نشانه های اختلال شخصیتی خودشیفته – بخش دوم
عواملی که به ما نشان میدهد در یک رابطه با فرد خودشیفته طرف هستیم در ادامه مقاله به بررسی ویژگی های اختلال شخصیتی خودشیفته می پردازیم.
نیاز بسیار برای کنترل
از آنجایی که فرد نارسیس همیشه از محیط ناکامل اطراف خود ناامید و گلایهمند است، میخواهد تا جایی که امکان دارد جلوی نقص و اشتباه را بگیرد و برای انجام این کار نیازمند است تا هر چیزی را تحت کنترل خود داشته باشد.
این کنترل در آنها احساس رضایتمندی ایجاد میکند که همیشه به دنبال آن بودهاند.
آنها میخواهند و البته انتظار دارند که کنترل همه چیز به آنها واگذار شود و البته احساس استحقاقی که در افراد نارسیس وجود دارد به کمکشان خواهد شتافت تا بتوانند این موضوع را حق طبیعی خود در نظر بگیرند. آنها یک سناریو در ذهن خود دارند و در این سناریو مشخصشده هر فردی باید چه حرفی بزند و چه کاری انجام دهد. زمانی که شما آن طوری که ازتان انتظار دارند رفتار نمیکنید آنها ناراحت میشوند و شما را سرزنش میکنند و جالب اینجا است که انگار داستان شما به پایان رسیده چون از نقشتان خارج شدهاید و فرد نارسیس دیگر نمیداند باید چه کاری را با شما انجام دهد.
خودشیفته از شما درخواست دارد تا دقیقاً همان کاری را انجام دهید که او میخواهد تا بتواند در ذهن خود به نتیجه مورد دلخواهش برسد. طبیعی است که آنها جایگاهی برای افکار و خلاقیت یا تجربه و دانش شما قائل نیستند و انتظار دارند که شما از قالب شخصیتی خود خارج شده و نقش دیگری را بر عهده بگیرید.
فقدان مسئولیت پذیری – سرزنش دیگران
با وجود اینکه درخواست دارند کاملاً کنترل همه چیز را بر عهده داشته باشند، فرد نارسیس مسئولیتی برای عواقبی که دلخواهش نیست بر عهده نمیگیرد، مگر آنکه همه چیز با میل او جلو برود. زمانی که اوضاع بر وفق مراد نیست یا فرد نارسیس مورد انتقاد قرار میگیرد، معمولاً اولین کار او این خواهد بود که تمام انتقاد و سرزنش را متوجه شما میکند.
همیشه تقصیر باید گردن فرد دیگری بیفتد.
گاهی اوقات هم سرزنش متوجه مسائل خیلی کلی میشود، مثلاً پلیس مقصر است هیچ معلمی نیست که کارش را درست انجام بدهد و همه مدیران فقط به فکر خودشان هستند.
گاهی اوقات هم هست که فردی بدشانس به عنوان هدف همیشگی فرد نارسیس برای انتقاد تبدیل میشود، مثلاً مادر یا شریک عاطفی. متأسفانه در نهایت اکثر افرادی که از اختلال شخصیتی خودشیفته رنج میبرند، برای سرزنش و خالی شدن از فشار زیاد، به سراغ فردی میروند که از نظر احساسی به آنها نزدیکتر است، وابستگی بیشتر دارد، وفادارتر است و او را دوست دارد.
آنها برای اینکه بتوانند این تصویر دروغین از کمال گرایی و عدم اشتباه را حفظ کنند، مجبور است دائماً تقصیر را به گردن دیگران بیندازد و
آنها را سرزنش کند. نزدیک تر فرد به او امنتر فرد زندگی فرد نارسیس هم به شمار میآید و خیالش راحت است که هرچقدر هم که سرزنش کند باز ترک نمیشود.
فقدان حریم
اختلال شخصیتی خودشیفته سبب میشود که فرد نتواند تشخیص دهد که چه زمانی باید متوقف شود و اجازه دهد که شما آغاز کنید. فرد خودشیفته مانند یک کودک دو ساله، فکر میکنند که همه چیز متعلق به او است و همه باید همان طوری فکر و احساس کنند که او میخواهد.
بنابراین وقتی در مواجهه با پاسخ منفی قرار میگیرند بسیار شوکه و ناراحت میشوند.
اگر یک فرد خودشیفته چیزی از شما بخواهد، تمام تلاشش را میکند تا آن را به دست بیاورد.
فقدان همدلی
افراد خودشیفته تا حدود زیادی توانایی همدلی با دیگران را از دست میدهند. آنها اغلب خودخواه و خود محور هستند و نمیتوانند احساسات دیگران را درک کنند.
آنها انتظار دارند که دیگران هم مانند خودشان فکر کنند و به ندرت تلاشی برای درک احساسات و هیجانات دیگران انجام میدهند.
آنها همچنین از عذرخواهی یا ابراز پشیمانی خودداری میکنند.
اما در طرف مقابل آنها بسیار نسبت به تهدید، خشم و طردشدگی از طرف دیگران حساس هستند و همزمان نسبت به احساسات اطرافیان خود نیز به توجهاند.
جالب است بدانید که تحقیقات به ما نشان داده که اختلال شخصیتی خودشیفته سبب میشود افراد علامت صورت را اشتباه متوجه بشوند و تفسیر نادرستی از احساسات دیگران داشته باشند. مگر آنکه فرد بتواند احساسش را کلامی کند و یا به صورت شدید نشان دهد،
نباید از فرد خودشیفته انتظار داشته باشیم که بفهمد شما چه چیزی را تجربه میکنید. متأسفانه گاهی آن قدر سطح سوءتفاهم بالا میرود که فرد نارسیس جملاتی نظیر دوستت دارم یا معذرت میخواهم را هم به عنوان نوعی تهدید تفسیر میکند.
این را هم باید اضافه کنیم که اگر کلمات و جملات شما با علائم صورت همخوانی نداشته باشد، آنها معمولاً پاسخهای اشتباه به شما خواهند داد.
به همین دلیل است
که آنها شوخی و جوک را به صورت حمله شخصی ارزیابی میکنند و نمیتوانند مثلاً به یک جمله دو پهلو شما پاسخ مناسبی بدهند.
بنابراین میتواند عدم تشخیص صحیح در توضیح و تفسیر احساسات دیگران را یکی از دلایل عدم پاسخدهی مناسب و ارتباط همدلانه در اختلال شخصیتی خودشیفته در نظر بگیریم.
خودشیفتهها فقدان درکی مناسب نسبت به ماهیت احساسات را نیز دارا میباشند. آنها نمیدانند که این احساسات چگونه ایجاد میشود و اغلب باور دارند که منشأ تولید احساسات و هیجانات چیز یا کسی خارج از آنها است و دنبال عوامل بیرونی میگردند. بنابراین با توجه به توضیحاتی دادهشده، میتوانیم به خوبی ببینیم که چرا توانایی همدلی در افراد خودشیفته این قدر کم است.