مورد آینده و انتخابهای شغلی خود میکنند.
رشد عاطفی و اجتماعی: اوایل نوجوانی را میتوان با نوسانات خلقی و شدت هیجانی مشخص کرد. روابط همسالان اهمیت بیشتری پیدا میکند و افراد اغلب به دنبال استقلال از والدین خود هستند. جستجوی هویت و احساس تعلق به یک دغدغه اصلی تبدیل میشود.
- اواخر نوجوانی (۱۵-۱۹ سالگی)
رشد جسمانی: اواخر نوجوانی شاهد تکمیل رشد فیزیکی است، زیرا افراد به قد و تناسباندام بالغ خود میرسند. بلوغ جنسی معمولاً بهخوبی در حال انجام است.
رشد شناختی: تواناییهای شناختی به پیشرفت خود ادامه میدهند و نوجوانان احساس بهتری از خود پیدا میکنند. آنها مسائل پیچیده اخلاقی و اخلاقی را بررسی میکنند و درباره آینده خود از جمله تحصیل و انتخاب شغل تصمیم میگیرند.
رشد عاطفی و اجتماعی: اواخر نوجوانی زمان تثبیت هویت است، زیرا افراد ارزشها، باورها و احساس خود را اصلاح میکنند. روابط با همسالان همچنان مهم است، اما نوجوانان نیز روابط عاشقانه بالغ و پایدارتری ایجاد میکنند. استقلال از والدین افزایش مییابد، اما تعادلی بین استقلال و حمایت مستمر جستجو میشود.
اصطلاحات پرکاربرد در روانشناسی نوجوان
این اصطلاحات کلیدی نقاط عطف فیزیکی، شناختی، اجتماعی و عاطفی را که مشخصکننده گذار از وابستگی دوران کودکی به استقلال و شکلگیری هویت نوجوانی بهعنوان مرحله کلیدی رشد است، در بر میگیرد. این اصطلاحات الگوهای رشد معمولی، تغییرات شناختی، و کاوشهای هویتی که در نوجوانان دیده میشود را نشان میدهد.
برخی از پرکاربردترین اصطلاحات روانشناسی در حوزه روانشناس کودک و نوجوان در محتوای پیشرو آورده شده است:
- منحنی رشد عمومی -General Growth Curve:
به الگوی رشد معمولی S شکل که در رشد کودکی دیده میشود، با رشد سریع در دوران نوزادی و بلوغ و رشد ثابت در بین آن اشاره دارد. رشد در اوایل کودکی سریع است و سپس قبل از جهش رشد در نوجوانی کند میشود.
- مرحله فراگیری – Acquisitive Stage:
مرحله اکتسابی – اصطلاحی است که پیاژه برای توصیف مرحله رشد شناختی از حدود ۷ تا ۱۱ سالگی استفاده میکند. در این مرحله کودکان اصول منطقی مربوط به کلاسها، روابط، اعداد، مکان و زمان را کسب میکنند. کسب دانش به خودی خود تبدیل به یک هدف میشود.
- نوجوانی – Adolescence:
نوجوانی – دوره انتقالی رشد بین کودکی و بزرگسالی، معمولاً بین ۱۲-۱۸ سالگی است. رشد نوجوان که با بلوغ مشخص میشود شامل تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و عاطفی است.
- خودمختاری – Autonomy:
فرآیند مستقل شدن نوجوانان، توسعه هویت، ایجاد مرزها و به دست آوردن کنترل بر زندگی خود جدا از والدین. خودمختاری در طول دوران نوجوانی پیشرفت میکند.
- عملیات صوری – Formal operations:
عملیات رسمی – مرحله نهایی رشد شناختی که توسط پیاژه شناسایی شده است، در حدود ۱۲ سالگی است. این اجازه میدهد تا تفکر انتزاعی، فرضی و مفهومی دیگر به مثالهای عینی گره نخورد.
- احساس هویت در برابر احساس آشفتگی – Identity versus confusion:
هویت در مقابل سردرگمی – بحران روانی اجتماعی توصیف شده توسط اریکسون که در آن نوجوانان استقلال و هویتهای مختلف خود را برای تشکیل یک خودپنداره منسجم و اجتناب از سردرگمی نقش کشف میکنند. ایجاد یک هویت منحصربهفرد یکی از وظایف کلیدی دوران نوجوانی است.
اصطلاحات و مفاهیم در زمینه استعدادیابی
- استعداد شغلی چیست؟
استعداد شغلی به تواناییها و تمایلات طبیعی یک فرد اشاره دارد که به طور خاص برای موفقیت در یک زمینه شغلی یا حرفه خاص مناسب است. کسی که استعداد شغلی برای مهندسی داشته باشد، استعداد استثنایی برای ریاضیات، استدلال فضایی، درک مکانیکی، حل مسئله و مهارتهای فنی دارد. استعداد شغلی امکان یادگیری سریعتر و موفقیت بالاتر در یک حرفه انتخابی را فراهم میکند.
- استعداد تحصیلی چیست؟
استعداد تحصیلی به تواناییهای استثنایی در فعالیتهای فکری، تحصیلی و آموزشی اشاره دارد. یک فرد بااستعداد در دانشگاه میتواند بهسرعت موضوعات پیچیده را درک کند، ارتباطات بینشی بین رشتهها ایجاد کند و تفکر انتقادی پیشرفته و مهارتهای ارتباطی را نشان دهد. افراد بااستعداد تحصیلی، یادگیرندگان منضبط و کنجکاو مادامالعمری هستند که در محیطهای آموزشی سرآمد هستند.
- استعداد فنی چیست؟
استعداد فنی به نقاط قوت و قابلیتهای طبیعی در کار با فناوری، ابزار، سیستمهای مکانیکی و غیره اشاره دارد. افرادی که استعداد فنی دارند، دارای توانایی استدلال فضایی عالی، مهارتهای ریاضی قوی و منطق قوی برای تشخیص و حل مشکلات فنی هستند. استعدادهای فنی، یادگیری ماهرانه و عملکرد مرتبط با زمینههایی مانند مهندسی، ساختوساز، فناوری اطلاعات، تولید و کاربرد عملی علم را ممکن میسازد.
- تفاوت استعداد با توانمندی چیست؟
استعداد به توانایی طبیعی ذاتی اشاره دارد، درحالیکه توانایی یک اصطلاح گستردهتر است که توانایی کلی را در بر میگیرد. فردی میتواند از طریق آموزش و تمرین در یک زمینه توانایی یا شایستگی داشته باشد، اما نه لزوماً استعداد زیربنایی. وجود استعداد نشاندهنده استعداد ذاتی، سرعت در یادگیری و توانایی بالا برای برتری در یک زمینه است.
وقتی این ظرفیت، از وضعیت بالقوه به وضعیت بالفعل تبدیل شد، میتوانیم بگوییم دیگر از جنس توانمندی است. به این پرسشها توجه کنید:
اگر کسی در زمینه X استعداد داشته باشد، آیا در آن زمینه توانمندی هم دارد؟
داشتن استعداد در یک زمینه نشاندهنده تواناییهای بنیادی قابلاستفاده در آن حوزه است. بااینحال، مهارتهای اضافی ممکن است همچنان نیاز به توسعه از طریق آموزش و تجربه داشته باشند تا به طور کامل بالقوه را درک کنند. استعداد خام بهعنوان یک مزیت آغازین عمل میکند که باید با رشد عمدی تکمیل شود.
اگر کسی در زمینه X توانمندی داشته باشد، آیا در آن زمینه استعداد هم دارد؟
توانمند بودن در یک زمینه لزوماً به معنای استعداد نهفته نیست. تواناییها را میتوان از طریق تمرین، آموزش و آموزش آگاهانه توسعه داد. برخی از افراد در زمینههایی که با استعدادهایشان همسو است، بسیار توانمند میشوند، درحالیکه برخی دیگر در زمینههایی که با استعدادهای طبیعی آنها ارتباطی ندارد، شایستگی کسب میکنند.
- ارتباط هوش و استعداد چیست؟
هوش و استعداد تا حدودی همپوشانی دارند؛ اما مفاهیم متمایز هستند. هوش یک توانایی شناختی عمومی است که در حوزههای مختلف اعمال میشود. استعداد یک حوزه خاص است و مستلزم تواناییهای ذاتی است. یک فرد میتواند باهوش باشد؛ اما در یک زمینه خاص فاقد استعداد باشد، درحالیکه برخی افراد بااستعداد هوش عمومی متوسطی دارند.
- آزمون استدلال تصویری چیست؟
آزمون استدلال بصری مهارتهایی مانند جهتگیری فضایی، پردازش بصری و توانایی دستکاری ذهنی اشیا و اشکال را ارزیابی میکند. سؤالات ممکن است شامل شناسایی الگوها، تفسیر نمودارها، یا تجسم نحوه تناسب اشیا با یکدیگر باشد. استدلال بصری هوش غیرکلامی را اندازهگیری میکند.
- آزمون استدلال ریاضی چیست؟
یک آزمون استدلال ریاضی تواناییهای تفکر منطقی و استدلال را با استفاده از اعداد، الگوها و مفاهیم کمی ارزیابی میکند. سؤالات روانی عددی، استنتاج، و توانایی تفسیر نمودارها و فرمولها را ارزیابی میکند. مهارتهای قوی استدلال ریاضی باعث موفقیت در زمینههای فنی و علمی میشود.
- آزمون تحلیل کلامی چیست؟
یک آزمون تحلیل شفاهی، تفکر انتقادی را همانطور که در مطالب نوشتاری اعمال میشود، اندازهگیری میکند. سؤالات درک مطلب، استدلال منطقی، واژگان، استنتاج سازی و استنتاج از اطلاعات متنی را ارزیابی میکنند. عملکرد نشاندهنده استعداد کلی یادگیری و مهارتهای زبانی است.
- آزمون استدلال توالی چیست؟
آزمون استدلال دنبالهای توانایی تشخیص الگوها و تعیین منطقی مورد بعدی در یک سری را ارزیابی میکند. استدلال استقرایی، توانایی فضایی، تشخیص الگوی عددی و تفکر سیستماتیک را اندازهگیری میکند. عملکرد استعداد را برای زمینههایی که شامل فرآیندهای مبتنی بر توالی هستند پیشبینی میکند.
- آزمون تشخیص فضایی چیست؟
آزمون تشخیص فضایی توانایی تجسم ذهنی و دستکاری اشیا در فضا را ارزیابی میکند. سؤالات مستلزم شناسایی این هستند که آیتمها پس از چرخش چگونه ظاهر میشوند و چگونه از نظر فضایی با هم هماهنگ میشوند. این آزمون استدلال غیرکلامی مرتبط با حوزههای فنی و خلاق را اندازهگیری میکند.
- آزمون سهبعدی چیست؟
یک آزمون سهبعدی مهارتهای تجسم فضایی مانند چرخش ذهنی اجسام، تجسم برشهای عرضی اشکال و درک اینکه چگونه اجسام در سهبعدی با هم قرار میگیرند را ارزیابی میکند. عملکرد نشاندهنده استعدادهای فنی/مکانیکی حیاتی برای رشتههایی مانند مهندسی، فناوری و طراحی است.
- آزمون دقت (سیستم) چیست؟
سیستم تست دقت به طور عینی مهارتهای دقیق، هماهنگی دست و چشم، کنترل حرکت ظریف و توجه به جزئیات را اندازهگیری میکند. نمرات استعداد برای کارهایی را که نیاز بهدقت دقیقی مانند علوم آزمایشگاهی، ساخت، جراحی و مهارت دارد، پیشبینی میکنند.
- آزمون واژهسنجی چیست؟
آزمون واژگان دانش لغات و تعاریف را ارزیابی میکند. این بهعنوان نمایندهای برای هوش کلامی و دانش کلی کلمه عمل میکند. واژگان قوی با پتانسیل تحصیلی بالاتر و دانش گستردهتر در سراسر حوزههای محتوا مرتبط است.
- آزمون کار با ارقام چیست؟
تست کار با اعداد، محاسبات پایه، سرعت محاسبه و توانایی استدلال کمی را ارزیابی میکند. عملکرد استعداد را برای رشتههای ریاضی، آمار، حسابداری، مالی و دیگر کاربردهای عددی پیشبینی میکند. این نشاندهنده هوش عددی اساسی است.
استعدادیابی کودکان
- استعدادیابی
یافتن و پرورش استعداد در کودکان فرآیندی چندوجهی است که شامل شناخت و رشد تواناییها، علایق و پتانسیلهای منحصربهفرد آنهاست. استعداد میتواند در حوزههای مختلف از جمله دانشگاهی، هنر، ورزش و موارد دیگر ظاهر شود. شناسایی و حمایت از استعدادهای کودک از سنین پایین برای کمک به شکوفایی، ایجاد اعتمادبهنفس و رسیدن به پتانسیل کامل آنها ضروری است.
شناخت اهمیت استعدادیابی:
شناسایی و پرورش استعداد در کودکان به چند دلیل مهم است:
تحقق پتانسیل: شناخت و پرورش استعدادهای کودک به آنها اجازه میدهد تا تمام پتانسیل خود را بشناسند. این به آنها قدرت میدهد تا در زمینههایی که تواناییهای ذاتی یا علاقه شدیدی دارند، سرآمد باشند.
تقویت عزتنفس: پرورش استعداد، عزتنفس و اعتمادبهنفس کودک را افزایش میدهد. هنگامی که کودکان برای مهارتها و تلاشهای خود تقویت مثبت دریافت میکنند، احساس ارزشمندی قوی در آنها ایجاد میشود.
تقویت انگیزه: بهرسمیتشناختن استعدادهای کودک و ایجاد فرصتهای رشد میتواند انگیزه آنها را برای یادگیری و تعالی تقویت کند. این به آنها احساس هدف و جهت میدهد.
یادگیری شخصی: شناسایی استعدادها، مربیان را قادر میسازد تا روشهای آموزشی و برنامه درسی خود را متناسب با نیازهای خاص کودک تنظیم کنند. این رویکرد شخصی، یادگیری و توسعه مؤثر را تقویت میکند.
کمک به جامعه: پرورش استعداد در کودکان میتواند منجر به مشارکت در زمینههای مختلف از جمله هنر، علوم، ورزش و موارد دیگر شود. این کمکها نهتنها به نفع فرد، بلکه به کل جامعه نیز میباشد.
راهبردهای شناسایی استعداد در کودکان:
شناسایی استعداد در کودکان میتواند فرآیندی چالشبرانگیز و درعینحال پاداشدهنده باشد. در اینجا چند استراتژی و رویکرد برای کمک به شناسایی و پرورش استعدادها آورده شده است:
مشاهده: والدین، مراقبان و مربیان باید رفتار، علایق و فعالیتهای کودکان را بهدقت مشاهده کنند. به مناطقی که کودک در آن اشتیاق، اشتیاق و استعداد طبیعی نشان میدهد توجه کنید.
ارتباط باز: ارتباط باز با کودک را تشویق کنید. از آنها در مورد علایق، سرگرمیها و کارهایی که در اوقات فراغت خود از انجام آنها لذت میبرند بپرسید. پاسخهای آنها میتواند بینشی در مورد استعدادهای آنها ارائه دهد.
آنها را در معرض فعالیتهای مختلف قرار دهید: به کودکان فرصت دهید تا طیف گستردهای از فعالیتها مانند ورزش، هنر، موسیقی و فعالیتهای تحصیلی را کشف کنند. این قرارگرفتن میتواند به آنها کمک کند تا علایق و استعدادهای خود را کشف کنند.
به دنبال بازخورد از معلمان باشید: معلمان نقش مهمی در شناسایی استعدادها دارند. آنها میتوانند بینشی در مورد عملکرد، رفتار و پتانسیل کودک در موضوعات یا فعالیتهای خاص ارائه دهند.
تست استاندارد: در زمینههای آکادمیک، آزمونهای استاندارد میتوانند به شناسایی تواناییهای پیشرفته و حوزههای قدرت در دروسی مانند ریاضیات، زبان و علوم کمک کنند.
مربیگری و راهنمایی: ارتباط کودک با مربیان یا متخصصان در یک زمینه خاص موردعلاقه میتواند یک استراتژی ارزشمند برای استعدادیابی و رشد باشد.
ارزیابی مستمر: به طور منظم پیشرفت و علایق کودک را ارزیابی کنید تا مطمئن شوید که استعدادیابی بهروز باقی میماند و به تواناییها و علایق در حال تغییر آنها پاسخ میدهد.
نقش والدین، معلمان و مربیان:
والدین، مربیان و مربیان نقش حیاتی در شناخت و پرورش استعداد کودکان دارند:
والدین:
والدین اغلب اولین کسانی هستند که متوجه استعدادها و علایق منحصربهفرد فرزندشان میشوند. برای والدین ضروری است که حمایت عاطفی، تشویق و منابعی برای کمک به فرزندشان در کشف و شکوفایی این استعدادها فراهم کنند.
ایجاد یک محیط خانهپرورش دهنده و الهامبخش که خلاقیت و یادگیری را تشویق میکند، در رشد استعدادها بسیار مؤثر است.
معلمان:
معلمان میتوانند استعدادها را در کلاس درس با مشاهده مشارکت، عملکرد و اشتیاق دانشآموز برای موضوعات خاص شناسایی کنند. آنها میتوانند دروس پیشرفته، فرصتهای غنیسازی، و آموزشهای مناسب را برای حمایت از دانشآموزان بااستعداد ارائه دهند.
همچنین میتوانند در مورد فعالیتها و برنامههای فوقبرنامهای که استعدادهای کودک را برآورده میکند. مانند درس موسیقی، کلاسهای هنری یا مسابقات علمی راهنمایی ارائه دهند.
مربیان:
مربیان و متخصصان در زمینههای خاص میتوانند رشد استعداد کودک را راهنمایی و الهام بخشند. این مربیان میتوانند بینش، مربیگری و فرصتهای ارزشمندی را برای کودک فراهم کنند تا مهارتهای خود را تقویت کند.
قرارگرفتن در معرض افراد موفق در حوزه موردعلاقه کودک میتواند منبع قدرتمندی برای الهام و یادگیری باشد.
پرورش استعداد برای موفقیت بلندمدت:
هنگامی که استعداد شناسایی شد، برای موفقیت بلندمدت، پرورش و حفظ رشد آن ضروری است:
فرصتهایی برای تمرین فراهم کنید: توسعه استعداد مستلزم تمرین و تلاش مداوم است. کودک را تشویق کنید تا در فعالیتها و پروژههای منظم مرتبط با استعدادهایش شرکت کند.
موفقیتها را جشن بگیرید: موفقیتهای کوچک یا بزرگ کودک را به رسمیت بشناسید و جشن بگیرید. تقویت مثبت باعث افزایش عزتنفس و انگیزه آنها میشود.
از علایق آنها حمایت کنید: مدافع علایق و علایق کودک باشید. از مشارکت آنها در فعالیتهای فوقبرنامه، کارگاهها و مسابقات مرتبط با استعدادهایشان حمایت کنید.
ذهنیت رشد را تشویق کنید: به کودک بیاموزید که استعداد ثابت نیست، بلکه میتواند از طریق سختکوشی، عزم راسخ و درسگرفتن از شکستها بیشتر رشد کند.
رویکرد متعادل: درحالیکه پرورش استعداد ضروری است، حفظ یک رویکرد متعادل برای آموزش و توسعه شخصی نیز ضروری است. تشویق به آموزش جامعی که شامل موضوعات و تجربیات گوناگون باشد
اصطلاحات و مشاوره در زمینه تحصیل
اصطلاحات دانشگاهی
در این محتوا اصطلاحات پرکاربرد دانشگاهی را بررسی میکنیم. همچنین در ادامه فهرست اصطلاحات رایج در فرآیند اپلای را نام میبریم.
- گروه آموزشی:
گروه آموزشی به مجموعهای از دانشجویان اطلاق میشود که با هم در کلاسها و برنامههای تحصیلی یکسانی یاد میگیرند. عضویت در یک گروه آموزشی منسجم فرصتهایی را برای یادگیری مشارکتی، توسعه مهارتهای کارگروهی، ایجاد روابط با همسالان و به دست آوردن انگیزه و مسئولیتپذیری برای پایبندی به برنامه و الزامات تحصیلی فراهم میکند.
اندازه یک گروه آموزشی میتواند از سمینارهای کوچک ۵-۱۰ دانشجو تا کلاسهای سخنرانی بزرگ با صدها دانشجو متغیر باشد. برخی از گروههای آموزشی به گروههایی تبدیل میشوند که از طریق یک برنامه چند ساله بهعنوان یک واحد دست نخورده پیشرفت میکنند. پیوندهای گروهی و پویاییهای اجتماعی که در بین دانشجویانی که با هم یاد میگیرند شکل میگیرد میتواند علاوه بر تسهیل اهداف آموزشی، غنی سازی و حمایت اجتماعی ارزشمندی را فراهم کند.
- رشته:
رشته و جهتگیری دانشجویی به برنامهریزی اطلاق میشود که برای دانشجویان جدید که به یک برنامه یا مؤسسه دانشگاهی میپیوندند، برای آشنایی آنها با محیط، رشته انتخابی و تسهیل انتقال ارائه میشود. اولین برداشتهایی که در جهتگیری شکل میگیرد میتواند بر احساس تعلق، تعهد نهادی و اشتیاق دانشجویان جدید برای درگیرشدن کامل در تجارب تحصیلی تأثیر بگذارد. یکرشته با انتخاب متفکرانه دانشجویان را برای پیشرفت آماده میکند.
- گرایش:
هر رشته به تعدادی گرایش در همان حوزه تقسیم میشود. دانشجویان بعد از گذراندن مقاطع ابتدایی تحصیل در رشته میتوانند گرایش خود را باتوجهبه علاقهمندی انتخاب کنند. بعدازاین مرحله دانشجویان هر رشته با گرایشهای خود تقسیمبندی میشوند.
- مقطع تحصیلی (دوره):
پایهای که دانشآموزان و یا دانشجویان در آن تحصیل میکنند مقطع تحصیلی نامیده میشود.
- سال تحصیلی:
سال تحصیلی به دوره سالانهای اطلاق میشود که مؤسسات آموزشی تشکیل جلسه میدهند و کلاسها به طور فعال تشکیل میشوند. سال تحصیلی ساختاری را برای سازماندهی برنامههای درسی، فعالیتهای یادگیری و برنامههای ثبتنام فراهم میکند. در بسیاری از مؤسسات، سال تحصیلی از اوایل پاییز تا اواخر بهار با یک ترم تابستانی در بین ترمهای اصلی است. تقویم سنتی دانشگاهی از نظر تاریخی حول چرخههای کشاورزی و فصلی تکاملیافته است. اما تغییراتی مانند سیستمهای سهماهه و برنامههای تمام سال با وقفههای کوتاهتر در طول سال وجود دارد. هدف سال تحصیلی استاندارد ایجاد تعادل بین فواصل زمانی کافی برای یادگیری موضوعات اصلی با ایجاد زمان استراحت برای تحقیقات اساتید و استراحت دانشجویان است. برنامهریزی در طول سال تحصیلی، تحویل آموزشی را برای مؤلفههای وابسته به هم مانند دورهها، امتحانات و تکالیف هیئتعلمی هماهنگ میکند.
- نیمسال تحصیلی:
ترم یا نیمسال تحصیلی بخشی از سال تحصیلی است که در آن مجموعهای از دروس برای دوره متمرکزی از آموزش متمرکز برگزار میشود. ترمها سال تحصیلی را تقسیم میکنند تا امکان ثبتنام سازمانیافته در مجموعهای از کلاسها فراهم شود. در آموزش عالی، رایجترین الگوی دو ترم ۱۵ هفته ای در پاییز و بهار با یک جلسه تابستان است. ساختار ترم از دانشگاههای اولیه بود که بر اساس تقویمهای مذهبی سازماندهی میکردند. امروزه ترمها برنامهریزی پیچیده کلاسهای مرتبط، پیشرفت منظم در برنامههای درسی و نقاط عطف برای تکمیل کار آکادمیک را تسهیل میکنند. دانشجویان در یک بار دوره کامل برای هر ترم ثبتنام میکنند. اعضای هیئتعلمی دروسی را که در هر ترم وجود دارد تدریس میکنند. ترمها چرخههای یادگیری کاملی هستند که به طور سیستماتیک دانش و مهارتها را از طریق مجموعهای از دروس مرتبط توسعه میدهند.
- دوره (ترم) تابستانی:
ترم تابستانی به دورهها و برنامههای آکادمیک اطلاق میشود که توسط مؤسسات آموزشی در ماههای تابستان ارائه میشوند، زمانی که ترمهای عادی تشکیل نمیشوند. اصطلاحات تابستانی فرصتهایی را برای آموزش سریع یا تکمیلی فراهم میکند. دانشجویان ممکن است دورههای اضافی را بگذرانند تا پیشرفت سریعتری در برنامهشان داشته باشند، پیشنیازها را برآورده کنند یا زودتر فارغالتحصیل شوند. پیشنهادهای محبوب تابستانی شامل فرمتهای فشرده دورههای منظم، دورههای کارآموزی، برنامههای تحصیل در خارج از کشور، و کلاسهای تقویتی یا توسعه است. ثبتنام تابستانی اغلب در میان دانشجویان غیرسنتی و فارغالتحصیل که بین تحصیلات و کار یا خانواده تعادل برقرار میکنند، بالاترین میزان را دارد.
- دوره تحصیلی (مقطع تحصیلی):
دوره تحصیلی بخشی از سال تحصیلی است که در طی آن مجموعهای از فعالیتهای آموزشی مانند کلاسها، تکالیف و امتحانات انجام میشود. دورههای تحصیلی فعالیتهای یادگیری را در چرخههای منسجم سازماندهی میکند. دورههای تحصیلی، جدول زمانی آموزشی را به بخشهای قابلمدیریت تقسیم میکنند تا از طریق فعالیتهای یادگیری یکپارچه، قبل از حرکت به سمت مطالب جدید، شایستگی ایجاد شود. آنها نقاط عطفی برای تکمیل و فرصتهایی برای ارزیابی پیشرفت فراهم میکنند. هدف این ساختار، توالی یادگیری منطقی در هر دوره تحصیلی مستقل است.
- فارغالتحصیل:
فارغالتحصیل به فردی اطلاق میشود که یک برنامه دانشگاهی را با موفقیت به پایان رسانده و مدرک یا دیپلم دریافت کرده است. الزامات تکمیل برای درنظرگرفتن فارغالتحصیل شدن بر اساس سطح آموزشی و مؤسسه متفاوت است، اما اساساً شامل اتمام دورههای موردنیاز، امتحانات، تحقیقات یا اجزای پایاننامه برنامه درسی مدرک است. فارغالتحصیلی به معنای تسلط بر دانش و مهارتهای تعریف شده توسط برنامه است. داشتن مدرک یا دیپلم از یک مؤسسه معتبر گواهی میدهد که فارغالتحصیل دارای شرایط لازم برای مشاغل مرتبط یا تحصیلات بیشتر در این زمینه است. شرکت در مراسم فارغالتحصیلی نشاندهنده آیینی است که از تلاش و موقعیت جدید فارغالتحصیل تجلیل میکند. اکثر فارغالتحصیلان از پیشرفت تحصیلی خود غرور و رضایت زیادی را تجربه میکنند.
- تحصیلات تکمیلی:
دوره تحصیلات تکمیلی به مدت دو سال است. مقطع کارشناسیارشد را در بر میگیرد.
- دوره کاردانی:
دورههای کاردانی به برنامههای آموزشی متمرکز بر آموزش عملی در مهارتهای کاربردی و زمینههای فنی اشاره دارد که به دریافتکنندگان دیپلم کاردانی که گواهی شایستگی آنها را میدهد، ختم میشود. برنامههای کاردانی با برنامههای تحصیلی در تأکید بر مهارتهای حرفهای عملی نسبت به مطالعه نظری متفاوت است.
- دوره کارشناسیارشد (ناپیوسته – پیوسته):
مدرک کارشناسیارشد نشاندهنده تحصیلات آکادمیک در مقطع کارشناسیارشد فراتر از مدرک لیسانس است. پس از تکمیل یک برنامه پیشرفتهتر که تسلط بر دانش و تحقیق تخصصی در یکرشته را نشان میدهد، اعطا میشود. مدرک کارشناسیارشد اغلب برای مشاغل حرفهای و ادامه تحصیل در مقطع دکترا موردنیاز است. برنامهها ۱-۳ سال طول میکشد و ممکن است شرایط پایاننامه را داشته باشند. ثبتنام مستمر پاره وقت به متخصصان شاغل اجازه میدهد تا به آرامی پیشرفت کنند. کسب مدرک کارشناسیارشد نشاندهنده تخصص قابلتوجه در تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده است. با تعمیق دانش و مهارتهای موردنیاز برای نقشهای رهبری و تصمیمگیری مستقل در یک زمینه، گیرندگان را برای مشاغل سطح بالا آماده میکند. عنوان فارغالتحصیلی اعطا شده، مانند کارشناسیارشد مدیریت بازرگانی، کارشناسیارشد [رشته] است..
- دوره دکتری (PhD):
مدرک دکترا پیشرفتهترین نوع مدرک تحصیلی است که پس از تکمیل مطالعات گسترده که نشاندهنده تخصص و بورس تحصیلی اصلی در یکرشته است، اعطا میشود. بالاترین مدرک دکترا، دکترای فلسفه است که به تحقیق و پایاننامه گسترده نیاز دارد که به کمک قابلتوجهی به دانش ختم میشود. دکترای حرفهای مانند دکترای آموزش بر شایستگیهای کاربردی تمرکز دارند. کسب مدرک دکترا بالاترین دستاورد علمی است که نشاندهنده اوج تمایز علمی است. تلاش شخصی طولانیمدت برای تولید تحقیقات منحصربهفرد باعث میشود فارغالتحصیلان دکترا در تجزیه و تحلیل و گسترش تئوری و عمل در زمینههای مربوطه خودآگاه باشند. قابلیتهای تحقیقاتی نشاندادهشده آنها باعث میشود آنها را برای مشاغل آکادمیک بهعنوان استاد، محقق و کارشناسان موضوعی واجد شرایط باشند.
- انتخاب واحد:
در محیطهای دانشگاهی، یک واحد انتخابی به دانشجویان اطلاق میشود که دورههای خاصی را برای مطالعه از بین گزینههای موجود انتخاب میکند. دانشجویان دانشگاه برای انتخاب واحدها باتوجهبه علایق و الزامات برنامه در هر ترم انعطافپذیری دارند. توانایی انتخاب واحدها، آموزش را شخصی میکند و نیازهای یادگیری متنوع را برآورده میکند. دانشجویان میتوانند واحدهایی را انتخاب کنند که نشاندهنده یک تخصص در رشته تحصیلی خود هستند، موضوعات مرتبط با مشاغل موردنظر، بهبود مهارتها در یک موضوع دشوار یا کشف دانش میانرشتهای جدید را پوشش میدهند. مشاوران دانشگاهی به دانشجویان در انتخاب عاقلانه واحدها کمک میکنند تا یک برنامه درسی منسجم متناسب با فرد تهیه کنند، اما همچنان از تکمیل تمام الزامات مدرک اطمینان حاصل کنند. انتخاب باید بین موضوعات اصلی پایه و دروس انتخابی تخصصی تعادل ایجاد کند. استقلال در انتخاب واحدها به یادگیرندگان خود راهبر اجازه میدهد تا آموزش خود را در زمینههای ترجیحی متمرکز کنند.
- حذف و اضافه:
حذف و افزودن به فرآیندی اطلاق میشود که دانشجویان در هر ترم تحصیلی طی میکنند تا با حذف دروس ناخواسته از ثبتنام و اضافهکردن دورههای موردنظر جدید، برنامههای درسی و ثبتنامهای برنامهریزی شده خود را تنظیم کنند. دانشگاهها در شروع ترم یک دوره کوتاه اضافه میدهند تا در صورت نیاز به دانشجویان فرصت ایجاد تغییرات ثبتنام را بدهند. دانشجویان ممکن است یک دوره برنامهریزیشده را حذف کنند، زیرا لغو شده است، با برنامهشان مغایرت دارد، خیلی سخت به نظر میرسد یا دیگر موردنیاز نیست. ممکن است دورههای اضافه شده برای رشته موردنیاز باشد یا جایگزین کلاس حذف شده شود. قابلیتهای حذف و اضافه به دانشجویان این امکان را میدهد که برنامههای پاسخگویی به نیازهای تحصیلی و شخصی در حال تکامل را در هر ترم درحالیکه مدرک خود را دنبال میکنند، اصلاح کنند.
- حذف اضطراری:
حذف اضطراری به تعلیق فوری یک درس یا یک دانشآموز از یک مؤسسه یا برنامه دانشگاهی بهعنوان یک اقدام اضطراری در پاسخ به نگرانیهای ایمنی یا اختلال قابلتوجه اشاره دارد. حذف اضطراری گاهی به دلیل حذف استاد از درس موردنظر صورت میگیرد.
- حذف کلی دروس:
حذف کامل دورهها به یک بخش یا مؤسسه دانشگاهی اشاره دارد که به طور کامل دروس را از برنامه درسی حذف میکند، بنابراین آنها دیگر برای ثبتنام دانشجو ارائه یا در دسترس نیستند. دلایل حذف کامل ممکن است شامل منسوخشدن دورهها به دلیل تغییر الزامات مدرک یا پیشنهادهای، ثبتنام پیوسته کم دانشجو برای دوره که نشاندهنده کمبود تقاضا است، ازدستدادن اعضای هیئتعلمی واجد شرایط برای آموزش محتوای تخصصی، یا تنظیم مجدد منابع محدود برای پشتیبانی از آموزشهای مهمتر باشد. حذف کامل برای قطع دورهها بدون برنامهریزی برای بازگرداندن آنها بهزودی پس از بررسی عواملی مانند ارتباط با برنامه درسی و اهداف، هزینهها و نیازهای دانشآموز محفوظ است. دورههایی که موقتاً تعلیق میشوند ممکن است بعداً بازگردانده شوند. حذف کلی دائمیتر است که نشان میدهد برنامه درسی بهتر بر اولویتهای بهروز متمرکز شده است.
- واحد احتسابی:
تعداد واحدهایی که پس تغییر رشته از سوی گروه آموزشی کل دانشگاه از دانشجو پذیرفته میشود و در میانگین کل وی منظور میگردد، واحد احتسابی میگویند.
- دروس پایه:
در آموزش، دروس پایه به دورههای پایهای اشاره دارد که دانش و مهارتهای مقدماتی را در یکرشته تحصیلی پوشش میدهد. این کلاسهای اصلی زمینه را برای یادگیری پیشرفتهتر فراهم میکند. بهعنوانمثال، در مقاطع لیسانس، دانشجویان را در درسهای پایه در زمینه نوشتن، ریاضیات، علوم، روشهای تحقیق و نظریههای اجمالی چارچوببندی رشته شروع میکنند. مطالعات بعدی بر این آغازها بنا شده است. هدف دروس پایه ارائه سواد اساسی و قابلیتهای گستردهای است که افراد تحصیلکرده در این زمینه بدون توجه به تخصص باید به اشتراک بگذارند. درحالیکه پایه هستند، واژگان مفهومی کلیدی، روششناسی و تواناییهای تفکر انتقادی موردنیاز برای کارهای سطح بالاتر را ارائه میدهند. بازگشت به تقویت دروس پایه به رفع شکافهای شایستگیهای اصلی موردنیاز برای مقابله با مشکلات پیچیده و ادغام یادگیری جدید کمک میکند.
- دروس اصلی:
دورههای اصلی مجموعه اولیه کلاسهای موردنیاز است که همه دانشجویان در یک برنامه یا رشته دانشگاهی باید برای برآوردهکردن شرایط مدرک تحصیلی تکمیل کنند. آنها بر خلاف دروس انتخابی تخصصی اختیاری، بدنه اصلی دانشپایه را برای حوزه موضوعی نشان میدهند. دروس اصلی برنامه درسی اصلی را تشکیل میدهند. بهعنوانمثال، دورههای کلیدی در زمینههای تجاری ممکن است شامل حسابداری مالی، بازاریابی، مدیریت، اخلاق تجاری، اقتصاد کلان، آمار و امور مالی باشد. دورههای اصلی مفاهیم اصلی، نظریهها، مدلها و مهارتهای تعیینکننده شایستگی در این رشته را ارائه میدهند. آنها هم وسعت را از طریق معرفی موضوعات متنوع و هم عمق را از طریق پیچیدگی محتوای لایهای و مارپیچی در سراسر رشتههای دورههای مرتبط توسعه میدهند. تکمیل دورههای اصلی به معنای تسلط بر شایستگی کامل در زمینه مدرک است.
- دروس تخصصی:
دورههای تخصصی کلاسهای پیشرفتهای در یک زمینه دانشگاهی هستند که بر یک موضوع فرعی یا کاربردی خاص متمرکز هستند. دورههای تخصصی به دانشجویان اجازه میدهد تا در مطالعه متمرکز یک منطقه مجزا که با علایق فردی یا آرزوهای شغلی فراتر از دروس اصلی گستردهتر همسو است، کاوش کنند. آنها تخصص خاصی را توسعه میدهند. دورههای تخصصی اغلب دارای کلاسهای اصلی پیشنیاز هستند که ابتدا دانش پیشزمینه کافی را تضمین میکنند. دنبالکردن دورههای تخصصی به دانشجویان کمک میکند تا بهعنوان متخصصان ماهر در هنگام جستجوی شغل برجسته شوند و اشتیاق بیش از حداقل نیاز را برای موضوع نشان میدهد.
- دروس پیشنیاز:
دورههای پیشنیاز به کلاسهایی اشاره میکنند که دانشجویان باید قبل از اجازه ثبتنام در دوره بعدی دیگر بگذرانند. نیاز بهپیش نیازهای خاص برای اطمینان از داشتن دانشپایه و قابلیتهای موردنیاز برای موفقیت در دورههای پیشرفتهتر که بر پایه مفاهیم و مهارتهای قبلی است، کمک میکند. پیشنیازها توالی مؤثر پیشرفت برنامه درسی را از تسلط پایه به پیچیده راهنمایی میکنند. دانشجویان باید در برنامهریزی دروس برای تکمیل پیشنیازهای قبل از دروسی که به آنها نیاز دارند، استراتژیک باشند.
- شماره درس:
شماره درس یک کد شناسایی است که به هر دوره یا واحد آموزشی در برنامه کلی یک مؤسسه آموزشی اختصاص داده میشود. شمارههای درس، شناسههای منحصربهفرد و کوتاهنویسی مفیدی را برای ارجاع به کلاسهای خاص در برنامهها و رونوشتهای مستقل از عناوین طولانی دروس فراهم میکنند. آنها به طور سیستماتیک برنامه درسی را سازماندهی میکنند. اکثر سیستمهای شماره درس، اختصارات مربوط به حوزه موضوعی و سطح درس را با یک کد عددی ترکیب میکنند.
- برنامه درسی و آموزشی:
برنامه درسی به مجموعه دروس تشکیلدهنده یک برنامه دانشگاهی و محتوای ارائه شده از طریق آن کلاسها اشاره دارد. این شامل اهداف یادگیری، مجموعهای از موضوعات، توالی، استانداردها و موادی است که تجربه آموزشی موردنظر را فراهم میکند. برنامه درسی شامل آموزش برنامهریزی شده کلاس درس و فعالیتهای یادگیری مرتبط مانند پروژهها، آزمایشگاهها و کارهای مشترک است که کشف فکری و ایجاد مهارت را تحریک میکند. این توسط نتایج برنامه موردنظر و ارزیابی دانشجویان هدایت میشود. آموزش به فرآیند جامع تسهیل کسب دانش و توسعه شایستگی از طریق آموزش، منابع، مربیگری و تمرین هدایت شده اشاره دارد. برنامه درسی چارچوب محتوای آکادمیک را فراهم میکند درحالیکه آموزش نشاندهنده فرآیند چندوجهی است که دانشآموز را قادر میسازد تسلط یابد.
- دروس انتخابی (اختیاری):
دروس انتخابی به دروسی اطلاق میشود که دانشجویان میتوانند بر اساس علایق فردی و اهداف حرفهای بهعنوان بخشی از برنامه تحصیلی خود انتخاب کنند. دروس انتخابی انعطافپذیری را برای سفارشی کردن آموزش فراهم میکند. دانشآموزان از میان طیف مشخصی از پیشنهادهای دروس انتخابی تأیید شده انتخاب میکنند و موضوعاتی را که فراتر از کلاسهای اصلی ضروری میدانند جذاب مییابند. دروس انتخابی پرطرفدار مجموعه مهارتها را افزایش میدهد یا با آرزوهای شغلی دانشجویان همسو میشوند. دروس انتخابی امکان پیگیری وسعت یا عمق بیشتر در یکرشته را فراهم میکند. همچنین به یادگیری تنوع میبخشد و علایق مستقل را تشویق میکند.
- دروس عمومی:
دروس عمومی به دورههایی اطلاق میشود که دانشپایه گستردهای را ارائه میکنند که یکرشته تحصیلی را در مقایسه با دروس پیشرفته که در موضوعات تخصصی بررسی میکنند، معرفی میکنند. هدف دروس عمومی پرورش سواد اصلی و درک کلی از حوزه، تاریخچه، تکنیکها و مفاهیم یا مهارتهای اصلی رشته است. معمولاً برای مدارک کارشناسی موردنیاز است،
- مشروط شدن:
مشروط شدن تحصیلی به وضعیتی اطلاق میشود که نشان میدهد دانشجو در معرض خطر ناتوانی در برآوردن شرایط پیشرفت تحصیلی رضایتبخش است. دانشجویان ممکن است مشروط شوند اگر ترم یا معدل انباشتهشان کمتر از حدنصاب باشد یا در دورههای اصلی مردود شوند. درصورتیکه نمرات به وضعیت خوب بازگردند، مشروط بهعنوان یک هشدار برای بهبود عملکرد یا خطر اخراج عمل میکند. نظارت آکادمیک به انگیزه تلاش مجدد دانشجو کمک میکند.
فهرست اصطلاحات رایج در فرآیند اپلای
- درخواست – Apply :
یک درخواست برای پذیرش
- ریزنمرات تحصیلی – Transcript of Records:
کارنامه سوابق – لیست رسمی دروس و نمرات
- متقاضی دریافت پذیرش – Applicant :
متقاضی – شخصی که برای پذیرش درخواست داده است
- کمک مالی برای عدم پرداخت هزینه خوابگاه یا یک واحد درسی – Waiver :
چشمپوشی – اجازه برای برآوردهنکردن یک الزام
- فاندی که به دانشجویان برای هزینه واحد درسی یا همان شهریه دانشگاه اعطا میشود -Tuition:
شهریه – هزینههایی که برای ثبتنام در کلاسها پرداخت میشود
- کمکهزینه – Fund:
صندوق – کمکهای مالی ارائه شده
- انگیزهنامه – SOP:
بیانیه دلایل درخواست
- سی وی – CV:
رزومه – سند خلاصه سوابق تحصیلی و حرفهای
- رزومه – Resume:
اسنادی که تجربه و مهارتهای کاری را ذکر میکند
- ددلاین – Deadline:
آخرینمهلت – آخرین تاریخ برای ارسال درخواست
- توصیهنامه – LOR:
توصیهنامه ازیکطرف قانونی
- شرح دروس – Course Description:
توضیحات دوره – اطلاعات در مورد محتوای یک کلاس
- پذیرش مشروط – Conditional admission:
پذیرش بسته به معیارهای خاص
- دیفر کردن – Deferral / Deferred admission:
تعویق – به تعویقانداختن ثبتنام برای یک سال
- پذیرش – admission:
پذیرش در یک برنامه دانشگاهی
- پذیرش باز – Open admissions:
پذیرش آزاد – سیاست ثبتنام غیررقابتی
- پذیرش در جریان – Rolling admissions:
تصمیمات در حال انجام با رسیدن برنامهها
- اپلیکیشن فی – Application Fee:
هزینه درخواست – هزینه برای پردازش یک درخواست
- فلوشیپ -Fellowship:
کمکهزینه تحصیلی – مبلغ مالی که به دانشجویان داده میشود
- ویزای F-1:
ویزای F-1 – مجوز تحصیل در ایالات متحده
- فرم I-20:
فرم I-20 – سند تأیید وضعیت دانشجویی برای ویزا
- کارآموزی – Internship:
موقعیت موقت آموزش حرفهای
- دوره – M.Phil:
مدرک کارشناسیارشد فلسفه
- ریزنمرات، کارنامه تحصیلی – Transcripts:
سوابق تحصیلی رسمی
- استاد راهنما – Academic Adviser:
مشاور تحصیلی – عضو هیئتعلمی ارائهدهنده راهنمایی در مورد دورهها
- مدرک – Associate’s:
کاردانی – مقطع کارشناسی دوساله
- مستمع آزاد – Audit:
حسابرسی – بدون دریافت اعتبار در یک دوره شرکتکردن
- مدرک کارشناسی – Bachelor’s:
لیسانس – چهار سال مدرک کارشناسی
- Coed:
فاقد تفکیک جنسیتی
مشاوره تحصیلی چیست؟
مشاوره تحصیلی به راهنمایی و حمایت ارائه شده به دانشآموزان برای کمک به موفقیت تحصیلی و تصمیمگیری آگاهانه در مورد تحصیل اشاره دارد. این شامل مشاورهدادن به دانشآموزان در انتخاب رشتهها، گرایشها و مشاغلی است که با علایق، تواناییها و اهداف آنها همسو باشد.
مشاوران تحصیلی به دانشآموزان در تدوین برنامههای تحصیلی، غلبه بر مشکلات یادگیری، بهبود مهارتهای مطالعه و دستیابی به آرزوهای آموزشی کمک میکنند. آنها ترکیبی از مشاوره تحصیلی، شغلی، شخصی و بحران را برای ارتقای توسعه جامع دانشآموز ارائه میدهند.
اهداف اصلی مشاوره تحصیلی
اهداف اصلی مشاوره تحصیلی عبارتند از:
- به دانشآموزان کمک کنید تا با محیط تحصیلی سازگار شوند و مهارتهای موفقیت تحصیلی را بیاموزند. این شامل مدیریت زمان، یادداشتبرداری، استراتژیهای آمادهسازی آزمون و غیره میشود.
- راهنمایی دانشجویان در انتخاب رشته و طراحی برنامههای تحصیلی متناسب با علایق و تواناییها. مشاوران الزامات و خطمشیهای آموزشی را روشن میکنند.
- به انتخاب رشته در هر ترم کمک میکند تا مطمئن شود که دانشآموزان کلاسهای موردنیاز را در زمان مناسب برای ادامه مسیر میگذرانند.
- پیشرفت تحصیلی را زیر نظر داشته دارد، مسائلی مانند عملکرد ضعیف را شناسایی میکند و راهحلهایی را پیشنهاد میدهد.
- درصورتیکه دانشآموزان در یک برنامه مشکل دارند، در مورد گزینههای تحصیلی جایگزین راهنمایی ارائه میدهد. این شامل تغییر رشته، انتقال مدرسه یا استراحت است.
- به دانشآموزان کمک میکند تا فرآیندهای آموزشی مانند درخواست بورسیه، وام و کارآموزی را طی کنند.
- از دانشآموزانی که با چالشهای شخصی مانند استرس، روابط یا مسائل خانوادگی روبرو هستند، حمایت میکند.
- به دانشجویان در مورد برنامهریزی شغلی و اهداف پس از فارغالتحصیلی مانند تحصیلات تکمیلی مشاوره میدهد. تجربیات تکمیلی مانند پروژهها، کار داوطلبانه و شبکهسازی را توصیه میکند.
مشاوران تحصیلی در مدارس، کالجها و دانشگاهها کار میکنند. آنها هم مشاوره کوتاهمدت و هم پشتیبانی مداوم ارائه میدهند. راهنمایی آنها میتواند در حفظ دانشجو، فارغالتحصیلی بهموقع و موفقیت کلی دانشگاه بسیار مهم باشد.
مزایای مشاوره تحصیلی چیست؟
مشاوره تحصیلی مزایای بسیاری را ارائه میدهد که میتواند تأثیر مثبتی بر تحصیل و مسیر شغلی دانشآموز داشته باشد. برخی از مزایای کلیدی عبارتند از:
- راهنمایی شخصی:
مشاوران درک عمیقی از پیشینه تحصیلی، علایق، تواناییها و اهداف دانشآموز ایجاد میکنند. استراتژیهای متناسب با آنها به دانشآموزان کمک میکند تا نقاط قوت را به حداکثر برسانند و بر نقاط ضعف غلبه کنند.
- تصمیمگیری آگاهانه:
مشاوران به دانشآموزان درباره گزینهها آموزش میدهند تا بهجای فشار همسالان یا اطلاعات نادرست، تصمیمگیری کنند که مطابق با آرزوها باشد. این از تغییرات پرهزینه بعدی جلوگیری میکند.
- مسئولیتپذیری:
بررسیهای منظم تضمین میکند که دانشآموزان وظایف مهم برای موفقیت تحصیلی مانند ثبتنام بهموقع، شرکت در کلاسهای موردنیاز و پیشنیازها را تکمیل میکنند.
- پیشگیری از مشکل:
مشاوران مسائل را پیش از تشدید و تأثیرگذاری بر عملکرد، پیشبینی میکنند و به آنها رسیدگی میکنند. بهعنوانمثال، مشاوره در مورد مدیریت زمان میتواند از عقب ماندن جلوگیری کند.
- حمایت از خود:
مشاوران به دانشآموزان میآموزند که نیازهای خود را بیان کنند، درخواست کمک و اقامت کنند و به منابع دانشگاه دسترسی داشته باشند. این باعث ایجاد اعتمادبهنفس و استقلال میشود.
- شبکهسازی:
مشاوران دانشجویان را با همتایان، اساتید، کارکنان و فارغالتحصیلان مرتبط میکنند که راهنمایی، کارآموزی، تجربه پژوهشی و قرارگرفتن در معرض شغلی را تسهیل میکند.
- ردیابی پیشرفت:
نظارت مستمر و بازخورد دانشآموزان را در مسیر فارغالتحصیلی نگه میدارد. مشاوران همچنین برنامههای سفارشی برای اهداف تحصیلی و شغلی را حفظ میکنند.
- سلامت روان:
با بحث در مورد ناامیدیها و چالشها، مشاوره باعث کاهش استرس و ارتقای رفاه میشود. زمانی که نیاز به پشتیبانی تخصصی باشد، ارجاع داده میشود.
- توسعه کلنگر:
مشاوره بر شایستگی تحصیلی و همچنین رشد فردی، مهارتهای تصمیمگیری، مهارتهای اجتماعی، مشارکت در دانشگاه، مشارکت مدنی، آگاهی فرهنگی و رهبری متمرکز است.
- ادامه تحصیل:
دادهها نشان میدهد که مشاوره تحصیلی نرخ ترک تحصیل را کاهش میدهد؛ زیرا دانشآموزان برای غلبه بر موانع و ادامه تحصیل از حمایت برخوردار میشوند.
مشاوره تحصیلی دانشآموزان را قادر میسازد تا نقاط بالقوه خود را درک کنند. استراتژیهای فردی از سوابق تحصیلی آنها محافظت میکند، تجربیات آنها را گسترش میدهد و پایه و اساس موفقیت آینده را میگذارد.
به مشاور تحصیلی چه بگوییم؟
مشاوران تحصیلی راهنماییهای ارزشمندی را به دانشآموزان برای پیمایش مسیر تحصیلی خود ارائه میدهند. در اینجا چند توصیه برای بهینهسازی جلسات با مشاور آورده شده است:
با سؤالات و اهداف آماده شوید:
فهرستی از نکاتی را ایجاد کنید تا در مورد پیشرفت تحصیلی، برنامهریزی دوره، رشتههایی که در نظر دارید، مشکلاتی که با آن مواجه هستید و غیره صحبت کنید. این به تمرکز گفتگو کمک میکند.
اطلاعات مرتبط را ارائه دهید:
جزئیات مهمی مانند پیشینه تحصیلی، نمرات آزمون، نمرات، علایق و آرزوهای شغلی خود را ذکر کنید. اطلاعات کامل را برای بهترین توصیهها ارائه دهید.
یادداشت بردارید:
پیشنهادهای مشاور را در مورد برنامه دورهها، رشتههای تحصیلی، منابع دانشگاه و هر توصیه دیگری که ارائه میشود یادداشت کنید. پس از جلسه یادداشتها را مرور کنید.
در مورد چالشها به ذهن بازداشته باشید:
صادقانه هرگونه مشکلی را که با آن مواجه هستید با دانشگاهیان، مدیریت زمان، امور مالی، بهداشت و غیره در میان بگذارید تا مشاور بتواند بهدرستی راهنمایی کند.
توضیح بخواهید:
اگر به توضیحی در مورد سیاستها، الزامات، گزینهها یا رویهها نیاز دارید، حتماً آن را درخواست کنید.
در صورت نیاز، درخواست پشتیبانی اضافی کنید:
اگر احساس میکنید نیاز به بررسیهای مکرر یا نظارت بیشتر دارید، این امکان را با مشاور خود در میان بگذارید.
گزینههایی را در نظر داشته باشید:
اگر در مورد رشتهها یا دورههای آموزشی پیشنهادی میخواهید، چند گزینه جایگزین را که در نظر دارید برای دریافت نظر مشاور ارائه دهید.
در مورد نقاط عطف پرسوجو کنید:
در مورد پیشرفت مورد انتظار در نقاط مختلف و چگونگی اطمینان از اینکه در مسیر فارغالتحصیلی هستید بحث کنید.
شبکههای اهرمی:
برای ارتباط با اساتید، معلم خصوصی یا هر منبع دانشگاهی که به عملکرد و رشد شما کمک میکند، از مشاور کمک بگیرید.
هرگونه تغییر را گزارش دهید:
اگر تصمیم به تغییر رشته، انتقال مدارس یا تغییر چشمگیر برنامه فارغالتحصیلی خود برای مشاوره بهموقع دارید، فوراً به مشاوران اطلاع دهید.
سؤالات بعدی بپرسید:
قبل از ترک محل مشاوره، اطمینان حاصل کنید که در مورد مراحل بعدی بحث شده و راهنماییهای اضافی موردنیاز هستید. قرار بعدی را رزرو کنید
بعد از جلسات با مشاور در تماس باشید:
توصیههای مشاور را در برنامه زمانی و دانشگاهی خود به کار ببرید. بهروزرسانیهای پیشرفت خود را در جلسه بعدی به اشتراک بگذارید.
نقطه اتصال را قطع نکنید:
سعی کنید با پاسخگو بودن، حفظ تعهدات و آگاهکردن مشاوران از دستاوردهای خود، یک رابطه راحت و باز با مشاور خود ایجاد کنید.
مشاور تحصیلی چه ویژگیهایی دارد؟
یک مشاور تحصیلی مؤثر دارای ویژگیها و مهارتهای خاصی است که آنها را قادر میسازد تا دانشآموزان را با موفقیت در مسیر تحصیلشان راهنمایی کنند. برخی از ویژگیهای کلیدی یک مشاور تحصیلی خوب عبارتند از:
دانش تخصصی – آنها درک کاملی از برنامههای دانشگاهی، سیاستها، الزامات و منابع مؤسسه خود دارند. این به راهنمایی دقیق دانشآموزان کمک میکند.
سوابق سازماندهی شده – آنها سوابق سازماندهی شدهای را در مورد دانشآموزانی که به آنها مشاوره میدهند و اطلاعات سازمانی نگهداری میکنند. این به پیگیری پیشرفت هر دانشآموز کمک میکند.
دردسترسبودن – آنها زمان کافی را برای جلسات اختصاص میدهند و همچنین از راه دور از طریق تلفن، ایمیل و غیره در دسترس هستند. این به دانشآموزان راهنمایی مستمر میدهد.
برخورد همدلانه – آنها بادقت به صحبتهای دانشآموزان گوش میدهند، باحوصله به همه نگرانیها رسیدگی میکنند و ممکن است نیاز به توضیح چندین بار مفاهیم برای روشنشدن داشته باشند.
رسیدگی به چالش – آنها دلسوز، دلسوز هستند و شرایط و چالشهای دانشآموز را درک میکنند که باعث ایجاد اعتماد میشود.
ناظر – آنها میتوانند تشخیص دهند که دانشآموزان چه زمانی به حمایت اضافی نیاز دارند حتی اگر دانشآموزان بهصراحت کمک نخواهند.
مبتکر – آنها بهخوبی در سراسر دانشگاه برای ارجاع دانشآموزان به تدریس خصوصی، کمک مالی، حمایت از سلامت روان و سایر خدمات ارتباط دارند.
مشارکت – آنها در صورت نیاز با همکاران و مدیران مشورت میکنند تا دیدگاههای بیشتری برای مشاوره به دانشآموزان به دست آورند.
فعال – آنها به طور مداوم دانشآموزان را پیگیری میکنند و در صورت عقب ماندن یا مشکل با آنها تماس میگیرند بدون اینکه منتظر بمانند تا دانشآموزان تماس بگیرند.
مشتاق – آنها با دانشآموزان درگیر هستند، آنها را برای رسیدن به اهداف انرژی میگذارند و دستاوردها و نقاط عطف را تکریم میکنند. این باعث ایجاد انگیزه در دانشآموزان میشود.
پاسخگو – آنها فوراً به سؤالات دانشآموزان پاسخ میدهند، بهسرعت قرار ملاقاتها را تنظیم میکنند و در صورت لزوم، راهنمایی بهموقع ارائه میدهند.
هدف – آنها هرگونه تعصب شخصی را کنار میگذارند و دانشآموزان را بر اساس نقاط قوت، علایق و آرزوهای آنها راهنمایی میکنند.
دیپلماتیک – آنها میدانند چگونه انتقاد سازنده و اخبار دشوار را با درایت و با درنظرگرفتن حساسیتهای دانشآموزان ارائه دهند.
حرفهای – آنها ضمن تعامل با دانشآموزان، مرزهای مناسب را با احترام، رازداری و شفافیت حفظ میکنند.
مشاور ایدهآل دردسترسبودن، دانش، قابلیت دسترسی، منابع و مهارتهای مشاوره را متعادل میکند. این آنها را قادر میسازد تا استراتژیهای شخصیسازیشده برای موفقیت دانشآموزان را توسعه دهند.
انواع مشاوره تحصیلی
انواع مختلفی از مشاوره تحصیلی به دانشآموزان بسته به نیاز و مرحله تحصیلی آنها ارائه میشود. برخی از انواع کلیدی عبارتند از:
- مشاوره جهتیابی
به دانشآموزان سال اول ارائه میشود تا به آنها در انتقال به دانشگاه کمک کند. شامل راهنمایی در مورد انتخاب دروس ترم اول، نکاتی برای مدیریت حجم کار و اطلاعات در مورد فعالیتهای دانشگاه است.
- مشاوره شغلی
به دانشآموزان کمک میکند تا علایق و مسیرهای شغلی بالقوه را برای انتخاب رشتههای مناسب و تصمیمگیری آگاهانه تحصیلی شناسایی کنند. اغلب شامل خودارزیابی و فعالیتهای کاوش شغلی است.
- مشاوره پشتیبانی
پشتیبانی از زمانی که دانشآموزان در بین مؤسسات شروع به کار میکنند تا عدم موفقیت در کسب اعتبار به حداقل برسد و از انتقال روان اعتبارات به سمت الزامات فارغالتحصیلی اطمینان حاصل شود.
- برنامهریزی کلاس
راهنمایی ترم یا فصلی در مورد انتخاب رشتهها برای پیشرفت به سمت فارغالتحصیلی بر اساس الزامات، نمرات و توانایی بار ترم.
- مشاوره کمکهای مالی
مشاوره در مورد درخواست بورسیه، کمکهزینه، وام و مدیریت هزینهها برای استطاعت برنامههای دانشگاهی. همچنین شامل راهنمایی بدهی و بازپرداخت است.
- مشاوره مشکلات تحصیلی
برای دانشآموزانی که با موانعی مانند نمرات ضعیف، تهدید به مشروط شدن یا ناتوانی در همگامشدن با حجم کار روبرو هستند ارائه میشود و بر استراتژیهای بهبود تمرکز میکند.
- مشاوره خدمات معلولیت
اطمینان حاصل میکند که دانشآموزان دارای معلولیت اقامتگاه مجاز دریافت میکنند. کمک میکند تا یادداشتها، فناوری کمکی، زمان طولانی برای تکالیف و غیره را مرتب کنید.
- برنامهریزی فارغالتحصیلی
نقشهبرداری از توالی دوره از ترم جاری تا پایانی برای اطمینان از برآوردهشدن تمام الزامات مدرک برای فارغالتحصیلی بهموقع.
- مشاوره تحصیل در خارج از کشور
راهنمایی در مورد زمانبندی مناسب، انتخاب مقصد و دورهها برای برنامه تبادل بر اساس دانشگاهیان.
- مشاوره تحصیلات تکمیلی
مشاوره در مورد فعالیتهای آمادگی مانند آمادگی برای کنکور، پروژههای تحقیقاتی، توصیهنامهها و اجزای برنامه.
- مشاوره آنلاین دانشآموز
دانشآموزانی که از راه دور ثبتنام کردهاند در جنبههایی مانند آمادگی کلاس آنلاین، استراتژیهای یادگیری و دسترسی به خدمات دانشجویی از راه دور و بهصورت آنلاین راهنمایی میکند.
- مشاوره کلنگر
راهنمایی کلی دانشآموز از جمله حمایت تحصیلی، شغلی، مالی، سلامت روان و راهنمایی برای ارتقای توسعه همهجانبه.
این طیف، توصیههای تاکتیکی و کوتاهمدت را برای مشاورههای مستمر که کل تجربهٔ دانشجویان را در بر میگیرد، پوشش میدهد. نوع مشاوره بر اساس نیازهای فردی تنظیم میشود.
راههای مشاوره تحصیلی
مشاوران تحصیلی رویکردی انعطافپذیر دارند و از کانالهای ارتباطی متنوعی برای مشاوره مؤثر به دانشجویان استفاده میکنند. برخی از گزینهها عبارتند از:
- جلسات حضوری:
ساعات اداری برنامهریزی شده یکبهیک برای بحثهای خصوصی و متمرکز در مورد برنامهها و نگرانیهای دانشگاهی.
- مشاوره با ایمیل:
بهاشتراکگذاری راهنما و منابع از طریق ایمیل برای سؤالات غیرفوری و بهروزرسانی.
- جلسات مجازی:
برگزاری قرار ملاقات از طریق ویدئوکنفرانس برای دانشآموزان آنلاین یا زبانآموزان از راه دور.
- تماسهای تلفنی:
صحبت از طریق تلفن برای مسائل فوری یا پیگیری با دانشآموزان در معرض خطر.
- یادآوری متنی:
ارسال پیامک مانند هشدار مهلت ثبتنام، تأیید قرار ملاقات و انگیزه.
- ارائههای گروهی:
آموزش گروهی از دانشآموزان در طول جهتگیری در مورد سیاستها، استراتژیهای موفقیت و مبانی دانشگاه. کارآمد برای پرسوجوهای رایج.
- اشتراکی:
به اشتراک گذاشتن نکات تحصیلی و پاسخدادن به سؤالات دانشآموز در طول نمایشگاههای آزاد، نمایشگاههای پذیرش یا فعالیتهای جامعهسازی در دانشگاه.
- رسانههای اجتماعی:
حفظ حضور فعال در رسانههای اجتماعی با تمرکز مشاوره آکادمیک برای در دسترس قراردادن راهنماییها در قرار ملاقاتهای خارجی.
- نرمافزار مداخله زودهنگام:
استفاده از پلتفرمهای فناوری برای شناسایی دانشآموزان در معرض خطر بر اساس نمرات و اطلاعرسانی برای پیشگیری.
- راهنمایی همسالان:
جفتکردن دانشآموزان جدید با همسالان با عملکرد بالا برای حمایت تکمیلی از طریق تجربیات مشترک آنها و ایجاد ارتباط.
- منابع قابل چاپ:
ایجاد برگه نکات قابلدانلود، چکلیست، فیلمها و ابزارهای دیگر برای تقویت گفتگوهای مشاوره.
- کارگاههای گروهی:
جلسات گروهی پیشرو با تمرکز بر مهارتهای تحصیلی خاص مانند آمادگی آزمون، روشهای تمرکز و تعیین ضربالاجلها همراه با یادگیری تعاملی.
- ارجاعات:
اتصال و ارجاع دانشجویان به تدریس خصوصی، مشاوره، کمک مالی و سایر خدمات تخصصی دانشگاهی در صورت نیاز برای مسائل فردی.
با این رویکرد متنوع، مشاوران میتوانند دسترسی دانشآموز به راهنمایی را به حداکثر برسانند و راههای پشتیبانی را بر اساس سبکها و ترجیحات یادگیری تنظیم کنند. ترکیبی از راهبردهای مشاوره فردی و گروهی به پیشرفت دانشآموزان کمک میکند. در صورت نیاز به مشاوره تحصیلی با مشاوران ما در مرکز مشاوره بینش نوین توماس بگیرید.
اصـطلاحات مرتبط با فضای مجازی
روابط عاشقانه به طور قابلتوجهی در عصر دیجیتال تکاملیافته است. ظهور دوستیابی آنلاین، رسانههای اجتماعی و ارتباطات جهانی شده مرتبط با فناوری، به طور چشمگیری دوستیابی را متحول کرده است. هنجارهای سنتی خواستگاری کاهشیافته است. در عوض موقعیتهای کوتاهمدت نسبت به شراکتهای متعهد بلندمدت رایج است.
عشق مدرن هنوز به دنبال ارتباط معنادار است. در میان آدابورسوم در حال تغییر رابطه، افراد خواهان صمیمیت، تفاهم، اشتیاق و همراهی هستند. برخی سیال بودن رابطه را میپذیرند درحالیکه برخی دیگر به دنبال تعهد قدیمی هستند. در نهایت، عشق همچنان مستلزم اصالت، همدلی، فداکاری و مراقبت است.
با وجود ارتباط بیش از حد، فناوری میتواند افراد را منزوی کند. بسیاری گزارش میدهند که در میان ارتباطات بیش از حد مداوم و FOMO احساس فرسودگی و سردرگمی میکنند. طرز فکر مردم بهعنوان محصول، دوستیابی آنلاین را غیرانسانی میکند. اما اگر باوجدان استفاده شود، فناوری میتواند به طور متفکرانه ارواح خویشاوندی را که ممکن است هرگز ملاقات نکنند، پیوند دهد.
در ادامه این محتوا اصطلاحات جدید دنیای مدرن را با هم بررسی میکنیم:
- پنهانکردن یک شریک عاشقانه از دوستان، خانواده و فیدهای رسانههای اجتماعی – Stashing:
این به معنای دور نگهداشتن رابطه از دید عموم است. Stashing نشان میدهد که این رابطه بهاندازه کافی “واقعی” نیست که بتواند در بقیه زندگی فرد ادغام شود. این رازداری ممکن است شامل دروغگویی فعالانه به دیگران در مورد فعالیتها یا محل سکونت خود باشد.
دلایلی که ممکن است شخصی شریک خود را پنهان کند عبارتند از:
- محافظت از خود به دلیل آسیبهای ناشی از روابط گذشته
- اجتناب از آسیبپذیری
- حفظ گزینههای دیگر
- اولویت برای حفظ حریم خصوصی
- عدماطمینان در مورد رابطه
- فریبکاری یا خیانت
- موانع اجتماعی برای پذیرش رابطه
- پنهانکاری طولانیمدت شریک زندگی، اغلب نشاندهنده اجتناب از تعهد، فقدان نیات جدی یا عدم تمایل به اولویتدادن به نیازهای دیگری است. Stashing نشان میدهد که شرکا در مورد اهداف و انتظارات رابطه همسو نیستند.
- پایان ناگهانی ارتباط با یک شریک عاشقانه بدون توضیح – Ghosting:
این شامل قطع ناگهانی همه تماسها در مقابل گفتگوی جدایی متقابل است. Ghosting معمولاً بعد از چند قرار ملاقات یا شروع یک رابطه اتفاق میافتد. علائم هشداردهنده شبحهای قریبالوقوع شامل ارتباط کمتر، پاسخهای کوتاه، بهانهگیری و ابهام است.
شبحسازی ممکن است ناشی از:
- ازدستدادن علاقه و پیگیری گزینههای دیگر
- احساس غرقشدن در رابطه
- پرهیز از رویارویی
- تنبلی یا ابهام در پایاندادن به کارها
- محوشدن صمیمیت یا وابستگی
شبحسازی میتواند به افراد کمک کند از مکالمههای ناخوشایند یا اعترافات در مورد ازدستدادن علاقه خودداری کنند. اما فرد طرد شده را گیج میکند و باعث ایجاد فرضیات و شک به خود میشود. شبح سازی اغلب نشاندهنده ناپختگی، بزدلی یا بیتفاوتی در مورد احساسات شریک است.
- زامبیسازی – Zombie-ing:
به زمانی اشاره دارد که شریک عاشقانهای که شما را شبح کرده است، سعی میکند به زندگی شما بازگردد. این مانند تلاش برای احیای یک رابطه پس از مرگ است. زامبیسازی اغلب شامل ارسال پیام کوتاه به یک شریک سابق پس از مدتی عدم تماس است.
زامبیسازی ممکن است در زمانهای زیر اتفاق بی افتد:
- تنهایی
- خستگی
- ناراحتی از جدایی جدید
- برای گذر از زندگی
- یادآور تعطیلات یا فصول
زامبی ممکن است طوری رفتار کند که زمان زیادی سپری نشده است یا سعی کند رابطه را از جایی که متوقف کرده است ادامه دهد.
گرفتن zombie-d میتواند احساسات و دلبستگیهای قدیمی را تحریک کند. اما معمولاً سالمتر است که به مردگان اجازه دهید در آرامش بخوابند. زامبیسازی به شرکای خود پیشنهاد میکند فقط زمانی که به چیزی نیاز دارند، تماس بگیرند، نه به این دلیل که واقعاً به آنها اهمیت میدهند.
- نیمکت نشینی – Benching:
یعنی اینکه کسی را در مدار عاشقانه خود نگه دارید درحالیکه او را در اولویت قرار ندهید. زمانی است که به شخصی که به او علاقهمند هستید پیامک میفرستید، اما متعهد به او نیستید. فرد در نیمکت نشینی افراد را در لیست انتظار قرار میدهد.
نیمکت زن به موارد زیر عمل میکند:
- گزینهها را باز نگه میدارد
- توجه و اعتبارسنجی ایجاد میکند
- از صمیمیت یا وابستگی میپرهیزد
- حسادت ایجاد میکند
- چشماندازهای دیگر را دنبال میکند
- فرد را به بند میکشد
مردم وقتی هوس جلبتوجه میکنند. اما در واقع تعهد نمیخواهند، شرکای بالقوه را کنار میگذارند. مکالمات پراکنده ارتباط کافی را ایجاد میکنند تا علاقه خود را بدون ارائه بیشتر حفظ کنند.
- گرفتن و رهاکردن به نشاندادن علاقه به یک شریک عاشقانه احتمالی، تعقیب آنها و ازدستدادن سریع علاقه در مدت کوتاهی پس از به تور انداختن آنها – Catch and release:
این شبیه به صید ماهی است. صیاد پس از صید بلافاصله ماهی را رها میکند.
گرفتن و رهاکردن معمولاً از موارد زیر ناشی میشود:
- هیجان فتحکردن
- کسالت بعد از به دست آوردن کسی
- آرمانسازی بهجای واقعیت
- اجتناب از تعهد
گرفتن و رهاکردن برای افرادی که از تعقیبکردن لذت میبرند رایج است. هنگامی که علاقه متقابل شد، آنها ممکن است بررسی کنند و به دوری برگردند. برای برخی، تعقیب و گریز و چالش هیجان بیشتری نسبت به خود رابطه ایجاد میکند.
گرفتن و رهاشدن مکرر نشاندهنده ناتوانی در وابستگی عاطفی است. همچنین میتواند دوگانگی را در مورد آسیبپذیربودن در صمیمیت آشکار کند.
- خردهنان – Breadcrumbing:
به معنای ارسال متنهای عشوهگرانه، لایکها و ارتباطات سطحی گاهبهگاه برای جذب یک علاقه عاشقانه بدون محتوا است. این باعث میشود که «خردههای نان» تماس باقی بماند تا مشتریان بالقوه بدون پیشرفت واقعی رابطه در خط باشند.
مردم وقتی که به موارد زیر نیاز دارند خردهنان را بهعنوان طعمه برای شما روی زمین میریزند:
- مشتاق توجه نه تعهد
- نیاز به اعتبارسنجی
- حوصله سر رفته
- لاسزدن
- احساس قدرت
- محک گزینههای موجود
بدانید مردم سزاوار شریکهایی هستند که بهوضوح در مورد مقاصد خود صحبت کنند. خردهنان اغلب نشانه عدم تمایل یا ناتوانی در سرمایهگذاری احساسی است.
- بالشتک کردن – Cushioning:
شامل تماس با سایر افراد بالقوه عاشقانه است تا در صورت پایانیافتن رابطه فعلی، ضربه را کاهش دهد. این به این معنی است که در صورت ازهمپاشیدگی رابطه فعلی شما، پشتیبانها را روی نیمکت نگه دارید.
مردم وقتی شما را بالشتک خود میکنند که:
- وابستگی اجتنابی داشته باشند
- ترس ازدستدادن گزینهها دارند
- هوس اعتبارسنجی کردهاند
- FOMO داشته باشند
- یک بازگشت آسان میخواهند
- در مورد رابطه نامطمئن هستند
بالشتک نشاندهنده عدم تمایل به تعهد کامل و سرمایهگذاری در یک رابطه ظاهراً اولیه است. این دوسوگرایی، اجتناب از غم و اندوه، و طرز فکر ناپخته را آشکار میکند.
- گربه ماهیگیری – Catfishing:
به معنای ایجاد هویت یا شخصیت آنلاین جعلی برای دنبالکردن روابط فریبنده است. این شامل استفاده از عکسهای شخص دیگری و اطلاعات بیوگرافی ساختگی برای عاشقانه یا دستکاری افراد آنلاین است.
انگیزههای گربه ماهیگیری عبارتند از:
- تنهایی
- انتقام
- کلاهبرداریهای مالی
- اجتناب از آسیبپذیری
- زندگیکردن در خیالات
- کسالت و سرگرمی
گربه ماهیگیری اعتماد و رضایت را نقض میکند. اما اغلب از خلأهای روانی مانند ضربه، افسردگی یا اختلالات شخصیتی ناشی میشود.
کلاهبرداری عاشقانه گربهماهی میتواند صدمات مالی و عاطفی زیادی ایجاد کند. گربهماهی مانع ارتباط اصیل انسان میشود.
- افزایش انتخابی پروفایل برای جذابتر بهنظررسیدن در برنامههای دوستیابی -Kittenfishing:
این به معنای استفاده از عکسهای چاپلوسانه یا تغییر جزئیات در مورد زندگی یا پسزمینهتان برای جذب مخاطب است.
مثالها عبارتند از:
- استفاده از عکسهای قدیمی یا بهشدت ویرایش شده
- لیست سن کمتر
- اغراق در ویژگیهای فیزیکی
- افزایش عناوین شغلی یا مالی
- ارائه نادرست علایق و سرگرمیها
- حذف یا بهحداقلرساندن روابط یا فرزندان گذشته
ماهیگیری بچهگربه از ناامنی، ننگ و محیطهای برنامه دوستیابی رقابتی ناشی میشود. مردم ممکن است برای بهرهبرداری از هر مزیت ممکن تحتفشار باشند. اما بازاریابی فریبنده اعتماد در روابط را از بین میبرد.
- محوشدن آهسته – Slow fade:
به معنای کاهش تدریجی ارتباطات و اجازهدادن به یک رابطه عاشقانه بهتدریج در طول زمان بدتر میشود. محوشدن آهسته اغلب به دنبال کاهش جذابیت، ملاقات با شخص جدید، کسالت یا ناامیدی در رابطه است.
محوشدن آهسته شامل:
- ارتباطات کمتر/کیفیت پایینتر
- لغو برنامهها
- عدم برقراری تماس
- ازبینبردن صمیمیت
- حذف تدریجی فرد از زندگی
محوشدنهای آهسته اغلب ناشی از اجتناب از تعارض و ازدستدادن علاقه هستند.
- اصطلاح غلوزنجیر یا دستبندزدن به شریک زندگی – Cuffing season:
افراد ممکن است به دنبال دستبند برای موارد زیر باشند:
- همراهی گرم در ماههای سرد
- داشتن یک فرد زاپاس برای رویدادهایی مثل تعطیلات
- افسردگی فصلی و تنهایی مرتبط
- کسب اعتبار قبل از تاریخهای خاص در سال
- داشتن رابطه جنسی منظم با افرادی که زاپاس هستند
روابط فصلی که بر اساس راحتی موقعیتی و امنیت بهجای اتصال واقعی ساخته شدهاند، اغلب تا پایان فصل از بین میروند.
اصطلاحات و مشاوره حقوقی در زمینه خانواده
در این بخش از محتوا اصطلاحات پر کاربرد در حقوق خانواده را با همنام میبریم و به طور کاملاً خلاصه مورد بررسی قرار میدهیم:
- عقدنکاح:
عقد ازدواج یا نکاح یک نوع قرارداد است. در طی این قرارداد به عقد هم در میآیند و زن و شوهر میشوند. اساساً بر اساس توافق زوجین در مورد تقسیم اموالشان است.
- عقد خارج لازم:
شرایطی که در کنار عقد نکاح بیان و ثبت میشود را میگویند. تمام شرایط عقد خارج لازم قابلاجرا است و لازم است که اجرا شود.
- تمکین:
به وظایفی که همسران در مقابل هم دارند در اصطلاح حقوقی تمکین گفته میشود. تمکین در دو بخش وجود دارد:
- تمکین خاص:
به پاسخگویی به نیازهای مرد در روابط زناشویی و جنسی در عرف و به شکل متعادل تمکین عام میگویند.
- تمکین عام:
اینکه زن شوهرش را قبول داشته باشد و از او اطلاعت کند.
- استنکاف:
سرپیچیکردن از انجام یک کار را استنکاف میگویند.
- عدم امکان الزام مرد به تأدیه نفقه:
یعنی اینکه مرد الزامی به پرداخت نفقه ندارد.
- عدم امکان اجبارمردبه ایفای حقوق زن:
یعنی اینکه مرد الزامی به رعایت حقوق زن ندارد.
- صداق زن ملک غیرمنقول باشد:
یعنی مهریهای که قابلانتقال به زن نباشد.
مفاهیم و اصطلاحات حقوقی اولیه که هر شخصی باید بداند
- دادخواست چیست؟
دادخواست یک درخواست کتبی رسمی است که به یک مقام یا نهاد حاکم ارسال میشود. عریضه اغلب برای جلبتوجه به یک موضوع یا علت و اقدام در مورد آن استفاده میشود.
برخی از ویژگیهای کلیدی دادخواست:
- خطاب به یک مقام باقدرت تغییر نوشته میشود.
- امضا شده توسط افراد حامی هدف ذکر شده در طومار. هر چه تعداد امضاها بیشتر باشد، تأثیر بیشتری خواهد داشت.
- عمل یا تغییر خاص مورد درخواست را بهوضوح بیان میکند.
- ممکن است شامل اطلاعات پیشینه یا شواهدی برای توضیح دلیل پشت درخواست باشد.
- لحن محترمانه و رسمی حتی در صورت ابراز نارضایتی.
- ممکن است در قالب فیزیکی یا الکترونیکی مانند دادخواستهای آنلاین باشد.
دادخواستها خانوادگی معمولاً برای دفاع از مسائل خانوادگی استفاده میشوند.
- شکوائیه چیست؟
شکایت عبارت است از ابراز رسمی نارضایتی یا شکایت از چیزی یا شخصی. ویژگیهای کلیدی یک شکایت عبارتند از:
- انتقاد یا بازخورد منفی خاصی را در مورد یک محصول، خدمات، سازمان یا اقدامات یک فرد بیان میکند.
- نوشته شده برای نهاد یا مرجعی که میتواند رجوع، غرامت یا حلوفصل ارائه دهد. این ممکن است یک شرکت، مدیر، نهاد نظارتی، بازرس و غیره باشد.
- موضوع مشکلساز را بهوضوح بیان میکند و جزئیات، زمینه و شواهد مربوطه را ارائه میدهد.
- به دنبال اقدام مناسب برای رفع مشکل یا جلوگیری از عود مجدد است. این ممکن است عذرخواهی، بازپرداخت، تعمیر، تغییر خطمشی و غیره باشد.
- اغلب درخواست پاسخ رسمی یا پیگیری شکایت میکند.
- لحن قاطعانه و درعینحال مودب است. از پرخاشگری یا حملات کلامی خودداری میکند.
- از طریق کانالهای مناسب و روشهای شکایت در صورت لزوم ارسال شده است.
- در شکوائیه مستندات و شواهد در پیوست ارائه میشود.
شکایات برای دستیابی به حل تعارض است نه تشدید. شکایات قانونی ارائه شده بهصورت سازنده، با انتظارات معقول میتواند از حقوق مصرفکننده محافظت کند و شیوهها و خدمات تجاری را بهبود بخشد. بااینحال، شکایات بیهوده و بدون ارزش میتواند زمان و منابع را هدر دهد. تشخیص زمان شکایت، بهترین روش ارائه آن و از طریق کدام کانال، نتایج را تعیین میکند.
- شکایت کیفری به چه معناست؟
شکایت کیفری در زمان وقوع جرم صورت میگیرد. جرمی که نیازمند مجازات است. شخص شکوائیه خود را برای دادگاه مینویسد و در آن درخواست مجازات و پرداخت غرامت میکند. برای ثبت شکوائیه میتوان به شعب خود دادگاه و یا به دفتری که خدمات الکترونیکی مربوط به ثبت شکوائیه را انجام میدهند مراجعه کرد.
بعد از ثبت شکوائیه مراحل دادرسی صورت میپذیرد؛ بنابراین شکایت کیفری در اصطلاحات حقوقی، به روند دادرسی و رسیدگی به جرم از مراحل آغازین تا انتهایی و صدور حکم لازم توسط دادگاه و قاضی گفته میشود.
- دادگاه بدوی چه زمانی تشکیل میشود؟
دادگاه بدوی دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به دعاوی کیفری و حقوقی را داراست. این دادگاه هر مسئله را به شکل کاملاً خاص حلوفصل میکند. در واقع حکمی که توسط این دادگاه صادر میشود به شکل عام و کلی نیست؛ بنابراین دادگاه ابتدایی یا دادگاه بدوی در ابتدا سعی در حلوفصل مسئله دارد. اگر موردنظر حل نشد مسئله برای رسیدگی به دادگاه عمومی ارسال میشود. دادگاه عمومی از دادگاه بدوی و دادگاه تجدیدنظر تشکیل شده است.
- اعاده دادرسی چه زمانی صورت میگیرد؟
اعراض به رای دادگاه در زمان مشخصی باید صورت بگیرد. اگر زمان ثبت شکایت از نظر دادگاه از این زمان موردنظر خارج باشد رسیدگی به شکایت صورت نمیگیرد. بااینحال دادگاه شیوهای دیگر را بهمنظور ثبت این شکایت در نظر گرفته است که به آن اعاده دادرسی میگویند؛ بنابراین اعاده دادرسی در واقع راهی است که بتوانید به رای نهایی دادگاه اعتراض کنید. دادگاه پس از تأیید اعاده دادرسی مجدداً به پرونده رسیدگی میکند و حکم نهایی را صادر مینماید.
بررسی اصطلاحات کاربردی حقوقی
اصطلاحات حقوقی رایجی وجود دارد که مفید است با معانی آنها آشنا شوید. در ادامه برخی از پرکاربردترین اصطلاحات کاربردی حقوقی را با هم بررسی میکنیم:
- آیین دادرسی:
به کلیه روند دادگاه و اصول رسیدگی و بازرسی. ف ثبت شکایت و طی تمام مراحل قانونی موجود در دادگاه تا صدور حکم و صدور مجازات باتوجهبه شرایط طرفین دعوا آیین دادرسی میگویند.
- ابراء:
جلوگیری از پرداخت حق به شخص. به ممانعت از پرداخت حق به شخصی که مستحق است توسط شخصی دیگر ابراء گفته میشود. شامل حق اولاد، حق زن، حق مال، رهن اجاره، حق عقد و… میباشد.
- اتلاف کیفری:
وقتی به شکل عمد تجاوزی به اموال دیگری از طرفی شخصی وارد شود به آن در اصطلاح حقوقی اتلاف کیفری میگویند.
- اجتماع اسباب:
عوامل موثر در ایجاد یک خسارت را اجتماع اسباب گویند. در واقع اسباب به دلایلی گفته میشود که منجر بهوجودآمدن خسارت میشود. اگر یک اسباب جهت ایجاد خسارت شده باشد ضامن سبب و اگر چند اسباب موجب ایجاد خسارت شده باشند ضمان مشترک نامیده میشود.
- اجرای حدود:
اجرای حد به مجازاتی میگویند که نوع، مقدار و کیفیت مجازات در فقه دینی و شرع حاکم بر جامعه مقدر و مقدار آن تعیین شده باشد.
- حکم غیابی:
اگر شخصی که به دادگاه احضار شده است در دادگاه حضور نیابد. یا حتی نمایندهای از طرف خود برای دادرسی در دادگاه در نظر نگیرد حکم دادگاه به شکل غیابی و باتوجهبه عدم حضور شخص و نماینده او اعلام و تصمیمگیری میشود.
- اصل برائت کیفری:
تا وقتی که جرم شخص به طور قانونی ثابت نشده باشد این اصطلاح به کار میرود. در واقع این اصل طی مراحل بازرسی، بازپرسی و تحقیقات انجام میگیرد.
- اعادهحیثیت:
اعادهحیثیت یا همان ادعای شرف، در مواقعی استفاده میشود که شخصی به شکل غیرواقع مسئلهای را به شخص دیگر نسبت میدهد. در این صورت شخصی که مورد توحین و افترا قرار گرفته است در دادگاه برای بازیافتن آبروی ازدسترفته خود در اثر این تهمت اعادهحیثیت میکند.
- اَرش:
دیه غیر مقدر، به دیهای گفته میشد که زیر نظر قانون و در سایه پزشکی قانونی بر اساس تأثیرات روحی و روانی که حادثه بر روی فرد میگذارد تعیین و گفته میشود.
- انحصاروراثت:
بعد از مرگ فرد مراحل قانونی برای تقسیم ارث وجود دارد. به این مراحل که به شکل قانونی و بر اساس وصیتنامه قابلاتکا انجام میشود انحصاروراثت گویند.
- ترک فعل:
ترک فعل را به شخصی نسبت میدهند که از انجام وظایف شرعی و قانونی خود امتناع کند.
- تصرف عدوانی:
اگر شخصی بدون رضایت و آگاهی طرف مقابل دارایی او را غصب کند و همینطور از آن سود ببرد تصرف عدوانی نامیده میشود.
- جرایم ثبتی:
نقض قوانین ملی و شخصی به شکل ثبت یک سند غیرواقعی را جرایم ثبتی گویند. این یک اقدام مجرمانه است و تبعات زیادی به همراه دارد.
- جرایم سایبری:
به جرایمی که در محیط مجازی شکل میگیرد جرایم سایبری گویند. این جرایم به شکل مجازی و بهخصوص در شبکههای اجتماعی شکل میگیرد. ایجاد سایت جعلی برای کلاهبرداری از جمله جرایم سایبری است.
- جعل و تزویر:
به فریبکاری و جعل سند اشاره دارد. جعل اسنادی مانند قولنامه، تعهدنامه، اجارهنامه و یا سندی که وجود آن باعث ایجاد خسارت برای یکی از طرفین دعوی میشود.
- خسارات دادرسی:
مخارج و هزینههایی که دادگاه برای رسیدگی به پروندهها برای دو طرف دعوی در نظر میگیرد خسارات دادرسی میگویند. در صورت پرداختنکردن خسارات دادرسی رسیدگی به پرونده شکایت توسط دادگاه صورت نمیپذیرد.
- مرور زمان کیفری:
به مدتزمان اشاره دارد. بعد از پایان زمان کیفری؛ شکایت و دادخواهی نتیجهای در برنخواهد داشت؛ بنابراین برای اعادهحیثیت و حلوفصل مشکلات کیفری و دادرسی باید شکایات در زمان کیفری صورت بگیرید.
- منازعه:
به درگیری لفظی، جسمی و فیزیکی که باعث صدمات جسمی میشود منازعه گویند.
مشاوره حقوق خانواده
مشاوره حقوقی خانواده که اغلب بهعنوان میانجیگری حقوق خانواده یا حل اختلاف حقوق خانواده از آن یاد میشود، شاخهای تخصصی از مشاوره است که هدف آن کمک به افراد و خانوادههایی است که با مسائل حقوقی یا اختلافات مربوط به مسائل خانوادگی روبرو هستند. این منبع ارزشمندی است که به خانوادهها کمک میکند تا فرآیندهای حقوقی پیچیده را طی کنند، به چالشهای عاطفی و بینفردی رسیدگی کنند و راهحلهای دوستانه برای درگیریهای حقوقی خود بیابند.
نقش و کارکردهای مشاوره حقوقی خانواده
مشاوره حقوق خانواده چندین کارکرد حیاتی را انجام میدهد و به تعامل پیچیده بین مسائل حقوقی و رفاه عاطفی در زمینه اختلافات خانوادگی میپردازد.
- میانجیگری و حل تعارض:
حل تعارض: مشاوران حقوق خانواده نقش مهمی در میانجیگری اختلافات بین اعضای خانواده دارند، بهویژه در مواردی که شامل طلاق، حضانت فرزند و تقسیم اموال است. آنها ارتباطات را تسهیل میکنند، به طرفین کمک میکنند تا نیازها و نگرانیهای خود را بیان کنند.
مذاکره: مشاوران در فرآیند مذاکره کمک میکنند و خانوادهها را به سمت تصمیمات و توافقات قابلقبول دو طرف راهنمایی میکنند.
- حمایت عاطفی:
مقابله با استرس و اضطراب: مسائل مربوط به قانون خانواده، مانند طلاق یا اختلافات مربوط به حضانت فرزند، میتواند از نظر عاطفی آزاردهنده باشد. مشاوران حمایت عاطفی و راهبردهایی را برای مقابله با استرس، اضطراب و اندوه ارائه میدهند.
ارتباط موثر: آنها تکنیکهای ارتباط موثر را برای مدیریت تعارضات و هدایت چالشهای عاطفی به مراجعین آموزش میدهند.
- برنامههای والدین و حضانت فرزند:
توسعه طرحهای فرزندپروری: مشاوران حقوق خانواده در ایجاد برنامههای والدینی که بهترین منافع کودک را در اولویت قرار میدهند، کمک میکنند و از رفاه او در حین و پس از طلاق یا جدایی اطمینان میدهند.
راهبردهای والدگری مشترک: آنها به والدین کمک میکنند تا راهبردهای موثر والدینی را برای حفظ رابطه سالم با فرزندان خود ایجاد کنند و از ثبات در تربیت آنها اطمینان حاصل کنند.
- آموزش حقوقی:
درک فرآیندهای حقوقی: مشاوران درکی اولیه از رویههای حقوقی مربوط به پروندههای حقوقی خانواده را به مشتریان ارائه میدهند. این دانش افراد را برای تصمیمگیری آگاهانه توانمند میکند.
تهیه سند: مشاوران حقوق خانواده درحالیکه جایگزینی برای وکالت قانونی نیستند، ممکن است به مشتریان در درک و تکمیل فرمها و اسناد قانونی کمک کنند.
مزایا و اهمیت مشاوره حقوقی خانواده
مشاوره حقوقی خانواده مزایای بیشماری را ارائه میدهد و برای افراد و خانوادههایی که با موقعیتهای حقوقی چالشبرانگیز مواجه هستند، اهمیت قابلتوجهی دارد.
- کاهش استرس عاطفی:
تابآوری عاطفی: مشاوره افراد را با ابزارهایی برای مدیریت پریشانی عاطفی و ایجاد انعطافپذیری مجهز میکند و آنها را قادر میسازد تا با ذهنی روشنتر با مراحل قانونی روبرو شوند.
کاهش تعارض: از طریق میانجیگری و تکنیکهای ارتباطی، مشاوران حقوق خانواده به کاهش تعارض کمک میکنند و خسارات عاطفی را برای همه طرفهای درگیر به حداقل میرساند.
- تصمیمگیری پیشرفته:
انتخابهای آگاهانه: مشتریانی که مشاوره حقوقی خانواده دریافت میکنند، در مورد حقوق و گزینههای خود اطلاعات بهتری دارند و به آنها اجازه میدهد تصمیماتی بگیرند که مطابق با منافعشان باشد.
قراردادهای خوب در نظر گرفته شده: مشاوران حقوق خانواده در ایجاد توافقنامههای سنجیدهای کمک میکنند که به همه جنبههای اختلاف، از جمله تقسیم اموال، حضانت فرزند و حمایت میپردازد.
- بهبود روابط والدین و فرزند:
حفظ پیوندهای والد و فرزند: مشاوران به والدین کمک میکنند تا برنامههای والدینی را تدوین کنند که رفاه عاطفی و ثبات فرزندانشان را در اولویت قرار دهد. این به نوبه خود، روابط سالم والدین و فرزند را تقویت میکند.
کاهش تعارض: راهبردهای مؤثر والدین مشترک، تعارضات بین والدین را کاهش میدهد و محیط پایدارتر و حمایتکنندهتری را برای کودکان فراهم میکند.
- صرفهجویی در هزینه و زمان:
سادهسازی فرآیندهای حقوقی: مشاوره حقوقی خانواده میتواند با تسهیل ارتباطات و مذاکره کارآمد، فرآیندهای قانونی را تسریع بخشد. این ممکن است منجر به صرفهجویی در هزینههای مربوط به هزینههای حقوقی و مراحل دادگاه شود.
اجتناب از دعاوی طولانیمدت: میانجیگری میتواند به خانوادهها کمک کند تا از دعواهای دادگاهی طولانی و خصمانه اجتناب کنند و منابع مالی و زمان را حفظ کنند.
- قطعنامههای دوستانه:
حفظ روابط: مشاوره حقوق خانواده بر تصمیمات دوستانه متمرکز است، به طرفین کمک میکند تا روابط را حفظ یا بازسازی کنند که بهویژه در هنگام والدین مشترک یا حفظ ارتباطات خانوادگی ارزشمند است.
رضایت بلندمدت: توافقاتی که از طریق مشاوره به دست میآیند منجر به رضایت بلندمدت و تبعیت بیشتر اعضای خانواده میشوند.
- پیامدهای کودک محور:
بهترین منافع کودک: مشاوران حقوق خانواده بهترین منافع کودک را در اولویت قرار میدهند و اطمینان حاصل میکنند که هر گونه توافق یا ترتیبی با رفاه کودک هماهنگ است.
صدای کودک: در موارد حضانت کودک، مشاوران اغلب دیدگاه کودک را در صورت لزوم در نظر میگیرند و به آنها در تصمیمگیری در مورد آینده خود نظر میدهند.
توانمندسازی خانوادهها در چالشهای حقوقی
مشاوره حقوقی خانواده بهعنوان پلی بین جنبههای عاطفی و حقوقی اختلافات خانوادگی عمل میکند. با ارائه حل تعارض، حمایت عاطفی، آموزش و راهنمایی، افراد و خانوادهها را قادر میسازد تا فرآیندهای پیچیده قانونی را با تمرکز بر حفظ روابط، کاهش استرس و اطمینان از رفاه همه طرفهای درگیر انجام دهند. در زمینهای که اغلب دارای بار عاطفی و از نظر قانونی پیچیده است، مشاوره حقوق خانواده منبع ارزشمندی است که به نتایج دوستانهتر، آگاهانهتر و کودک محورتر کمک میکند.
- حقوق خانواده چیست؟
حقوق خانواده یک جنبه اساسی از ساختار حقوقی و اجتماعی جوامع در سراسر جهان است. آنها طیف گستردهای از حقوق و مسئولیتهای مرتبط با خانواده را شامل میشوند، از جمله حقوق زناشویی، حقوق والدین، حقوق کودک و حقوق ارث. بهرسمیتشناختن و حمایت از این حقوق برای حفظ ثبات و رفاه خانوادهها و افراد ضروری است.
- حقوق زناشویی:
حقوق زناشویی پایه و اساس حقوق خانواده را تشکیل میدهد، زیرا به حقوق و مسئولیتهای همسران در یک ازدواج مربوط میشود. این حقوق شامل حق انعقاد ازدواج رسمی، حق طلاق و حقوق و تعهداتی است که در طول ازدواج ایجاد میشود. این تعهدات اغلب شامل وظیفه متقابل حمایت، وفاداری و همکاری در تربیت فرزندان است.
یکی از اساسیترین حقوق زناشویی، حق ازدواج با فرد موردنظر است. این حق در طول سالها به طور قابلتوجهی تکاملیافته است و بسیاری از جوامع به سمت بهرسمیتشناختن ازدواج همجنسگرایان و ممنوعیت ازدواج کودکان حرکت میکنند. بهرسمیتشناختن این حقوق زناشویی در حال تحول، نشاندهنده تغییر هنجارهای اجتماعی و چارچوبهای قانونی دررابطهبا ازدواج است.
یکی دیگر از حقوق مهم زناشویی، حق طلاق است. توانایی فسخ قانونی ازدواج برای افرادی که خود را در موقعیتهای غیرقابلدفاع یا سوءاستفاده میبینند حیاتی است. درحالیکه روند طلاق میتواند پیچیده و از نظر عاطفی چالشبرانگیز باشد، اما راهی برای خروج از ازدواجهای مضر و فرصتی برای بازسازی زندگی ارائه میدهد.
- حقوق والدین:
حقوق والدین به حقوق و مسئولیتهایی اطلاق میشود که والدین در قبال فرزندان خود دارند. این حقوق شامل حق تصمیمگیری در مورد تربیت، تحصیل و رفاه کودک است. آنها همچنین حق حفظ رابطه با فرزندان و حمایت عاطفی و مالی را در بر میگیرند.
یکی از حقوق کلیدی والدین حق حضانت و ملاقات است. در موارد طلاق یا جدایی، تعیین ترتیبات حضانت و ملاقات بسیار مهم است. دادگاهها هنگام تصمیمگیری در مورد حضانت، بهترین منافع کودک را در نظر میگیرند و هر دو والدین معمولاً حقوق خاصی را برای گذراندن وقت با فرزندان خود حفظ میکنند. حقوق ملاقات تضمین میکند که والدین غیر حضانت میتوانند رابطه معناداری با فرزندان خود حفظ کنند.
- حقوق کودک:
حقوق کودک بیانگر حقوق کودکان در خانواده و در کل جامعه است. این حقوق شامل حق آموزش، مراقبتهای بهداشتی، محافظت در برابر سوءاستفاده و فرصت برای توسعه کامل پتانسیل خود است. حقوق کودک توسط معاهدات و قوانین بینالمللی محافظت میشود که برای تضمین رفاه آنها طراحی شده است.
کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک (CRC) یکی از مهمترین اسناد بینالمللی است که حقوق کودکان را مشخص میکند. بر اهمیت حق کودک برای آموزش، محیط امن و حمایتکننده و محافظت در برابر آسیب تأکید میکند. علاوه بر این، CRC بر حق کودک برای شنیدهشدن و مشارکت در تصمیماتی که بر آنها تأثیر میگذارد، تأکید میکند و عاملیت و استقلال آنها را ارتقا میدهد.
- حقوق ارث:
حقوق ارث مربوط به توزیع اموال و داراییها پس از فوت شخص است. این حقوق تضمین میکند که اعضای خانواده بازمانده، بهویژه همسران و فرزندان، ادعای عادلانه و قانونی نسبت به دارایی متوفی دارند. ویژگیهای حقوق ارث میتواند بسته به قوانین محلی، هنجارهای فرهنگی و وجود یا عدم وجود وصیتنامه به طور قابلتوجهی متفاوت باشد.
در بسیاری از نظامهای حقوقی، همسران معمولاً دارای حقوق ارثی هستند که بخشی از دارایی همسر متوفی را به آنها میدهد، حتی اگر وصیتی وجود نداشته باشد. هدف از حقوق ارثی همسر بازمانده تأمین امنیت و حمایت مالی پس ازدستدادن شریک زندگی است. در مواردی که وصیت وجود دارد، حقوق بازماندگان خانواده اغلب بر اساس خواستههای متوفی تعریف میشود، اما برخی از حوزههای قضایی ممکن است قوانینی داشته باشند که از منافع برخی از اعضای خانواده حمایت میکند.
- تغییرات فرهنگی و حقوقی:
حقوق خانواده جهانی نیست. آنها میتوانند از یک فرهنگ و نظام حقوقی به طور گستردهای متفاوت باشند. این تغییرات متأثر از هنجارهای فرهنگی، باورهای مذهبی، اعمال تاریخی و ارزشهای اجتماعی است. در نتیجه، آنچه حق خانواده را در یک کشور یا جامعه تشکیل میدهد ممکن است به طور قابلتوجهی با آن در کشور دیگر متفاوت باشد.
بهعنوانمثال، در برخی فرهنگها، ازدواجهای ترتیب داده شده بهعنوان یک هنجار در نظر گرفته میشود و منعکسکننده سنتهای عمیقاً ریشهدار جامعه است. در مقابل، در جوامع دیگر، ازدواجهای عاشقانه و عاشقانه معیار است و افراد حق دارند شریک زندگی خود را آزادانه انتخاب کنند.
در بسیاری از کشورها، تغییری به سمت بهرسمیتشناختن و حمایت از ازدواجهای همجنسگرا صورتگرفته است که به زوجهای همجنس اجازه میدهد از حقوق زناشویی مشابهی با زوجهای همجنس برخوردار شوند. این تغییرات قانونی منعکسکننده درک در حال تکامل از حقوق بشر و برابری است.
بااینحال، بهرسمیتشناختن و حمایت از حقوق خانواده گاهی میتواند با هنجارهای قانونی و فرهنگی که تبعیضآمیز یا محدودکننده هستند، به چالش کشیده شود. مسائلی مانند ازدواج کودکان، خشونت خانگی، و نابرابری جنسیتی در برخی جوامع همچنان ادامه دارد و بر لزوم ادامه حمایت و اصلاحات قانونی تأکید دارد.
چالشها و پیشرفتها در حقوق خانواده:
درحالیکه پیشرفتهای قابلتوجهی در بهرسمیتشناختن و حمایت از حقوق خانواده حاصل شده است، چالشها باقیمانده است. حقوق خانواده میتواند توسط عواملی مانند بیثباتی اقتصادی، تعصبات فرهنگی، تبعیض و ناآرامیهای سیاسی مورد تهدید قرار گیرد. در برخی موارد، افراد ممکن است با نقض حقوق خانوادگی خود، مانند ازدواجهای اجباری، کار کودکان، یا محرومیت از تحصیل مواجه شوند.
تلاش برای رسیدگی به این چالشها و پیشبرد حقوق خانواده منجر به توافقنامهها، قوانین و ابتکارات بینالمللی مختلفی شده است. سازمانهایی مانند یونیسف، زنان سازمان ملل و سایر سازمانهای غیردولتی به طور خستگیناپذیر برای حمایت از حقوق خانواده و حمایت از اصلاحات قانونی و اجتماعی تلاش میکنند.
توانمندسازی زنان، حذف خشونت مبتنی بر جنسیت، ارتقای حمایت از کودکان، و ایجاد نظامهای حقوقی فراگیرتر و عادلانهتر از جمله حوزههای کلیدی موردتوجه است. با پرداختن به این مسائل، سیاستگذاران و مدافعان هدفشان ایجاد جهانی هستند که در آن حقوق خانواده نهتنها به رسمیت شناخته شود، بلکه برای همه افراد، صرفنظر از پیشینه یا شرایط آنها، کاملاً تحقق یابد.
تحول مداوم حقوق خانواده نشاندهنده ماهیت در حال تغییر خانوادهها و جوامع است و نیاز مداوم به حمایت و اصلاحات قانونی را برجسته میکند تا اطمینان حاصل شود که این حقوق برای همه محترم و محافظت میشود.
- حقوق خانواده – طلاق
قانون طلاق بر فسخ قانونی ازدواج حاکم است. جنبههای مختلفی از جمله تقسیم اموال، نفقه همسر (نفقه)، حضانت فرزند، نفقه فرزند و خاتمه قانونی رابطه زناشویی را در بر میگیرد. قوانین و فرآیندهای خاص برای طلاق بسته به حوزه قضایی متفاوت است و میتواند تحتتأثیر عوامل فرهنگی، مذهبی و اجتماعی باشد.
- حقوق خانواده – مهریه
جهیزیه یک عمل در برخی فرهنگهاست که در آن خانواده عروس بهعنوان بخشی از ترتیبات ازدواج، هدایا، اموال یا پولی را به داماد و خانوادهاش میدهند. وضعیت حقوقی جهیزیه در کشور و منطقه متفاوت است و در برخی نقاط ممکن است به دلیل نگرانی در مورد بهرهبرداری مالی یا اجبار ممنوع شود.
زمانی که نکاح میان مرد و زن صورت میگیرد، مالی تحت عنوان مهریه برای زن تعیین میشود که در تملک کامل او و قابل دریافت میباشد.
عندالمطالبه بودن یا قابل دریافتبودن مهریه به این معناست که بهمحض انعقاد عقد نکاح، زن میتواند بنا بر مالکیت خود بر مهریه، آن را از مرد طلب کند. البته درصورتیکه نکاح باطل شود، مهریه به زن تعلق نخواهد گرفت. در زمان عقد هر دو طرف میتوانند توافق کنند که شخصی ضمانت پرداخت مهریه را بر عهده بگیرد. چنانچه زن فوت کند، مهریه از طریق وارثان او قابل بازخواست است و آنها میتوانند به نسبت معین شده، سهم خود از ارث را طلب کنند.
- حقوق خانواده – نفقه
نفقه که بهعنوان نفقه همسر نیز شناخته میشود، یک پرداخت حمایتی مالی است که ممکن است یکی از زوجین پس از طلاق یا جدایی به دیگری ارائه کند. هدف از نفقه کمک به همسر کمدرآمد یا از نظر اقتصادی ضعیف است تا سطح زندگی مشابه آنچه در دوران ازدواج داشتهاند حفظ کند. قوانین و مقررات نفقه برحسب حوزه قضایی بسیار متفاوت است و میتواند به عواملی مانند طول مدت ازدواج، شرایط مالی هر یک از همسران و کمکهای هر یک از زوجین در طول ازدواج بستگی داشته باشد.
- حقوق خانواده – حضانت
قانون خانواده اغلب شامل مقرراتی برای حضانت فرزند و ترتیبات ملاقات در موارد طلاق یا جدایی است. حضانت فرزند تعیین میکند که کدام والدین یا قیم حضانت قانونی و فیزیکی کودک را بر عهده خواهند داشت و میتواند بهتنهایی یا مشترک باشد. بهترین منافع کودک معمولاً در تصمیمگیریهای مربوط به حضانت موردتوجه قرار میگیرد. حق ملاقات به حق والدین غیر حضانت برای گذراندن وقت با فرزندشان اشاره دارد.
زوجین موظف به نگهداری از فرزند یا فرزندان خود به لحاظ روحی و جسمی بعد از جدایی هستند که به این امر حضانت میگویند.
- ارث زوجین
ارث به پول یا خدماتی گفته میشود که متوفی برای بستگان خود باقی میگذارد. ضمناً هر خصوصیتی که از طریق ارث حاصل شود نیز ارث محسوب میشود.
قوانین ارث در قانون مدنی که آن هم جزئی از حقوق خانواده محسوب میشود طبق فرمایشات قرآن و قوانین اسلام است. بر اساس این قوانین، مرد از همسر خود در صورت داشتن فرزند یکچهارم و در صورت عدم داشتن فرزند یکدوم ارث میبرد.
همچنین زن از همسر خود در صورت داشت فرزند یکهشتم و در صورت عدم داشتن فرزند یکچهارم ارث میبرد. لازم به ذکر است که اگر مرد از یک همسر بیشتر داشته باشد مجموعه زوجات در صورت داشتن فرزند یکهشتم ارث میبرند. زوجین فقط درصورتیکه عقد دائم باشند میتوانند ارث ببرند. بااینحال باید ذکر کنیم که قانون ارث برای زنان معاصر امروزی موضوعی است که مجدداً باید بازنگری شود.
- خانواده
خانواده بنیادیترین نهاد انسانی است و نقشی جداییناپذیر در زندگی فرد ایفا میکند. خانواده محبت، راهنمایی اخلاقی، حمایت عاطفی و چارچوبی برای اجتماعی شدن و شکلگیری هویت فراهم میکند. پیوندهای قوی خانوادگی با سلامتی بهتر، شادی و رضایت از زندگی مرتبط است. درحالیکه اشکال خانواده تکاملیافته است، خانوادهها برای توسعه فردی و انسجام اجتماعی حیاتی باقی میمانند.
- تعریف خانواده
خانواده به طور سنتی بهعنوان گروهی از افراد که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی مرتبط هستند تعریف میشود. این شامل خانوادههای هستهای از والدین و فرزندان، خانوادههای بزرگ با پدربزرگ و مادربزرگ، خاله/عمو، پسرعمو و خانوادههای ترکیبی است که زوجهای ازدواج مجدد و روابط ناتنی را با هم ترکیب میکنند.
بااینحال، برخی از تعاریف مدرن فراتر از پیوندهای بیولوژیکی گسترش مییابند. خانوادههای برگزیده افراد را از طریق تعهد افلاطونی پایدار بهجای پیوندهای رسمی قانونی متحد میکنند. شرکای زندگی مشترک، دوستان نزدیک و اعضای جامعه باتکیهبر مراقبت و حمایت متقابل نماینده خانواده منتخب هستند.
خانوادههای سالم صرفنظر از ساختار، دلبستگی، ماندگاری و زندگی حمایتی را برای اعضا فراهم میکنند. خانوادهها هویت را شکل میدهند و مهارتهای ارتباطی را آموزش میدهند.
- کارکردهای خانواده
خانوادهها طیف وسیعی از وظایف حیاتی را برای افراد و جوامع انجام میدهند:
ارائه مراقبت و پرورش
والدین نیازهای اولیه فیزیولوژیکی کودکان مانند غذا، پوشاک، سرپناه و مراقبتهای بهداشتی را تأمین میکنند. اما پرورش همچنین شامل برآوردن نیازهای عاطفی از طریق عشق بیقیدوشرط، آسایش و اطمینان از ارزش است. پرورش باعث ایجاد عزتنفس و تابآوری میشود.
- جامعهپذیری و فرهنگسازی
خانوادهها اولین منبع اجتماعی شدن کودک را نشان میدهند. والدین ارزشها، هنجارها، زبان و سنتهای فرهنگی را به فرزندان منتقل میکنند. این فرهنگپذیری رفتارهای مورد انتظار را آموزش میدهد و افراد را در شیوه زندگی مشترک جامعه ادغام میکند.
- حمایت اقتصادی
خانوادهها حمایت اقتصادی و منابع مالی مشترک ارائه میدهند. والدین اغلب هزینههای تحصیل و هزینههای کودکان را تأمین میکنند. اعضای خانواده بزرگ ممکن است پول را برای کمک به بستگان در مواقع سختی جمع کنند.
- حفاظت و راهنمایی
خانوادهها از اعضای آسیبپذیر مانند جوانان و سالمندان محافظت میکنند. والدین از کودکان در برابر آسیب محافظت میکنند و آنها را در زمینه مهارتهای زندگی راهنمایی میکنند. کودکان بزرگسال اغلب از سلامتی و نیازهای مالی والدین سالخورده مراقبت میکنند.
- صمیمیت عاطفی
روابط خانوادگی محبتآمیز صمیمیت ایجاد میکند که در جاهای دیگر بهسختی میتوان به آن دستیافت. پیوند بیقیدوشرط مادامالعمر بین والدین و فرزندان امنیت عاطفی را ایجاد میکند. شرکا بر صمیمیت همسر تکیه میکنند.
- توسعه هویت
خانوادهها تا حد زیادی خودپنداره و هویت فرد را شکل میدهند. هویت مذهبی، قومی، فرهنگی و جنسیتی اغلب از تربیت خانوادگی و بازخوردهای مداوم از بستگان ناشی میشود.
- کنترل اجتماعی
خانوادهها رفتار را از طریق اخلاق، انتظارات و پیامدهای رفتار تنظیم میکنند. این کنترل اجتماعی غیررسمی هنجارهای مهم اجتماعی مانند صداقت، شهروندی خوب و انضباط شخصی را تقویت میکند.
نظریههای عملکرد خانواده
جامعهشناسان نظریههایی را برای تحلیل نقشها و عملکرد خانواده ایجاد کردهاند:
- کارکردگرایی ساختاری
این خانواده را نهادی اجتماعی میداند که تعادل جامعه را حفظ میکند. خانوادهها وظایف حیاتی مانند اجتماعیکردن کودکان و رفع نیازهای اقتصادی و عاطفی اعضا را انجام میدهند. جامعه به خانوادههایی بستگی دارد که این نقشها را با موفقیت انجام دهند.
- تئوری تعارض
نظریهپردازان تعارض خانوادهها را گروههایی میدانند که بر سر منابع و پویایی قدرت با هم رقابت میکنند. نزاع بین زن و شوهر یا والدین و فرزندان بیانگر تضاد بر سر اختیار، استقلال و تقسیم کار است. درگیری ادامه دارد؛ اما از طریق مصالحه منصفانه قابلکنترل است.
- تعاملگرایی نمادین
این بر الگوهای ارتباطی و صمیمیت در خانوادهها متمرکز است. روابط خانوادگی را بهعنوان تعاملاتی میبیند که در آن اعضا معنای نمادین را از کنشهای کلامی و غیرکلامی تفسیر میکنند. ارتباط درک مشترک نقشهای خانواده را تسهیل میکند.
- نظریه سیستمهای خانواده
این خانوادهها را بهعنوان سیستمهای بههمپیوستهای تحلیل میکند که در آن هر یک از اعضا بر رفتارها و احساسات دیگران تأثیر میگذارد. این اختلال عملکرد را ناشی از حلقههای بازخورد منفی میداند تا خطاهای فردی. درمان میتواند چرخههای دردناک را به تعاملات متقابل سالم تغییر دهد.
فرمهای رایج خانواده
درحالیکه ساختارهای خانواده متنوع است، انواع مختلفی در سراسر جهان رایج هستند:
- خانوادههای هستهای
این ساختار سنتی متشکل از والدین و فرزندان بیولوژیکی یا فرزندخوانده آنها است که در یک خانواده زندگی میکنند. خانوادههای هستهای پیوندهای صمیمی نزدیکی ایجاد میکنند و در جاهایی که تحرک اجتماعی زیاد است، رایج هستند.
- خانوادههای گسترده
خانوادههای گسترده سه یا چند نسل را در یک خانواده شامل میشوند، مانند پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و فرزندان. این مدل منابع اقتصادی گسترده، حمایت از مراقبت از کودکان و انتقال میراث خانواده را ارائه میدهد.
- خانوادههای تک سرپرستی
مادران یا پدران مجرد پس از طلاق، مرگ همسر، یا فرزندخواندگی/فرزندخوانده شدن، فرزندان خود را بهتنهایی بزرگ میکنند. این خانوادهها با چالشهای بیشتری مانند فشار زمانی و کاهش درآمد مواجه هستند.
- خانوادههای ترکیبی
خانوادههای مرکب زمانی تشکیل میشوند که والدین مطلقه ازدواج مجدد میکنند. والدین ناتنی، خواهر و برادرناتنی و خواهر و برادرناتنی بخشی از خانواده جدید میشوند. به دلیل تقسیمبندی وفاداری، حفظ پیوندهای نزدیک میتواند دشوار باشد.
- خانوادههای همزیستی
زوجهای مجرد در روابط متعهدانه که محل سکونت مشترک دارند، شکل خانواده روبهرشدی هستند. آنها صمیمیت را بدون ازدواج رسمی تجربه میکنند؛ اما اغلب با انگ اجتماعی مواجه میشوند.
- خانوادههای LGBTQ
زوجهای همجنس که بچهها را بزرگ میکنند، شکل خانواده مدرن را به طور فزایندهای نمایان میکنند. والدین LGBTQ همان مراقبت، دلبستگی و حمایت رشدی را بهعنوان والدین دگرجنسگرا ارائه میدهند.
- خانوادههای برگزیده
برخی افراد از طریق دوستی پایدار بهجای رابطه بیولوژیکی در گروههای خانوادگی منتخب متحد میشوند. خانوادههای منتخب پیوندهای خویشاوندی و حمایت از کسانی را ارائه میکنند که اقوام سنتی ندارند.
مزایای خانوادههای سالم
هنگامی که خانوادهها با موفقیت انسجام، عشق و حمایت را فراهم میکنند، مزایای بسیاری را برای افراد و جوامع به ارمغان میآورند:
- سلامت عاطفی
روابط نزدیک خانوادگی با میزان کمتر افسردگی، اضطراب و سوءمصرف مواد مرتبط است. پشتیبانی به اعضا کمک میکند استرس را مدیریت کنند و انعطافپذیری را به دست آورند.
- اعتمادبهنفس
عشق بیقیدوشرط خانوادگی باعث ایجاد تصورات مثبت از خود میشود. حمایت از طریق مبارزات باعث ایجاد خودکارآمدی میشود. خانوادههای باثبات بدون ترس از رهاشدن امکان کشف هویت را میدهند.
- مهارتهای اجتماعی
خانههای پرورش به کودکان همکاری، حل تعارض و همدلی را آموزش میدهند. تسلط بر اینها آنها را برای ایجاد روابط فراتر از خانواده آماده میکند.
- موفقیت تحصیلی
خانوادههای دو والد منابع بیشتری را برای تأمین مالی آموزشوپرورش ارائه میکنند. ثبات آنها همچنین محیطی مساعد برای پیشرفت تحصیلی فراهم میکند.
- موفقیت مالی
منابع مالی خانواده، ارتباطات، و حمایت مسکن میتواند به جوانان کمک کند تا به ثبات اقتصادی و تحرک اجتماعی دست یابند.
- سلامت جسمانی
افراد متأهل از سلامت جسمانی بهتری برخوردارند. روابط خانوادگی مثبت استرس مضر را کاهش میدهد و ممکن است سبک زندگی سالمتر را تشویق کند. مراقبت از سالمندان توسط کودکان بالغ نیز برای سلامتی مفید است.
- رضایت از زندگی
خانوادههای صمیمی حس معنا و تعلق را ایجاد میکنند. روابط باسابقه مشترک باعث آرامش میشود. این عوامل با شادی و رضایت کلی مرتبط هستند.
- منافع اجتماعی
خانوادههای کارآمد فرزندانی با جامعهپذیری عرضه میکنند که نقش مثبتی در جامعه دارند. خانوادهها همچنین ارزشهای فرهنگی را الگوبرداری میکنند و بار خدمات اجتماعی دولت را کاهش میدهند.
چالشهای پیشروی خانوادههای مدرن
درحالیکه خانوادهها جزءلاینفک بهزیستی فردی و اجتماعی هستند، زمینههای اجتماعی در حال تحول فشارهای جدیدی را وارد کرده است:
- کاهش روابط اجتماعی
جابهجایی مکرر و شهرنشینی پیوندهای گسترده خانواده و محله را تضعیف کرده است. خانوادهها از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار میشوند و کودکان تأثیرات اجتماعی کمتری دارند.
- تعادل کار و خانواده
ساعات کار طولانی و رفتوآمد، گذراندن اوقات باکیفیت را برای خانواده دشوار میکند. والدینی که برای موفقیت شغلی تلاش میکنند اغلب به دلیل ازدستدادن رویدادها و نقاط عطف کودکان با گناه مواجه میشوند.
- عوامل استرسزا اقتصادی
راکد بودن دستمزدها و افزایش هزینهها، بودجه خانواده را تحتفشار قرار میدهد. والدینی که چندین شغل دارند انرژی کمتری برای اختصاصدادن به نقشهای خانوادگی دارند. فقر توانایی والدین را بهشدت مختل میکند.
- حواسپرتی دیجیتال
درحالیکه فناوری اتصال را تسهیل میکند، زمان بیش از حد به این فضا توجه را از تعاملات خانوادگی منحرف میکند. والدین برای ایجاد روابط با کودکانی که در تلفن و تبلت جذب شدهاند، تلاش میکنند.
- نابرابری
والدین ثروتمند میتوانند با درسها و مطالب از رشد کودکان حمایت کنند. خانوادههای فقیر فاقد امکانات اساسی مانند تغذیه، مراقبتهای بهداشتی و سرپناه هستند.
- ایزولهسازی اجتماعی
والدین مضطرب، افسرده یا معتاد ممکن است از نظر عاطفی در دسترس نباشند. خانوادههایی که تازهوارد جوامع شدهاند ممکن است فاقد روابط محلی باشند. جوانان منزوی بیشتر مستعد حضور در موقعیتهای خطرناک هستند.
استراتژی در خانواده
استراتژیهای زیر را میتوان در خانه استفاده کرد:
تنظیم اولویتهای خانواده، فعالیتهای غذایی و نوشیدنی که میتوان انجام داد
برقراری تعادل منطقی کار – زندگی، برنامهریزی تقاضای هر فرد برای یادداشتهای تنظیم زمان
حمایت از توسعه روابط، ایجاد فضای امن برای لذتبردن همه.
سرمایهگذاری در خانه، بازی در خانه در حومه شهر یا در شب
پشتیبانی کامل از فعالیتهای صلح جامعه محلی، شبکه پشتیبانی بزرگ
ارتقای استفاده از فناوری، نه فقط تبادل با افراد
پشتیبانی خارجی، راهنمایی یا سایر منابع ضروری
در پایان:
تعیین، حمایت و محبت اعضای خانواده مزایای شخصی را به همراه دارد. بااینحال، زندگی خانوادگی هسته اصلی انسجام و اجتماعی شدن موفق است.
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی
بسیار بسیار مفید و کوتاه و قابل درک بود و بشدت مورد نیاز
ممنون از وقت و انرژی که صرف لین مقاله کردید🙏🏻🌷
خیلی از شما متشکرم و کلی از مطلبتون استفاده کردم
و دستتون درد نکنه که محتوای استانداردی منتشر کردید
سپاسگذارم
درود
ممنون از تمامی عزیزان ، نوع دوست که به راحتی تجربه ی هزاران راه رفته را در اختیار دیگران می گذارند و معنی خیر علمی را به جامعه ی به شدت نیازمند محصلین در تمامی گروهها می رسانند . سپاس
بسیار عالی آموزنده خیلی عالیه بایو خوب روی این نوشته ها تعاریف فکر کرد
درود بر وجود رسالت محورتان،یعنی میشودشما را رسول اما حالا در مقیاس جزء نخواند؟
شخصی همانندتان دانشمند و نخبه وومهرررربان که چه از طریق فضای مجازی و چه خوانش کتابها از سوی خودتان این همه تلاش این همه وقت گذاشتهاید و به همین سادگی برای استفاده همنوعان خودتان منتشر میکنید را مگر تشکر کافیست،خداوووووند شما را عاشق خودش کرده.
من بگردمتان
بسیار مفید و منسجم. سپاس از انتشار مطلب🌼🙏